چه شد آن آرزوها و خیالاتی که به خاطر آن ها زندگی می کردم و بارها در تصورات ذهنی، خودم را در کلاس های دانشگاه می دیدم و در همایش های مختلف به خاطر تلاش هایم در کسب مدارج علمی بالاتر مورد تقدیر قرار می گرفتم اما همه این ها خیالاتی بیش نبود و من در حالی از اوج عزت به دره ذلت افتادم که تا چشم باز می کنم خود را روی تخت بیمارستان می بینم که به خاطر مصرف قرص های توهم زا جان خود را به خطر انداخته ام... دختر 20 ساله که پس از اقدام به سومین خودکشی، با کمک اهالی محل از مرگ حتمی نجات یافته بود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: 10 ساله بودم که پدرم را از دست دادم و مادرم سرپرستی من و خواهر و برادرم را به عهده گرفت او زنی مقاوم بود و برای سر و سامان دادن من تمام تلاشش را به کار می برد. به رشته رایانه علاقه زیادی داشتم به همین خاطر از وقتی که وارد مقطع راهنمایی شدم اوقات بیکاری ام را به کلاس های مختلف می رفتم و مدارک زیادی را در رشته رایانه به دست آوردم. نمرات درسی بالای من و خواهرم موجب شده بود تا مادرم احساس رضایت کند و او تنها به خاطر برادرم نگران بود که با دوستان نابابی رفاقت داشت. چند سال بعد در سال دوم رشته ریاضی تحصیل می کردم که یک روز به خاطر نداشتن کلاس درس با دوستم قرار گذاشتیم گشتی در بازار Store بزنیم آن روز سردی هوا ما را داخل یک خواربارفروشی (سوپر مارکت) کشاند  بدین ترتیب اولین رابطه دوستی خیابانی من و «صابر» شکل گرفت. خودم هم باور نمی کردم چگونه درگیر عشقی خیابانی شدم وقتی به خود آمدم که مدیر مدرسه مادرم را برای غیبت های غیرموجه من به مدرسه دعوت کرد. مدیر مدرسه معتقد بود مشکلی در زندگی من به وجود آمده که چنین با افت تحصیلی روبه رو شدم آن روز ترسیدم مادرم متوجه دوستی خیابانی من و صابر شود به همین دلیل تلفنی به صابر گفتم: می خواهم به منزل یکی از بستگانم در شهرستان بروم اما او مرا به مغازه اش برد و سه روز در آن جا زندانی ام کرد و مجبور شدم تن به خواسته شوم بدهم تا این که روز بعد با شکایت مادرم دستگیر شدیم و با وساطت بزرگ ترها با یکدیگر ازدواج کردیم بعد از این ماجرا بود که فهمیدم صابر اعتیاد شدیدی به مواد مخدر Drugs صنعتی دارد و با دختران دیگری نیز در ارتباط است طولی نکشید که من هم معتاد Addicted شدم و به شرکت در پارتی های شبانه روی آوردم. در همین پارتی ها بود که با جوان دیگری آشنا شدم و با گذشتن از همه حق و حقوقم از صابر طلاق گرفتم. دیگر مصرف قرص های روانگردان در پارتی ها برایم عادت شده بود به طوری که بارها در حالت توهم دست به خودکشی Suicide زدم و این بار نیز با کمک اهالی از مرگ نجات یافتم، اما... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

نقشه وقیحانه برای معلم سرشناس زاوه

فیلم های وحشتناک از کشتار 20 دختر و پسر در ولنتاین + تصاویر

ارتباط شیطانی سامان با زن جوان پدرش / او به اعدام محکوم شد و ..! + عکس

2 دوست شیطان صفت پدر خمارم در پایان شب نشینی من و خواهرم را ..!

خودکشی 2 دختر 32 ساله تهرانی در ابوسعید تهران

خوشگذرانی جنون‌آمیز چند جوان در شب ولنتاین + فیلم

دختر کارمند به بهانه خراب شدن لپ تاپ نزد من آمد و ..!

دختر دبیرستانی که به لانه شیطان یک جوان پناه برد و ..!

دردسر اعتراف شهلا به ارتباط پنهانی و عاشقانه با حمید

خودکشی مرد روستایی با اسلحه تک لول در نیش کیش

آخرین مهلت 7 اعدامی پای چوبه دار در زندان کرج+ عکس

حرکت زیبای پسربچه مقابل پدرش که چاقو به دست داشت و ..! + فیلم

جزئیات جدید از ماجرای آزار دانش آموز در مشگین شهر / معلم تحت تعقیب قرار دارد + عکس

پدری که دخترش را به خاک سیاه نشاند + عکس

نقشه شیطانی مرد متاهل برای دختر همسایه

اقدام شرم آور معلم ادبیات با دانش آموز در کلاس/ادعای عموی مهدی چه بود؟ +عکس

این مرد سیاهپوش را می شناسید؟ / شاید شما هم قربانی او شده باشید! + عکس

صابر من را به مغازه اش برد و 3 روز زندانی خواسته شیطانی او بودم

پشت پرده آزار شیطانی دختر دانش‌آموز پیرانشهری و اخراجش از مدرسه

کدخبر: 357390 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟