حوادث و وقایع جنایی در خرداد ماه سال 1355
مرد جوانی به نام «محمود» طی شکایتی که تسلیم دادستان تهران کرد گفت: از دی‌ ماه سال گذشته، مادری با هزار حقه و نیرنگ به خاطر اینکه دخترش «مرضیه» را به عقد من درآورد به عناوین مختلف از من کلاهبرداریکرد، وی گفت: هر روز مادر و دختر، صورتی از لوازم خانگی به من می‌دادند تا برای آنها خریداری کنم اکثراً در لیست درخواستی آنها مقدار زیادی طلا و جواهرات گران نوشته شده بود.
محمود افزود: من که مرضیه را بسیار دوست داشتم و به خیال آنکه او با ما زندگی خواهد کرد، تا جایی که برایم مقدور بود اشیاء موردنظر آنان را خریداری می‌کردم، محمود گفت: آنان با زرنگی خاصی از من 30 هزار تومان سفته نیز گرفته‌اند و تاکنون بیش از 30 هزار تومان پول فرش و لوازم خانگی داده‌ام ولی وقتی برای تعیین تاریخ عروسی به نزد آنها رفتم، آنها در جواب به من گفتند: از عروسی حرفی نزن چون خیال شوهردادن دختر را نداریم.
محمود که در این ماجرا کلاه گشادی به سرش رفته است از «موسی عالی» معاون دادستان تهران تقاضای تعقیب مادر و دختر را کرد و مقداری از قبوض خرید اشیاء را نیز ضمیمه شکایت خود کرد، معاون دادستان نیز در این مورد دستور رسیدگی داد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار تاپ حوادث

وبگردی