محمود کدخدایی  کیست؟

به گزارش رکنا، محمود کدخدایی ، کشتی گیر آزادکار ایرانی، یکی از افرادی بود که در دهه 60 برای کار به ژاپن رفت. در میان جوان های دهه 60 که در گیر و دار بیکاری بار سفر به ژاپن بسته بودند تا با انجام کارهای سخت، پولی به جیب بزنند، به جرات می توان گفت که محمود کدخدایی یکی از خاص ترین ها بود.

«سلطان وحشت» لقب کدخدایی بود و همین لقب کافی است تا از خاص بودن او در میان ایرانی های ساکن ژاپن مطمئن شوید. قهرمان سابق کشتی آسیا، سال های سال با حواشی مختلف در ژاپن زندگی کرد و حالا در تهران، یک زندگی عادی دارد. محمود کدخدایی حالا در کافه خبر، از زندگی اش صحبت می کند و از اتفاقاتی که در سال های گذشته برایش رخ داده است.

*شما در دوران ورزشی تان هیچ وقت در حد یک قهرمان جهان یا المپیک ظاهر نشدید.

کشتی ورزش بسیار سختی است. بسیار طاقت فرسا، ولی خدا شاهد است که سه برابر بیشتر از همه ورزش می کردم. اما نشد.

*در حال حاضر از زندگی خودتان راضی هستید؟

خدا را شکر.

*احتمالا می توان گفت اگر نیمه اول را باختید، نیمه دوم را بردید؟

از اینکه خدا خانواده خوبی به من داده خوشحالم. خدا را شکر که سلامت هستم و زیاد هم از زندگی انتظار ندارم. زندگی می کنم و از اینکه سلامت هستم و نیاز به کسی ندارم راضی هستم.

*چه کسی بین کشتی گیرهای امروز شما را یاد جوانی های خودتان می اندازد؟

من در زمانی که کشتی می گرفتم هم بالای بدن حریف کار می کردم و هم پایین. الان اما اینطور ورزشکاری وجود ندارد. الان کشتی گیرها همه زیر می گیرند و به نظر من هم زیرهای خوبی نمی گیرند. البته به هر حال مدال می گیرند و قابل تقدیر است اما من زیاد پسند نمی کنم.

*در دوره شما آنالیز هم نبود. کشتی گیر باید همه کار را خودش می کرد.

دقیقا. الان کشتی گیرها باید بروند دنبال ایرادهایی که دارند اما می روند دنبال دارو و دوپینگ می کنند. کشتی آلوده شده. آن زمان خدا شاهد است ما با نان و پنیر کشتی می گرفتیم. اگر هم ایرادی داشتیم به دنبال برطرف کردن ایراد می رفتیم. الان خوشبختانه اوضاع بهتر شده اما کشتی گیرها دنبال ایرادها نمی گیرند. ولی به هر حال همه زحمت می کشند و همه را دوست دارم.

*به عقب برگردید، چه تغییری در روش زندگی تان ایجاد می کنید؟

اگر من این تجربه را داشتم، قطعا کشتی را به این راحتی کنار نمی گذاشتم. ده سالی برای این رشته زحمت کشیده بودم. یعنی من واقعا خودم را صرف این رشته کردم.

*شما بین کشتی گیرها هم خوشتیپ بودید و هم فنی کشتی می گرفتید. یعنی همه هم نظر هستند که خیلی حیف شد.

قسمت من هم این بوده. واقعا من خودم را صرف کشتی می کردم. من از صبح بلند می شدم و زندگی ام کشتی بود تا بخوابم. به جرات می توانم بگویم هیچکس اندازه من تمرین نمی کرد.

*از شما یک دورانی هیولا ساخته بودند. آن هیولا چقدر خود واقعی شما بود؟

من الان ده سالی است که تهران زندگی می کنم. درگیری برای همه در همه زندگی هست. من هم نه با مردم کار دارم نه آنها با من کار دارند. یکسری چیزها را اما چون نمی شود باز کرد، من هم نمی گویم تا بتوانم زندگی خودم را انجام دهم. کوچکترین مشکلی هم با کسی ندارم. یکسری اتفاق به وجود آوردند و داستان درست کردند.

*منظورمان این است که چقدر حرف هایی که زده شد راست بود و چقدر دروغ؟

99 درصد همه چیزهایی که رد و بدل شد دروغ بود. خدا را شکر مردم با ما برخورد می کنند و از برخوردشان معلوم است این دروغ ها را باور نکردند.

*سفر به ژاپن به خاطر پول بود یا چون شرایط خوب نبود به این کشور رفتید؟

کلا ما آسیب روحی دیدیم. من یادم هست 17 سال سن داشتم قهرمانی آسیا بود. من انتخابی تهران کشتی گرفتم، قهرمانی کشور هم اول شدم و ... . متاسفانه آقای معزی پور، شاگرد خودش را که الان هم با هم دوست هستیم، به جای من به مسابقات بردند. من را کنار گذاشتند و تنها علت هم این بود که ایشان شاگرد آقای معزی پور بودند و گفتند من جوان هستم. در حالیکه من خیلی آماده بودم و زحمت زیادی کشیده بودم. آقای حمیدی هم متاسفانه آنجا بازنده شدند و در مسابقات 22 بهمن دوباره این من بودم که اول شدم. دو ماه بعد از بازی های آسیایی، من راهی بلغارستان شدم و آنجا هم خیلی خوب بودم. سال 1983 هم که ما برای جهانی انتخاب شدیم، اگر خاطرتان باشد معمولا در کشتی ها اول فرنگی شروع می شود بعد آزاد. آنجا مسابقات فرنگی که شروع شد و سیاست ها هم مشخص نبود که ما باید با اسرائیل کشتی بگیریم یا خیر؟ کشتی گیر به هر حال یک سرباز است. بعد که بازی های فرنگی تمام شد قرار بود ما برای بازی های آزاد وزن کشی کنیم. به ما خبر رسید که اعلام شده کشتی نگیریم. دستور دادند که تیم برگردد و کشتی نگیرد و ما هم برگشتیم. سال 1984 هم المپیک لس آنجلس بود. تحریم کردند و تیم ندادند. باز 1985 یک روز مانده به مسابقات ما را خط زدند.

*این روزها دقیقا چه می کنید و چقدر ورزش را دنبال می کنید؟

عاشق ورزش بودم و هنوز هم هستم و همچنان ورزش را دنبال می کنم.

*شما به هر حال یکی از ورزشکاران اسمی ایران بودید و یک عقبه خاص و ورزشی از شما وجود دارد. از آن دهه 60 و خود کشتی های تان برای ما می گویید؟

من کشتی را از همان سال 57 شروع کردم. فکر کنم هنوز هم انقلاب نشده بود. بعدش هم درگیر انقلاب بودیم و ورزش تعطیل بود. اما بعد دوباره در باشگاه فردوسی کشتی را شروع کردم. تا رسیدیم به اینجا که الان هستیم. حدودا دو سالی تمرین می کردم. در تیم ملی جوانان و نوجوانان هم بودم. متاسفانه مسابقات برون مرزی کم شرکت کردم. چون زمان جنگ هم بود و دوران خوب کشتی من هم به این اتفاق گره خورد. ورزش به اولویت چندم پیوست و زیاد رسیدگی نمی شد. کشتی هم در ابتدای انقلاب خیلی مورد توجه قرار نمی گرفت. من یادم هست سال 1363-1364 در جام تختی هم کشتی گرفتم. کشتی من هم انتخاب کردند که از تلویزیون پخش شود. کشتی هم که پخش می شد، جمعیت تماشاگر بیشتر در کادر مشخص بودند و من یادم هست حتی مرحوم مادرم می گفت چرا اسمت بیشتر می آید و تصویرت نیست!

فرهاد عشوندی

وبگردی