داستانک خشم / عاقبت عصبانیت والدین با کودکان
    
    
    
    
              کدخبر:
            583429    
    
    
    
  
  
    
      
    
    لینک کپی شد
    
    
  
رکنا : داستانکی به نام "خشم" را در این بخش از رکنا می خوانید.
    
    
    
    
              کدخبر:
            583429    
    
    
    
  
  
    
      
    
    لینک کپی شد
    
    
  
 
        
        
        
        
      به گزارش رکنا ، اکبر آقا بعد مدتی یه السیدی برای خونه میخره. زهره همسرش کلی خوشحال میشه. یک روز پسر اکبر آقا، محمد با توپکهای کوچیکش بازی میکرد؛ یک آن نخ توپکها از دستش رها میشه و میخوره به السیدی و میشکنه. اکبر آقا از سر کار میاد میبینه السیدی شکسته.
وقتی علتش رو میفهمه با همون توپکها اینقدر رو دست بچه میزنه که خودش خسته میشه. محمد به مامانش میگه: دستم درد میکنه. مامانش اهمیت نمیده. بعد از دو روز دست محمد سیاه میشه میبرنش دکتر؛ میگن عصبهای دستش قطع شده، باید دستش قطع بشه. اکبر آقا عذاب وجدان میگیره و خودکشی میکنه.
7920---0915
 
                                   
               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
         
                         
                           
                           
                           
                           
                           
                          
ارسال نظر