لحظه سخت و ناراحت کننده ترک اعتیاد دختر 4 ساله / مادر خراسانی دردناک گفت !

33 ساله است اما مواد مخدر، خماری و نشئگی چند ساله، چهره ای پیر و فرتوت برایش باقی گذاشته است.

او از 13 سالگی و در خانه پدری شروع به مصرف مواد مخدر کرده است. «اعظم»، کودکی پر درد خود را خوب به خاطر دارد، روزهایی که مادر، وقتی او دختر سه ساله ای بیش نبود به او تریاک حل شده در آب می خوراند تا بهانه گیری نکند و آرام بخوابد و مزاحمتی برای بساط نشئگی مادر نداشته باشد.

می گوید: خانه پدری همان جایی است که محبت اعضا به هم زبانزد عالم و آدم است و آرامش، آسودگی و شب و روزهای فارغ از استرس و دل نگرانی آن را با هیچ حسی نمی توان مقایسه کرد، اما اوضاع همیشه و برای همه این گونه نیست. گاهی مهر مادری و تکیه گاه امن شانه های پدر در دود نشئگی و چه کنم های خماری گم می شود و همه چیز رنگ خاکستری به خود می گیرد مثل خانه ما.

کاری که مادرم با من کرد!

او از بی اعتمادی به اطرافیانش هم سخن به میان می آورد. فرد معتاد در دوران مصرف خود همه پل های پشت سر را خراب می کند و به قول بعضی ها راهی برای بازگشت باقی نمی گذارد و به ایستگاه آخر می رسد.

وقتی هم که به خانه آخر برسد دیگر کسی او را باور نمی کند و هیچ کس حرف هایش را نمی پذیرد. هیچ گاه فکر نمی کردم بلایی را که مادرم با رفتار غلط خود در کودکی بر سر من آورد، سر فرزندم بیاورم. این روزها من بیقراری دختر چهار ساله ام را با شربت متادون درمان می کنم و او نیز همانند معتادان بزرگ سال، هم درد خماری را تجربه می کند و هم حس نابود کننده نشئگی را. آن چه در زندگی و روزمرگی فرد معتاد ماندگار است، حس تنهایی و بی اعتنایی دیگران است که روزی صد بار جان او را می گیرد و از سرش دست بردار نیست. نگاه سنگین مردمی که در جای فعلی تو نیستند اما به راحتی تو را قضاوت می کنند و به آسانی نسخه مرگ را برای تو می پیچند.

شاید اگر من هم در خانواده ای سالم به دنیا آمده بودم، سرنوشت جور دیگری برایم رقم می خورد. تا چشم باز کردم پدر و مادری معتاد را کنارم دیدم که برای تامین مواد مخدر خود با یکدیگر درگیر بودند.

آن روزها گذشت و آن چه به عنوان تنها ارثیه از پدر و مادر معتادم برای من به جا مانده، اعتیاد است در حالی که سال های غم انگیزی را تجربه کردم. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

کدخبر: 444374 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟