سرنوشت 3 قاتل و یک شیطان صفت پای چوبه دار / صبح دیروز در زندان قزل الحصار صورت گرفت

به گزارش رکنا ، زندانی که حکم قصاص او صبح دیروز در زندان اجرا شد مرد جوانی بود که سال 99 در اقدامی هولناک پسرخاله خود را به همراه همسر و دختر 6 ساله آنها به قتل رسانده بود.

وقتی موضوع به پلیس اعلام شد تیم جنایی به محل حادثه رفت و در تحقیق از همسایه‌ها مشخص شد عامل قتل‌ها در همان برج ساکن است. بازبینی دوربین‌های مداربسته ساختمان نیز نشان می‌داد قاتل سوار بر خودرواش شده و محل را ترک کرده است.

در ادامه بررسی‌ها مشخص شد که برج محل حادثه ملک ارثی این خانواده بوده که میلاد، عامل جنایت و کوروش - مقتول- و دایی‌شان آنجا را به برجی تبدیل کرده و با هم شریک بودند. پس از دستگیری متهم وی گفت: باور کنید با برنامه و قصد قبلی این کار را نکردم. حسادت کورم کرده بود نمی‌خواستم زن و بچه‌اش را به قتل برسانم. روز حادثه قرار بود با پسر خاله‌ام کوروش برای سند زدن یک ملک به دفترخانه برویم. من بیماری «‌ام‌اس» دارم، آمپولم را تزریق کردم و به کوروش گفتم ساعت 8 صبح آماده باشد تا با هم برویم. وقتی به دنبال او رفتم، گفت می‌خواهد املاک موروثی‌اش را بفروشد و یک خانه در جردن و یک خودرو لکسوس بخرد و از آن برج برود و دیگر برای خودش کار کند. من همیشه به کوروش حسادت می‌کردم، او وضع مالی خوبی داشت و ثروتش بیش از 20 میلیارد تومان بود. همسرم هم مدام مرا سرزنش می‌کرد که چرا تو مثل پسرخاله‌ات پول نداری. در یک لحظه انگار تمام کینه و حسادتی که به کوروش داشتم مرا کور کرد، چاقویی را که در کیفم بود بیرون آوردم و به گردن او ضربه زدم. نمی‌دانم من در را باز کردم یا کوروش، اما هر دوی‌مان به داخل آپارتمان کوروش افتادیم. به او چند ضربه زدم و در همین هنگام دخترش وارد پذیرایی شد. بچه گریه می‌کرد، نمی‌دانم بچه را چطوری کشتم؛ صدای همسرش از سمت اتاق‌خواب می‌آمد، او را هم با چاقو به قتل رساندم و از آپارتمان خارج شدم.

قضات دادگاه کیفری استان تهران با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، مرد جوان را به سه بار قصاص محکوم کردند. با تأیید این حکم در دیوان‌عالی کشور، نام او در لیست محکومان به قصاص قرار گرفت و سحرگاه دیروز در زندان قزل‌حصار پای چوبه دار رفت و باتوجه به درخواست اولیای دم، حکمش به اجرا درآمد.

خواستگار کینه‌جو

 دومین زندانی که دیروز پای چوبه دار رفت، مرد جوانی بود که به خاطر شنیدن پاسخ منفی، معشوقه خود را به قتل رساند.

رسیدگی به این پرونده با شکایت پسر جوانی در سال 94 آغاز شد. زمانی که پسر جوان در مقابل افسر پرونده‌اش قرار گرفت، مدعی شد مادرش ناپدید شده است.

بررسی‌ها نشان می‌داد زن 43 ساله به نام مهوش، 10 سال قبل همسرش را از دست داده و سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفته بود. کارآگاهان دریافتند یکی از بستگان مقتول مدتی قبل از این زن خواستگاری کرده است، اما از آنجا که خواستگار میانسال متأهل و دارای فرزند بود مهوش با این پیشنهاد مخالفت کرده بود، با این حال سماجت‌های خواستگار میانسال برای ازدواج ادامه داشت و از طرفی روزی که زن جوان ناپدید شده بود، مرد میانسال سوار بر خودرواش اطراف خانه او دیده شده بود.

بنابراین کارآگاهان به سراغ مرد 56 ساله رفتند. او ابتدا مدعی شد که از سرنوشت مهوش بی‌اطلاع است اما درنهایت لب به اعتراف گشود و راز قتل زن ناپدید شده را برملا کرد.

او در تحقیقات گفت: روز حادثه تصمیم داشتم بار دیگر پیشنهاد خودم را مطرح کنم. آن روز آنقدر منتظر ماندم تا مهوش از خانه خارج شد. به سراغش رفتم و خواستم سوار ماشین شود، او به ناچار سوار شد. پس از حرکت، درخواست خود را دوباره مطرح کردم اما این‌بار با زبانی تُند به من پاسخ منفی داد و عنوان کرد که فقط قصد بزرگ کردن فرزندانش را دارد.

او ادامه داد: از رفتارهای او عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم و روسری او را دور گردنش پیچاندم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم نفس نمی‌کشد. جسد را به ویلایم در فشم بردم و در گوشه حیاط دفن کردم.

بدین ترتیب قضات دادگاه کیفری باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، اشد مجازات را برای او صادر کردند. صبح روز گذشته مرد میانسال نیز به پای چوبه دار رفت اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت توانست از اولیای دم سه ماه مهلت بگیرد.

اختلاف مالی

دومین مردی که مهلت گرفت، مرد جوانی بود که به خاطر طلبی که از مقتول داشت دست به قتل او زده بود. به دنبال ناپدید شدن زن جوانی، خانواده‌اش 12 آبان سال 96 به پلیس مراجعه کرده و مدعی شدند: شیرین قرار بود به مسافرت برود حتی چمدان و مدارکش را هم برداشت و از خانه خارج شد، اما بعد از آن از دخترمان خبری نشد.

در حالی که تیم جنایی وارد عمل شده بود تا راز ناپدید شدن زن جوان را برملا کند، مردی رفتگر، کیفی را به کلانتری در پایتخت برد. مرد رفتگر کیف را مقابل تالار عروسی پیدا کرده بود و مدارک داخل کیف متعلق به شیرین، دختر گمشده بود.

با پیدا شدن مدارک، این احتمال برای تیم جنایی مطرح شد که دختر جوان به قتل رسیده است. در بررسی‌ها، تیم جنایی دریافت که شیرین با مرد جوانی به نام سیروس در رابطه است. این در حالی بود که سیروس آخرین نفری بود که قبل از ناپدید شدن دختر جوان او را دیده بود.

سیروس بازداشت شد و گرچه در تحقیقات اولیه منکر قتل بود اما درنهایت گفت: شیرین را من کشتم اما قصدم قتل نبود. مدتی قبل با او آشنا شدم. شیرین به بهانه‌های مختلف از من پول می‌گرفت. چندباری از او خواستم 50 میلیونی که از من گرفته را برگرداند اما او مدام بهانه می‌آورد. روز حادثه قرار بود به مسافرت برود و چون خودرواش خراب بود، قرار شد او را تا جایی برسانم، اما در بین راه دعوایمان شد و دستم را روی دهانش گذاشتم. به خودم که آمدم دیدم نفس نمی‌کشد از ترس او را در جوی آبی نزدیک شهریار انداختم.

قضات دادگاه کیفری استان تهران پس از محاکمه به درخواست اولیای دم، حکم بر قصاص مرد جوان صادر کردند. اما سحرگاه روز گذشته با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت، او نیز موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد.

توقف حکم اعدام

 چهارمین مردی که در زندان قزل‌حصار پای چوبه دار رفت، فردی بود که سال 94 به اتهام تجاوز به زن جوانی بازداشت شد. زن جوان به عنوان مسافر سوار بر خودرو او شده بود که مورد تجاوز قرار گرفت. متهم در دادگاه به اعدام محکوم شد اما در حالی که وی برای اجرای حکم پای چوبه دار رفته بود خبر رسید با درخواست وی مبنی بر اعاده دادرسی موافقت شده و بدین ترتیب اجرای حکم متوقف شد و او به سلولش برگشت.

وبگردی