قتل دوست قدیمی بخاطر پیشنهاد بی شرمانه / 3 ضربه چاقو پایان تلخ دوستی قدیمی در تهران

به گزارش خبرنگار رکنا،ظهر 5 مهرماه سال گذشته در یک تماس تلفنی از سوی عوامل انتظامی بیمارستان رسول اکرم با کلانتری 142 کن، گزارش مرگ یک مرد جوان مخابره شد که ماموران بلافاصله با حضور در بیمارستان تحقیقات اولیه را آغاز و بازپرس ویژه قتل محمدمهدی براعه از شعبه 3 دادسرای امور جنایی را از این اتفاق مطلع میکنند.

بازپرس ویژه قتل پس از شنیدن این خبر با حضور در بیمارستان تحقیقات را آغاز کردند و در بررسی های ابتدایی مشخص شد مرد افغان ساعت یک بامداد  4 مهرماه وقتی غرق در خون بوده به بیمارستان مراجعه کرده و از هوش رفته و بعد از چند ساعت به کام مرگ فرو می رود.

دوست قربانی به بازپرس ویژه قتل گفت: ساعت یک بامداد 4 مهرماه حمدالله با یکی از آشناهای قدیمی اش به نام رضا بر سر موضوعی باهم درگیر شدند که در حین درگیری رضا با یک سلاح سرد به طرز وحشتناکی به او حمله کرد و بعد سریع فرار کرد ما هم به دلیل اینکه ترسیده بودیم وارد دعوای آنها نشدیم، اما امروز وقتی دیدم  که از حمدالله خبری نیست، نگران حالش شدم و دنبالش گشتم تا  اینکه متوجه مرگ او در بیمارستان شدم.

در ادامه بررسی های تیم پلیسی مشخص شد که ضارب مرد 23 ساله و کارگر یک کارگاه در شهرزیبا است، قاتل و قربانی از دوستان قدیمی بودند که به ظاهر رابطه خوبی هم داشتند  اما مشخص نبود این 2 دوست قدیمی بر سر چه مسئله ای به جان هم افتاده و به قصد کشتن به جان هم افتاده اند.

تحقیقات بازپرس ادامه داشت تا اینکه با انجام اقدامات فنی پلیسی کارآگاهان موفق شدند متهم را 25 اسفند ماه سال گذشته در خانه خواهرش شناسایی و بازداشت کنند.

صبح روز 15 فروردین امسال متهم برای گفتن اعترافاتش پیش روی بازپرس براعه از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت.

متهم به بازپرس گفت : من و عزیز از دوستان قدیمی هم بودیم، ساعت 11 شب با من تماس گرفت و شروع به فحاشی کرد ساعت حدود 12 شب بود که جلوی کارگاهی که در آن کار می کردم حاضر شد و با صدای بلند به من حرف های بی ربط زد، یک چاقوی کوچک در دستش بود وقتی به سمت من حمله کرد یک لحظه چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم، وقتی روی زمین افتاد من هم از ترسم چاقو را پرت کردم و فرار کردم.

او در ادامه گفت: وقتی فهمیدم عزیز فوت کرده به سلماس رفتم تا از مرز خارج شوم اما مرز بسته بود و من هم پولی برای ماندن نداشتم برای همین به تهران برگشتم تا کارکنم و برای رفتنم به ترکیه پول جمع کنم که پلیس مرا در خانه خواهرم مرا بازداشت کرد.

گفتگو با متهم

چند سال داری؟

23 سال

ازدواج کرده ای؟

نه مجرد هستم.

از چه سالی به ایران آمدی؟

سال 1398

مقتول را از کجا می شناختی؟

از دوستان قدیمی من بود و باهم برای کار کردن به ایران آمده بودیم

باهم اختلاف داشتید که دست به قتل او زدی؟

راستش را بخواهید او چندین بار از من درخواست بی شرمانه ای داشت ، آن شب هم به همین بهانه به من زنگ زد و برایم پیام فرستاد وقتی با او مخالفت کردم عصبانی شد برای همین با تهدید به سراغ من آمد!

بعد از اینکه با هم درگیر شدید چه اتفاقی افتاد؟

زمانی که عزیز به من زنگ زد و شروع به تهدید و فحاشی کرد من به اقوامم زنگ زدم و جریان را برایشان تعریف کردم آنها هم فکر نمی کردند که عزیز به سراغ من بیاید، بین تماس آخرش با رسیدن به دم در کارگاه نیم ساعت بیشتر زمان نبرد! وقتی با هم درگیر شدیم متوجه چاقویی در دستش شدم ، او به سمت من حمله کرد تا با چاقو مرا بکشد اما من زرنگی کردم و چاقو را از دستش گرفتم.

چاقویی که با آن دوستت را کشتی را به یاد داری؟

یک چاقوی دسته چوبی 12 سانتی بود

چند ضربه به او زدی؟

3 ضربه

کجای بدن مقتول ضربه وارد کردی؟

کتف چپش، پشت کمرش و یکی هم به ران پای راستش

بعد چه کردی؟

من آنقدر ترسیده بودم که چاقو را همان اطراف رها کردم و فرار کردم

چرا تصمیم گرفتی از ایران بروی؟

وقتی فهمیدم عزیز فوت کرده برای همین به کارگاه برگشتم پول و گوشی ام را برداشتم و فرار کردم.

پس چرا از ایران خارج نشدی و به تهران برگشتی؟

مرز سلماس خیلی شلوغ بود و پول من برای رفتن کافی نبود برای همین تصمیم گرفتم برگردم ایران باز کار کنم وقتی پول کافی جمع کردم از ایران خارج شوم که پلیس در خانه خواهرم مرا بازداشت کرد.

در ادامه بنابر دستور بازپرس محمدمهدی براعه از شعبه سوم دادسرای امور جنایی متهم برای تحقیقات بیشتر تحویل اداره دهم پلیس آگاهی تهران شد.

 

وبگردی