خالکوبی هویت جسد سوخته را فاش کرد!

به گزارش رکنا، چندی قبل، زن جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی رفت و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: برادر سالخورده‌ام چندی قبل از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته، تلفن همراهش هم خاموش است؛ نگرانم بلایی سر او آمده باشد؛ لطفاً کمک کنید.

پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده تحقیقات خیلی زود آغاز شد و کارآگاهان در نخستین گام متوجه شدند مرد گمشده در چند ماه اخیر با زن میانسالی به صورت مخفیانه ارتباط داشته است.

بدین ترتیب این زن هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: با مرد گمشده ارتباط داشتم، او برای پرداخت بدهی‌های خود نیاز مالی داشت، برای همین به مردی به نام پرویز به جهت دریافت وام معرفی‌اش کردم اما از آنجا به بعد دیگر خبری ازش نشد.

تحقیقات تیم جنایی حکایت از آن داشت، پرویز در سال‌های اخیر زن میانسال را می‌شناخته و روزی که تلفن همراه مرد گمشده از دسترس خارج شده با او در جنوب تهران برای دریافت پول قرار ملاقات داشته است که همین موضوع فرضیه وقوع جنایت را برای کارآگاهان پررنگ کرد.

کارآگاهان در گام بعدی به سراغ استعلام از سازمان پزشکی قانونی رفتند و پی بردند 30 دی‌ماه جسد سوخته یک مرد سالخورده به قتل رسیده در محله قلهک کشف شده و با توجه به شباهت فرد گمشده و مقتول، خانواده فرد فقدانی برای شناسایی راهی سردخانه شدند.

خانواده مرد گمشده از روی خالکوبی بازوی سمت راست مقتول جسد را شناسایی کردند که این موضوع با انجام آزمایش‌های "DNA"  متخصصان پزشکی قانونی تایید شد.

ماموران پس از دریافت این اطلاعات مهم، با دریافت دستور قضایی مخفیگاه تنها متهم پرونده را شناسایی و او را در یک عملیات  منسجم بازداشت کردند، پرویز در جریان تحقیقات با اظهارات ضد و نقیضی گفت: بخاطر زن میانسال اختلافات شخصی با مرد گمشده داشتم، برای پایان دادن به این مشکل به بهانه پرداخت وام با او در یکی از میدان‌های جنوب تهران قرار ملاقات گذاشتم؛ مقتول روز حادثه سوار خودرویم شد در مسیر بودیم که موضوع را در میان گذاشتم اما او به من حمله کرد و ناگهان درب خودرو باز و به پایین پرتاب شد؛ پس از این حادثه از ترسم فرار کردم، نمی‌دانم چه کسی جسد را به قلهک منتقل و اقدام به آتش‌ زدن آن کرده است.

بررسی‌ها ادامه داشت تا اینکه تا زن میانسال هدف بازجویی قرار گرفت و ماجرایی را توضیح داد که منجر شد تا راز یک قتل هولناک برای تیم جنایی فاش شود؛ او گفت: پرویز به من علاقه‌مند بود و از اینکه من با مرد گمشده در ارتباط بودم خیلی خشمگین شد؛ چند روز قبل سوار بر خودروی پرویز بودم که ناگهان مسیر را عوض کرد و من را مکانی خلوت برد؛ او در آنجا به قصد کشتن من یک طناب را دور گردنم انداخت اما آنقدر التماسش کردم از ارتکاب جنایت منصرف شد. پرویز در ادامه مدعی شد که مرد گمشده را به قتل رسانده و اگر پرونده فقدان را پیگیری کنم من را نیز به قتل خواهند رساند.

پرویز که متوجه شد زن میانسال ماجرا را فاش کرده، به جنایت هولناک اعتراف کرد و گفت: با شگرد دریافت وام مرد گمشده را به خودرویم دعوت کردم در مسیر بخاطر اختلافاتی که داشتیم با همدیگر درگیر شدیم و در جریان این نزاع  او را به قتل رساندم. پس از ارتکاب جنایت به محله قلهک رفتم و جسد را برای اینکه چهره‌اش شناسایی نشود به آتش کشیدم.

در ادامه هنگامی که دیدم زن میانسال قصد دارد تا پیگیر پرونده در اداره پلیس شود او را با ضرب و شتم، تهدید به قتل کردم.

 

وبگردی