قتل برادر مرد کلاهبردار جلوی چشمان پدرش در خیابان آذربایجان تهران + جزییات

به گزارش رکنا :اوایل مهرماه سال گذشته وقوع درگیری خونین در قهوه‌خانه ای در خیابان آذربایجان تهران به پلیس اعلام شد. بررسی‌ها نشان می‌داد در درگیری که میان صاحب قهوه خانه و پسرش با دو نفر از مشتری‌ها رخ داده پسر ۳۰ ساله صاحب قهوه خانه به نام امید به شدت زخمی شده است .

وی که به بیمارستان منتقل شده بود ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی تسلیم مرگ شد.

 ماموران در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از شاهدان پرداخته و به بازبینی فیلم دوربین مداربسته  قهوه‌خانه پرداختند و دریافتند  امید در درگیری با یک پدر و پسر که از مشتری‌های قهوه خانه بودند کشته شده است.

 ماموران به ردیابی پدر و پسر پرداختند و مرد ۶۰ ساله به نام مرتضی را بازداشت کردند .

اعتراف به جنایت

وی به درگیری خونین و قتل اعتراف کرد اما مدعی شد قصد قتل نداشته است.

وی گفت در جریان کلاهبرداری که برادر مقتول مرتکب شده بود با وی درگیر شده و او را ناخواسته کشته اشت.

 مرد میانسال به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی از خود دفاع کرد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

وقتی مرتضی روبه روی قضات ایستاد قتل را گردن گرفت.

وی در تشریح ماجرا گفت: مدتی قبل پسرم مصطفی با مرد جوانی به نام سعید آشنا شده بود. سعید به پسرم گفته بود در کارخانه ایران خودرو آشنا دارد  و می‌تواند بدون قرعه کشی برای پسرم ماشین بگیرد. پسرم که حرف‌های دوستش را باور کرده بود بلافاصله ماشینش را فروخت و مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان پول به سعید داد تا برایش  بدون ثبت نام و قرعه کشی یک پژو ۲۰۶ بگیرد .اما سعید به وعده‌اش عمل نکرد. او مدتی بعد گفت قصد دارد یک پژو پارس به پسرم تحویل دهد. اما پس از مدتی متوجه شدیم سعید متواریست و به همین شیوه ۲۰۰ میلیارد تومان کلاهبرداری کرده است.

 وی ادامه داد :من و پسرم چند بار به قهوه خانه پدر سعید رفتیم و با او صحبت کردیم تا پول پسرم را پس دهد .اماپدرش هر بار بهانه‌ای آورد .ما  و سایر شاکی‌ها از سعید شکایت کرده بودیم و پرونده مان در حال رسیدگی بود که  آخرین بار همراه پسرم به قهوه خانه  پدر سعید رفتیم.وکیل سعید هم آنجا حضور داشت .اما او ما را تهدید کرد تا با گرفتن مبلغ کمی از شکایت صرف نظر کنیم. او با عصبانیت با من صحبت کرد و دعوا راه انداخت. پسرم به او اعتراض کرد و چون درگیری بالا گرفته بود من  سعی کردم پسرم را از قهوه خانه بیرون ببرم اما همان موقع برادر سعید به نام امید و وکیل سعید به  سمت ما حمله ور شدند و می‌خواستند پسرم را بزنند .من هم از ترسم برای اینکه به درگیری پایان دهم چاقو یی را که در جیب داشتم بیرون آوردم و یک ضربه به برادر کوچک سعید زدم که موجب مرگش شد .اما من واقعاً قصد قتل او را نداشتم. من خصومتی با امید نداشتم و از برادرش شاکی بودم و به همین خاطر از قتل پسر جوان پشیمان هستم .من از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

 

 

 

وبگردی