قتل هولناک پسر جوان در مولوی تهران / قاتل با میلگرد سینه پسر جوان را شکافت + جزییات

به گزارش رکنا، زمستان سال ۱۴۰۱ جسد خونین یک پسر ۲۲ ساله به نام وحید در حوالی خیابان مولوی پیدا شد. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان  پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه چاقو به قلب اعلام کردند.

 ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی هویت قربانی پرداختند و فهمیدند وحید از شهرستان به تهران آمده و مشغول به کار بود که کشته شد، اما نتوانستند خانواده وی را شناسایی کنند .

۲۰ روز از این ماجرا گذشته بود که مردی سالخورده که از عشایر خوزستان بود به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد .نشانی هایی که مرد سالخورده ارائه داده بود با وحید مطابقت داشت .به این ترتیب وی به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جسد پسرش را تحویل گرفت .

ماموران در جریان رازگشایی جنایت رد یکی از دوستان وحید به نام رحیم را یافتند و وی را بازداشت کردند .

بازداشت تنها مظنون

رحیم که معتاد بود به قتل وحید اعتراف کرد و گفت در دعوا با میلگرد به سینه وحید زده و موجب مرگ وی شده است.

 وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

 در ابتدای جلسه پدر وحید روبه روی قضات ایستاد و گفت ما از عشایر خوزستان و ایل بختیاری هستیم .ما زندگی عشایری داریم.اما وحید از این زندگی خسته شده بود .به همین خاطر یک سال و نیم قبل به تهران آمد و مشغول به کار شد .بیست  روزی بود از او هیچ خبری نداشتم. چندین مرتبه با موبایلش تماس گرفتم اما پاسخ نداد .من که نگران شده بودم به تهران آمدم و فهمیدم پسرم کشته شده است .اگر یک هفته دیرتر متوجه می‌شدم جسد پسرم به عنوان مجهول الهویه دفن شده بود. من درخواست قصاص دارم و از خون پسرم گذشت نمی‌کنم .

وی ادامه داد: ما ایلیاتی هستیم و رسم و رسوم  خاصی داریم .بعد از قتل پسرم هیچ کدام از بستگان متهم با ما تماس نگرفتند و تقاضای بخشش نکردند. به همین خاطر نمی‌توانم به رضایت فکر کنم  و قصاص می خواهم.

وقتی رحیم روبه روی قضات ایستاد اتهام قتل را نپذیرفت و ادعای تازه‌ای را مطرح کرد .

وی گفت: من به شدت به هروئین و متادون معتاد بودم که به اتهام قتل بازداشت شدم. چون حال خوبی نداشتم به دروغ قتل را گردن گرفتم تا به بازداشتگاه بروم و متادون دریافت کنم .من قبلاً در کمپ وحید را دیده و با او آشنا شده بودم .اما هیچ اختلافی با او نداشتم . او گوشی یک قاچاقچی به نام اکبر را برداشته بود و به او نمی‌داد .به همین خاطر او و  اکبر با هم درگیر بودند وشک ندارم وحید  به دست اکبر کشته شده است.

قاضی گفت :پزشکی قانونی در مرحله اول علت مرگ را اصابت چاقو به قلب اعلام کرده بود .اما وقتی در اعترافاتت گفتی با میلگرد به قلب او زدی کارشناسان پزشکی قانونی در استعلام دوباره اعلام کردند چنین جراحتی می‌تواند ناشی از اصابت میلگرد  به قلب باشد. تو با اعترافاتت راز قتل را برملا کردی .حالا چطور قتل را انکار می‌کنی؟

 که متهم پاسخ داد: من در پلیس آگاهی تحت فشار بودم .به خاطر اعتیادم نمی‌توانستم  دیگرتحمل کنم .به همین خاطر به دروغ گفتم وحید را  کشته‌ام .اما حالا می‌گویم بی‌گناه هستم .

با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شورشدند تا رای صادر کنند.

وبگردی