قتل تصادفی یا جنایت / مرد تهرانی از قتل دوستش در دادگاه دفاع کرد!

رسیدگی به این پرونده از اواسط تابستان سال گذشته با اعلاگ گزارشی درباره تصادف پراید، سمند و یک موتورسیکلت در حوالی محله یوسف‌آباد تهران آغاز شد. موتورسوار جوان که 27 سال بیشتر نداشت در این سانحه رانندگی جان خود را از دست داده بود و وقتی ماموران برای بررسی موضوع در صحنه حادثه حاضر شدند، زنی که راننده سمند بود، گفت: راننده پراید سرعت خیلی بالایی داشت و اول با خودروی من تصادف کرد و بعد به موتورسیکلت زد.

راننده پراید که میثم نام دارد، بازداشت شد و بعد از آن کارشناسان تصادف تشخصی دادند او زمان حادثه حدود ۹۰ کیلومتر بر ساعت سرعت داشت و وقتی به موتور سیکلت رسیده ترمز نکرده و جوان موتورسوار را حدود10 متر روی زمین کشیده است.

شواهدی که از محل حادثه به دست آمد این احتمال را مطرح کرد که تصادف عمدی بوده و راننده پراید به قصد به موتورسوار کوبیده است. به همین دلیل پدر متوفی شکایتی را علیه میثم مطرح کرد و گفت: میثم دوست صمیمی پسرم امیر بود؛ اما از مدتی قبل آن دو با هم دچار اختلاف شده بودند.

صحبت‌های پدر امیر احتمال عمدی بودن تصادف را بیشتر کرد. این مرد توضیح داد: من و پسرم در مغازه‌ای  در بازار کار می‌کردیم و میثم هم گاهی به مغازه ما می‌آمد و در همین رفت و آمدها به دختر جوانی که کارمند مغازه‌ام بود، علاقه پیدا کرد و آنها با هم دوست شدند. نمن از این اتفاق اصلا راضی نبودم و به همین دلیل هم عذر آن دختررا خواستم. این کارم باعث شد امیر با پسرم مشکل پیدا کند. مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه یک روز مادر میثم به مغازه‌ام آمد و گفت میثم می‌خواهد با آن دختر ازدواج کند. او درباره دختر جوان از ما پرس‌وجو و تحقیق کرد و امیر هم گفت او نمی‌تواند همسر خوبی برای میثم باشد این حرف‌های پسرم باعث شد  اختلافات او با دوستش بیشتر شود طوری که میثم چند بار برای امیر پیامک تهدیدآمیز فرستاد و گفت او را می‌کشد. حالا هم مطمئن هستم او به عمد پسرم را زیر گرفته است.

وقتی متهم تحت بازجویی قرار گرفت زیر بار اتهام قتل نرفت و گفت تصادفش با پسر موتورسواری ناخواسته بود.

باوجود انکارهای متهم برای او به دلیل وجود مدارک و شواهد دیگر به  اتهام قتل عمدی کیفرخواست صادر و این پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک  استان تهران فرستاده شد.

والدین مقتول در ابتدای جلسه دادگاه بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد، برای متهم درخواست حکم مرگ کردند. سپس  میثم به دفاع از خود پرداخت و با رد اتهام قتل گفت: امیر دوست من بودیم. ما حتی با هم خانه مجردی اجاره کرده بودیم و گاهی اوقات به آنجا می‌رفتیم؛ اما قرارداد اجاره تمام شد و من مدتی بود که دیگر به خانه مجردی نمی‌رفتم و شب‌ها را پیش پدر و مادرم می‌ماندم. یک روز امیر با من تماس گرفت و گفت خانه را تحویل داده است. او از من خواست به آنجا بروم و وسایلم را ببرم. من هم همین کار را کردم و بخشی از وسایل امیر را هم به خواسته خودش در ماشینم گذاشتم چون او با موتور آمده بود و نمی‌توانست آنها را با خودش ببرد. بعد از آن به راه افتادیم اما من در سرپایینی خیابان کنترل ماشین را از دست دادم و این تصادف رخ داد.

متهم ادامه داد: من با امیر دوست بودم و مشکلی با او نداشتم. حتی وقتی با کارمند مغازه او دوست شدم و پدرش آن دختر را اخراج کرد رابطه من و دختر جوان به هم خورد اما به دوستی خودم با امیر ادامه دادم و روز حادثه یک اتفاق باعث آن تصادف شد. با پایان دفاعیات متهم،  قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی