قتل برادر در حمام + گفتگو با مرد تهرانی که پس از 8 ماه اعتراف کرد
تبلیغات

به گزارش رکنا، با دریافت گزارشی مبنی بر مرگ مشکوک یک مرد سالخورده در یکی از بیمارستان‌های غرب تهران، پرونده‌ای جنایی در بازپرسی کشیک قتل گشوده شد. حادثه که در بیست و پنجم اسفندماه ۱۴۰۳ رخ داد، خیلی زود توجه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ را به خود جلب کرد.

تیم بررسی صحنه جرم پس از انتقال جسد به سردخانه، مشاهده کردند که مقتول مردی حدوداً ۶۵ ساله است و ظواهر نشان می‌دهد مرگ او مشکوک بوده است. نخستین گزارش‌ها حکایت از آن داشت که مقتول توسط برادرش به بیمارستان منتقل شده و هر دو در یکی از برج‌های منطقه چیتگر ساکن بودند.

در نخستین مرحله تحقیقات، برادر مقتول به‌عنوان شخصی که مقتول را به بیمارستان آورده بود، تحت بازجویی قرار گرفت. او مدعی شد که همراه برادر بیمار ذهنی‌اش به پاساژ ایران‌مال رفته‌اند و در مسیر بازگشت از سوی چند زورگیر مورد سرقت و ضرب و شتم قرار گرفته‌اند؛ به‌گفته متهم، ضرب و جرح باعث وخامت حال برادرش شد و او را به بیمارستان رسانده است. بر پایه این ادعا، پرونده در ابتدا در جهت شناسایی سارقان دنبال شد.

با این حال، تحقیقات میدانی و بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته پاساژ ایران‌مال نشان داد که هیچ‌گونه زورگیری یا درگیری خیابانی مطابق ادعای اولیه رخ نداده است؛ این کشف، فرضیه‌سازی درباره قصه‌پردازی متهم را تقویت کرد. از سوی دیگر، مراجعه یکی از اقوام مقتول به اداره آگاهی و روایت اختلافات مالی و ملکی میان دو برادر، سرنخ تازه‌ای در اختیار کارآگاهان قرار داد.

پس از ادامه بازجویی‌ها و مواجهه متهم با مدارک و شواهد جمع‌آوری‌شده، متهم پس از حدود ۸ ماه سکوت، صبح امروز به ارتکاب قتل اعتراف کرد. او اظهار داشت که به خاطر اختلافات شخصی، برادرش را داخل حمام مضروب و به قتل رسانده و سپس برای گمراه‌کردن تحقیقات، سناریویی ساختگی طراحی کرده است. با دستور بازپرس ویژه قتل، متهم در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و تحقیقات تکمیلی ادامه دارد

س: شغل شما چیست و رابطه‌تان با مقتول چگونه بود؟

ج: من کارمند بازنشسته بانک هستم. او برادرم بود؛ از کودکی مشکل عقلی داشت و من مسئول نگهداری از او بودم.

س: روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

ج: او را به حمام بردم تا شستشو کنم. در همان لحظه، ناگهان کاری کرد که به‌نظر من بی‌احترامی بود — روی من ادرار کرد. در آن لحظه عصبانی شدم.

س: توضیح دهید چه‌طور به قتل منجر شد؟

ج: در آن حالت عصبانیت، با ضربه‌هایی که با وسیله‌ای در دست داشتم او را مضروب کردم. ابتدا گمان نمی‌کردم وضعیتش به آن شدت شود، اما وقتی متوجه شدم نفس نمی‌کشد، دیگر دیر شده بود.

س: پس از آن چه کردید؟

ج: می‌دانستم اگر فوراً پلیس را خبر کنم، بازداشت می‌شوم. بنابراین چند ساعت بعد تصمیم گرفتم برای گمراه‌کردن مأموران، او را به بیمارستان ببرم و ادعا کنم که در مسیر توسط سارقینی در ایران‌مال مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌ایم.

س: سن شما چقدر است؟

ج: حدود ۶۰ سال دارم.

س: آیا از اختلافات مالی یا ملکی بین شما و برادرتان چیزی هست که بخواهید بگویید؟

ج: اختلاف‌هایی بود.

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی