گفتگو با بلاگر قداره کش تا کلاهبردار و شروری که شبیه بازیگر هالیوودی است

به گزارش رکنا،صبح دیروز سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در حاشیه اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش که در ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ برگزار شد، گفت: همکاران من در سازمان اطلاعات پلیس تهران بزرگ پس از روزها کار اطلاعاتی موفق شدند ۱۹۳ نفر از افراد شروری را که اقدام به شرارت، نزاع و درگیری کرده و نظم عمومی را برهم زده و به خیال خود از دست قانون متواری شده بودند، دستگیر کنند.

وی با بیان اینکه قدرتنمایی و درگیری دسته‌‌جمعی، اخلال در نظم عمومی، حمل سلاح، تخریب اموال عمومی، مزاحمت برای مردان و زنان و... از جمله اقدامات مجرمانه افراد دستگیر شده است، گفت: برای دستگیری برخی از این افراد اقدامات پیچیده‌ای انجام شد. همچنین بعضی از این اشرار در فضای مجازی فعالیت داشتند و از آنان سلاح‌های سرد و گرم نیز کشف شده است. ما این افراد را در چهار استان مختلف دستگیر کردیم.

محمدیان در ادامه با بیان اینکه همراه داشتن سلاح سرد حتی به اندازه یک چاقو نیز ممکن است در برخی مواقع موجب وقوع یک قتل و جنایت شود، گفت: قانون نگهداری و حمل سلاح نامتعارف چندین سال است که در مجلس تصویب شده و در کشور اجرا می‌شود، از این‌رو به حاملان این نوع سلاح‌ها‌ هشدار می‌دهیم که پلیس با اقدام مجرمانه آنان برخورد جدی خواهد کرد حتی اگر اسباب‌بازی باشد.

فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: مغازه‌داران بدانند فروختن سلاح‌های سرد غیرمتعارف جرم است و اگر به صورت تزئینی هم بفروشند، مجازات آن برای دفعه اول اخطار و سپس پلمب است. از مردم هم می‌خواهم هرجا دیدند سلاح‌های سرد غیرمجاز مثل چاقو، قمه، پنجه‌بوکس و... به فروش می‌رسد به پلیس خبر دهند تا جمع‌آوری شود.

 تیراندازی بلاگری که بازیگر نقش منفی است

مرد جوانی که قدی بلند و هیکلی تنومند دارد و می‌گوید بازیگر سینماست و در فضای مجازی هم بلاگری می‌کند و یک میلیون و 400 هزار دنبال‌کننده در صفحه اینستاگرامش دارد، اما حالا به اتهام تیراندازی و درگیری مسلحانه از سوی پلیس امنیت دستگیر شده است.

چرا اسلحه داشتی؟

من آدم معروفی هستم و اسلحه را به من هدیه داده بودند.

در چه زمینه‌ای معروفی؟

صفحه اینستاگرامم بیش از یک میلیون دنبال‌کننده دارد و بیش از 6 فیلم سینمایی هم بازی کرده‌ام، در بعضی از فیلم‌ها با مرحوم علی انصاریان همبازی بودم، البته بیشتر در نقش شرخر بازی می‌کردم.

چه شد که وارد درگیری شدی؟

 حدود 10 روز قبل دوستانم به رستورانی در غرب تهران رفته بودند و آنجا با چند نفر که حال طبیعی نداشتند درگیر شده بودند اما موقع ترک رستوران ساعت و گوشی‌هایشان را جا گذاشته و وقتی ماجرا را برای من و چند نفر دیگر تعریف کردند، ما نیز برای دفاع از آنها و گرفتن وسایلشان وارد رستوران شدیم؛ البته آن شب من حالت طبیعی نداشتم و با اسلحه‌ای که همراهم بود سه تیر هوایی شلیک کردم، بعد هم فرار کردیم اما یکی، دو شب قبل پلیس من و دوستانم را دستگیر کرد.

تتوهای دستت معنای خاصی دارد؟

نه، از خالکوبی خوشم می‌آید. هزینه هر کدام از اینها حدود 100 میلیون تومان است، اما من پولی نمی‌دهم و برایشان تبلیغات می‌کنم. از خالکوبی‌ها و تتوهایی که دارم عکاسی می‌کنند و به عنوان نمونه‌کار و مدل در صفحاتشان می‌گذارند.

از این کار چقدر می‌گیری؟

 اگر بخواهم در صفحه اینستاگرام خودم تبلیغ کنم از هر استوری 10 میلیون تومان می‌گیرم.

ورزشکار هستی؟

کشتی و بوکس کار می‌کنم. در مسابقات بوکس زیرزمینی شرکت می‌کنم و از آنجایی که این کار غیرقانونی است، در محل‌هایی برگزار می‌شود که به نوعی مخفیگاه است.

 شرطبندی مسابقات از 50 میلیون تومان شروع می‌شود تا 200 میلیون تومان و بعضی اوقات بالاتر هم می‌رود. مثلاً آخرین باری که مسابقه دادم 200 میلیون تومان گیرم آمد چون برنده شدم، گرچه اصلاً به این پول‌ها نیاز ندارم.

شغلت چیست؟

شغلم آزاد است؛ نمایشگاه اتومبیل در جنوب تهران دارم و به غیر از خودم، دخترم هم بلاگر است و واقعاً درآمدمان خوب است.

آموزش کلاهبرداری در زندان

کلاهبرداری با شیوه و شگرد نخ‌نمای برنده شدن در قرعه‌کشی همچنان قربانی می‌گیرد و پسران جوان نزدیک به 200 میلیون تومان به همین شیوه به جیب زده‌اند. دو همکلاسی که رابطه‌شان را بعد از میز مدرسه در زمینه کارهای خلاف ادامه دادند.

شگردت برای کلاهبرداری چه بود؟

 به بهانه برنده شدن خودرو در قرعه‌کشی یا خوش‌حسابی همراه اول و ایرانسل و مسابقات رادیویی و تلویزیونی و... با مردم تماس می‌گرفتیم.

از چه شماره‌ای تماس می‌گرفتید؟

با سیم‌کارت‌هایی که از معتادان 100 تا 200 هزار تومان خریده بودیم. پول‌ها را هم به کارت‌های بانکی واریز می‌کردیم که آنها را نیز از افراد نیازمند خریداری کرده بودیم.

سوژه‌هایتان را چطور شناسایی می‌کردید؟

رندوم شماره می‌گرفتیم؛ هر کدی را می‌گرفتیم اما از آنجایی که کدهای پایین مثل یک، دو و سه، دست افراد پولدار‌تر هستند، اولویت با این پیش‌شماره‌ها بود.

این ایده چطور به ذهنت خطور کرد؟

در زندان که بودم، هم‌سلولی‌هایم گفتند این شیوه برای پولدار شدن بهتر است.

پس قبلاً هم زندان بودی؟

بله. آن زمان خودم کارت بانکی‌ام را اجاره می‌دادم و 500 هزار تومان برای اجاره کارت می‌گرفتم. دو سال به همین اتهام بازداشت شدم و بعد از آزادی نقشه پولدار شدن را تغییر دادم.

با همدستت در زندان آشنا شدی؟

خیلی قبل‌تر از زندان او را می‌شناسم. از مدرسه، زمانی که پشت یک میز در یک کلاس درس می‌نشستیم.

درگیری به خاطر حمل خودرو

چند راننده یدک‌کش با هم دعوایشان شده است و یک طرف با تیراندازی و طرف دیگر با مشت و لگد از خجالت هم درآمده‌اند؛ متهمانی که در کمتر از 24 ساعت بعد از درگیری دستگیر شدند.

درگیری‌تان سر چه موضوعی بود؟

یک موضوع کاملاً مسخره و پیش‌پا افتاده، مثل رنگ پیراهن. یک مورد حمل خودروی تصادفی به ما گزارش شده بود، من به یکی از همکاران گفتم برود اما همکار دیگرم هاشم گفت که من می‌خواهم بروم.

یعنی می‌خواست نوبت یک نفر دیگر را  بگیرد؟

بله و سر این موضوع دعوا شد و هاشم هم از آنجا رفت، اما چند ساعت بعد با چند نفر که دو نفر از آنها کلت کمری داشتند و مابقی قمه به‌دست بودند به مغازه ما حمله کردند. 20 تیر شلیک کردند و دعوای شدیدی رخ داد.

مگر هزینه انتقال خودرو چقدر است؟

900 هزار تومان. یعنی به خاطر این مبلغ نزدیک بود قاتل بشود.

شغل شما چیست؟

مغازه‌ای دارم که راننده‌های خودروهای یدک‌کش را استخدام کرده‌ام و آنها مشغول به کار هستند. در واقع حمل خودروی خصوصی هستیم.

متهمی که شبیه بازیگر معروف هالیوودی است

چهره‌اش را شبیه بازیگر معروف هالیوود درست کرده تا شاید روزی او هم بازیگری مطرح شود.

چرا دستگیر شده‌ای؟

دایی‌ام چند روز قبل مرا به کافه‌رستورانی در غرب تهران دعوت کرد.

 فکر کردم برای کشیدن قلیان و غذا خوردن به آنجا می‌رویم، اما زمانی که به آنجا رسیدیم متوجه شدم از طریق کانال‌های تلگرامی که پول می‌گیرند و میهمانی دعوتت می‌کنند به کافه‌رستوران دعوت شده‌ایم.

آن شب به رستوران رفتم اما بین میهمان‌ها مرد میانسالی بود که حرف‌های عجیبی می‌زد، من هم به او خندیدم و لهجه‌اش را مسخره کردم، اما ناگهان مرد میانسال و دوستان همشهری‌اش با چوب و چماق به من حمله کردند، من هم از خودم دفاع کردم و دایی‌ام که ماجرا را دید، برای میانجیگری وارد دعوا شد اما او هم کتک خورد و زخمی شد. شانس آوردیم ضربه‌هایی که به سر دایی‌ام زدند کشنده نبود.

قبلاً هم دستگیر شده بودی؟

چند باری به خاطر اینکه در عصبانیت مردم را کتک زدم، پایم به کلانتری کشیده شده است، اما در کل عشق بازیگری و مطرح شدن دارم.

 دلم می‌خواست روزی سوپراستار شوم.

بعد اشاره‌ای به دستبند دستش می‌کند و می‌گوید فعلاً که گرفتارم.

وبگردی