«کار» از یک ارزش به یک رنج بی‌پاداش تبدیل شده/ در جلسات شورایعالی کار، وفاق معنا ندارد / تورم 40 درصدی یعنی دیگر سفره ای باقی نمانده

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، شاخص قیمت مصرف کننده خانوارهای کشور به عدد ۳۶۰.۲ رسید که نسبت به ماه قبل، ۳.۵ درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، ۴۱.۲ درصد افزایش و در ۱۲ ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۳۵.۳ درصد افزایش داشته است.

لازم به ذکراست تورم نقطه به نقطه تیر ماه ۱۴۰۴ در مقایسه با ماه قبل، ۱.۸ واحد درصد افزایش داشته است.

در این خصوص، احسان سهرابی، فعال کارگری در گفت و گو با رکنا گفت: تورم ، فقط یک عدد نیست؛ صدای شکستن غرور انسانی است که با دست‌های پینه‌بسته به خانه برمی‌گردد و در برابر نگاه پرسشگر فرزندش، هیچ پاسخی برای نبودن نان بر سفره ندارد. افزایش قیمت‌ها، مثل تبِ داغی است که شبانه به جان خانوارها می‌افتد؛ بی‌خبر، بی‌رحم، و بی‌درمان. وقتی شاخص تورم از ۴۰ درصد فراتر می‌رود، یعنی دیگر سفره‌ای نمانده که کوچک‌تر شود، تنها چیزی که باقی می‌ماند، کرامتِ در حال زوال انسان‌های شریف و بی‌صداست.

سهرابی تاکید کرد: تورم، بی‌اغراق،  نزدیک به مرز «بی اخلاقی اجتماعی» نزدیک شده است. عدد ۴۱.۲ درصد، یعنی بیش از ۴۰ درصد از قدرت خرید خانوارها دود شده و به هوا رفته است. در این شرایط، کارگر دیگر انتخابی ندارد؛ یا باید کمتر بخورد، یا بیشتر بدهکار شود. این تنها یک آسیب اقتصادی نیست؛ بلکه مقدمه‌ای است بر آسیب‌های عمیق اجتماعی از جمله افزایش خشونت‌های خانگی، افسردگی، مهاجرت‌های بی‌هدف، مشاغل غیررسمی و حتی گرایش به بزه، جنایت و افزایش طلاق های عاطفی.

این فعال کارگری افزود: واقعیت این است که آنچه امروز «افزایش دستمزد» نامیده می‌شود، بیشتر شبیه به سرپوش گذاشتن بر فقر ساختاری است. وقتی نماینده کارگران در شورای عالی کار، صراحتا می‌گوید که «دستمزدی که سبد معیشت آن، یعنی تبصره ۲ ماده ۴۱قانون کار، نادیده گرفته شود و با واقعیت جامعه منطبق نباشد، این مصوبه زیر خط فقر است»، یعنی صدای بحران دارد از درون جامعه بلند می‌شود. 

احسان سهرابی تاکید کرد: ادامه این روند، یعنی سقوط اخلاقی ناشی از فقر، فروپاشی تدریجی طبقه متوسط و تبدیل «کار» از یک ارزش به یک رنج بی‌پاداش. همواره باید شاهد خیز دوباره مهاجرت نیروی انسانی، به‌ویژه متخصصان و کارگران ماهر باشیم. هر روز بیشتر از دیروز، اقتصاد کشور بر دوش کارگران روزمزدی، بدون بیمه و امنیت شغلی می‌چرخد. حتی آنان انسان تعریف نمی شوند؛ یعنی در ادبیات برنامه بودجه تلقی [حجم] دارند تا سرمایه انسانی، این یعنی عینا  بی‌عدالتی نهادینه‌شده و مصداق آن در پرداختی ها مشهود است.

این فعال کارگری افزود: قطعا اگر بخواهیم این آسیب مرتفع شود لازم است که دولت و مجلس از لاک انتصابات استانی بیرون بیایند. ما به یک بازنگری فوری در سیاست‌های دستمزد، مالیات و یارانه‌ها نیاز داریم. شورای عالی کار، باید جلسه فوق العاده تشکیل دهد و بر اساس واقعیت‌های معیشتی به روز تصمیم‌ بگیرد، نه ملاحظات. در جلسات کانون های عالی کارگران با سایر شرکا (وزارت کار . کانون عالی کارفرمایی) وفاق معنا ندارد. باید مذاکره و احقاق حق برای ستون فقرات نظام کرد، این واژه در این دوره ریاست جمهوری اینگونه معنا شده است و مختص قدرت های سیاسی است . 

احسان سهرابی در پایان گفت: اگر تورم، «بیماری اقتصاد» است، پس بی‌توجهی به معیشت کارگران، «فلج کردن آینده کشور» خواهد بود. سفره خالی، پیش‌درآمد خشم پنهان است که قانون اساسی در بند ۵ اصل ۱۵۶ به خوبی به آن پرداخته است. حال کارگران خوب نیست و نمایندگان واقعی تشکلات کارگری، می بایست صدای کارگران را بشنوند. می خواهیم از تولید داخلی و کالای ایرانی حمایت کنیم ولی توان خرید برنج ایرانی را نداریم!

وبگردی