رکنا گزارش می دهد
سه فرزند، یک مادرِ کشته، یک پدرِ قاتل/ فاطمه برخورداری قربانی لایحه حمایت از زنانی شد که همچنان خاک میخورد
رکنا، قتل فاطمه برخورداری، معلم سبزواری، بهدست همسرش که در جایگاه مشاور مدرسه فعالیت میکرد، بار دیگر ضرورت بازنگری جدی در سیاستهای حمایتی از زنان و بازتعریف نقش نظامهای آموزشی، قضایی و رفاهی در پیشگیری از خشونت خانگی را برجسته کرده است. این واقعه نه صرفاً یک تراژدی فردی، بلکه نمادی از خلأ قانونی، نارسایی نهادی و سکوت فرهنگی در برابر خشونتهای خانوادگیست که همچنان بیپاسخ باقی ماندهاند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، قتل فاطمه برخورداری، معلم سبزواری، بهدست همسرش که خود در جایگاه مشاور مدرسه فعالیت میکرد، حادثهای فراتر از یک درگیری خانوادگی است. این جنایت نهتنها جلوهای از خشونت خانگی را بازتاب میدهد، بلکه بیانگر ضعف در پاسخگویی حقوقی، فقدان مداخلات پیشگیرانه و ناکارآمدی نهادهای حمایتی است. مسئلهای که نه فقط حیات زنان، بلکه امنیت روانی خانواده و نهادهای اجتماعی را تهدید میکند.
در حالی که خشونت علیه زنان در سطح جهانی بهعنوان یک معضل ساختاری شناخته شده و در بسیاری از کشورها راهکارهای قانونی برای پیشگیری و حمایت از قربانیان پیشبینی شده است، در ایران، هنوز هیچ سازوکار قانونمند، جامع و قابل استنادی برای مواجهه مؤثر با این پدیده وجود ندارد. فاطمه برخورداری، قربانی خشونتی شد که نه به یک ناهنجاری فردی، بلکه به کمبود قانونی بازمیگردد.
نقض اعتماد اجتماعی در ساختارهای رسمی آموزشی
آنچه این پرونده را بهلحاظ جامعهشناختی متمایز میکند، نهتنها جنس رابطه قاتل و مقتول، بلکه موقعیت حرفهای فرد خاطی است. وقتی فردی با عنوان «مشاور تربیتی»، که وظیفهاش حمایت از سلامت روان کودکان و نوجوانان است، خود به عامل خشونت خانگی بدل میشود، این سوال بهمیان میآید که تا چه میزان سلامت روانی نیازمند رصد و پایش است. قتل در مکان عمومی، در روز روشن و در حضور مردم هر کدام به تنهایی نیازمند تحلیل و بررسی جدی است.
بلاتکلیفی قانونی و تأخیر نهادینه در تصویب لایحه حمایت از زنان
لایحه «حمایت از زنان در برابر خشونت» اکنون پس از گذشت بیش از یک دهه هنوز در پیچوخم نهادهای تصمیمگیر معلق مانده است. این لایحه بارها تغییر نام یافته، دچار تعدیلات شده و در مواردی حتی واژه "خشونت" از متن آن حذف شده است.
در بسیاری از کشورها، سیستم قضایی بهگونهای طراحی شده که امکان اقدام پیشگیرانه بهنفع قربانی را فراهم میسازد؛ از جمله صدور دستور خروج فرد خشونتگر از خانه یا اعمال محدودیتهای قانونی پیش از بروز فاجعه. در ایران، اما همچنان اثبات «میزان تهدید» برای زن، مستلزم تحمل خشونتهای مکرر و ارائه مدارک متعدد است؛ فرآیندی که در بسیاری موارد، زمان قانونی آن از سرعت وقوع فاجعه عقب میماند.
سکوت فرهنگی، تداوم خشونت روانی و تولید نسلهای آسیبدیده
از منظر جامعهشناختی، الگوی فرهنگی غالب که زنان را به تحمل، سازگاری، و حفظ خانواده بههر قیمتی تشویق میکند، نقش کلیدی در بازتولید خشونت خانگی دارد. گفتمانهایی نظیر «برای بچهها تحمل کن» یا «حفظ آبرو مهم است» در فضای اجتماعی ما، زنان را از پیگیری حقوق خود بازمیدارد و به خشونتگران اجازه استمرار رفتاری بدون هزینه میدهد.
در نتیجه، کودکان این خانوادهها نه تنها با الگویی معیوب از خانواده و روابط انسانی مواجهاند، بلکه خود در معرض آسیبهای روانی بلندمدت قرار میگیرند؛ کودکانی که با صدای درگیری به خواب میروند، یا شاهد مرگ مادر بهدست پدرند، نسلهایی با زخمهای ناپیدا خواهند بود که هزینهاش نه فقط شخصی، که اجتماعی است.
زمان آن رسیده است که قانون، بهدرستی از زندگی محافظت کند
قتل فاطمه برخورداری، یک هشدار دیگرِ جدی است. اگر لایحه حمایت از زنان همچنان در وضعیت تعلیق باقی بماند، خطر تکرار این نوع فجایع نه تنها محتمل که حتمی است. نظام بهداشتی کشور نیز باید از موضع انفعالی در برابر سلامت روان جامعه فاصله بگیرد و در برابر خشونت، موضع پیشگیرانه، قاطع و علمی اتخاذ کند. زندگی انسانها، نباید قربانی تأخیر شود.
-
سپند امیرسلیمانی: کمند بهم گفت یکی و دیدم به اسم مونا و سه ماه بعد گرفتمش + فیلم اشک های سپند برای مونا کرمی !
ارسال نظر