تاثیر ناآگاهی از نحوه  روابط زناشویی بر خشونت خانگی/ 50درصد ازدواج های تهران به طلاق ختم می شود

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، خشونت خانگی علل مختلفی دارد یکی از این اصلی ترین علت های بروز اختلافات و در نهایت رسیدن به خشونت و اعمال رفتار های خشونت آمیز به ناآگاهی زوجین به اصول روابط زناشویی بر می گردد . روابط زناشویی نباید فرمایشی باشد و وقتی لذت نقطه حذف شده ارتباط شود ناخودآگاه رفتارهایی در روابط زوج ها شکل می گیرد که به خشونت خانگی می رسد .

 این خشونت ها از رفتار بی تفاوت تا کتک زدن همسر (زن یا مرد) را شامل می شود بخشی از آن به دلیل نارضایتی از روابط زناشویی است.

از سوی دیگر در کلاس های قبل از ازدواج ، چگونه جلوگیری از بارداری آموزش داده می شود ولی روش های لذت روابط زناشویی حذف شده است .

 ناآگاهی از اصول روابط زناشویی تا چه میزان  در خشونت علیه همسر تاثیرگذار است و چقدر می تواند در افزایش آمار طلاق موثر باشد؟ فربد فدایی، روانپزشک در پاسخ به این سوال در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا تاکید کرد: معمولا یک زن یا مرد نقشی را در زندگی مشترک از خود نشان می دهد که از پدر یا مادر خود آموخته است. یک مرد یا زن روش برخورد با همسرش همان چیزی است که از پدر و مادر یاد می گیرند. معمولا در خانواده های ایرانی آموزه های خاصی برای روابط زناشویی وجود ندارد بنابراین روش های نادرست ممکن است طی نسل ها ادامه یابد.

فربد فدایی / روانپزشک

توسری خوری زنان در تلویزیون و سینما

این روانپزشک با بیان این که بهترین راه این است که پدر و مادر به این روش ها آشنا باشند و باید آموزش آن را از جایی شروع کرد، افزود: بهترین محل برای این آموزش ها مدرسه و کتاب های درسی است. زمانی که در کتاب های درسی به آموختن حقوق طرفین زناشویی اقدام شود و مشخص شود که زن و مرد دارای قابلیت های ارزشمندی هستند و باید به یکدیگر احترام بگذارند طبعا بسیاری از مشکلات فردی نیز حل می شود. آن چیزی که در جامعه ایرانی مطرح است یادگیری اجتماعی است. برای نمونه در صدا و سیما و فیلم های سینمایی عموما نقش های سنتی بر عهده بازیگر گذاشته می شود و روابط آنها نادرست است. معمولا زن ها تو سری خور، نادان و در عین حال مکار، از سوی دیگر مردها خشن و پرخاشگر هستند و ذهنیت در مخاطبان این رسانه ها نیز شکل می گیرد که واقعیت دور از این نیست.

روابط را به کودکان بیاموزیم

وی با تاکید بر این که در درجه اول آموزش باید به خانواده و آموزش و پرورش داده شود، گفت: داستان های مخصوص کودکان، می تواند مسائل آینده را به صورت جالب به نمایش بگذارد. همانطور که کتاب ها به کودکان می آموزیم چگونه از افراد غریبه دوری کنند، باید در مورد روابط زن و شوهر و شیوه مشکلات آنها نیز داستان هایی وجود داشته باشد که محیط خانواده ایرانی و مشکلات آنها را تصویر کرده و برای آن راه حل ارائه  دهد.

طغیان آتشفشان خشم در خانواده

فدایی با اشاره به شرایط اجتماعی – اقتصادی، افزود: وقتی شرایط اقتصادی و اجتماعی یک خانواده مناسب باشد افراد با روحیات خوب و تحمل پذیری بالاتری دارند. زمانی که بیکاری، فقر، بحران های مختلف ساخته دست انسان یا طبیعی وجود داشته باشد، تعادل پدر و مادر (زن و شوهر) بهم می ریزد و در برابر این بحران ها واکنش ها به خشم و پرخاشگری می رسد. در واقع به دلیل مشکلات اجتماعی مکرر افراد ناگزیر باشند خود را با شرایط وفق دهند، توان برای برخورد با مسائل کوچک کاهش می یابد و یک اختلاف ساده زناشویی می تواند ادامه پیدا کند تا خشم و انرژی محبوس شده ای که در جای خودش ابراز نشده در محیط خانه خود را آشکار می کند و مانند طغیان آتشفشان همه چیز را بهم می ریزد.

وی تاکید کرد: روابط اجتماعی ما نیز در جامعه محترمانه و مودبانه نیست. از برخورد افراد مختلف در خیابان می توانید این موضوع را مشاهده کنید. افراد در خیابان با خشم و پرخاشگری عکس العمل نشان می دهند. زمانی که افراد به این ترتیب مورد توهین قرار می گیرند هنگامی که به منزل می رسند نسبت به شوهر، زن یا فرزندان خود خشمی را بروز می دهند که ناشی از روابط خارج از خانه است.

فدایی با اشاره به این که البته راه حل هایی برای این مسئله پیشنهاد شده است، گفت: کلاس هایی برای آموزش مسائل و مشکلات خانواده باید وجود داشته باشد. اما واقعیت این است که این مطالب مهم باید در محیط خانه و کلاس های مدرسه، از دوران کودکی و نوجوانی آموزش داده شود.

ازدواج هایی که به طلاق می انجامد

وی در پاسخ به این سوال که چند درصد از این پرخاشگری ها به جدایی زن و شوهرها ختم می شود؟ تاکید کرد: همانطور که آمارها نشان می دهد در حال حاضر از هر 100ازدواج در ایران 25 ازدواج به طلاق ختم می شود. در حقیقت یک چهارم ازدواج ها به طلاق منتهی می شود. در شهرهایی مانند تهران میزان طلاق ها به 50درصد می رسد. بنابراین با یک بحران روبرو هستیم. عوامل این بحران صرفا مسائل روانشناختی نیست. بلکه مسائل جامعه شناختی نیز در آن دخیل هستند. نبود کار، فقر، اعتیاد، جامعه ای که آمار در آن جرم و جنایت بالاست، بحران های اجتماعی و... ممکن است بر روی روابط زناشویی اثر گذاشته و موجب طلاق شود.

این روانپزشک با بیان این که عوامل دیگری نیز در بروز طلاق وجود دارد، افزود: مفهوم این که در گذشته آمار طلاق پایین بود این نیست که خانواده ها روابط بهتری داشتند بلکه سنت های اجتماعی اجازه طلاق را نمی داده و طلاق را یک قدغن (به ویژه برای زنان) می دانست. بنابراین زنان به زندگی زناشویی ادامه می دادند. در حال حاضر امکاناتی که در اختیار بانوان قرار دارد، آگاهی و استقلال اقتصادی آنها با سهول بیشتری در برابر مسائل و مشکلات زناشویی به دنبال طلاق باشند. بنابراین نمی توانیم بگوییم همه طلاق ها ناشی از بی توجهی همسر است.

جنایت جایگزین طلاق

وی گفت: این یک واقعیتی است که باعث سخت تر کردن قوانین طلاق نمی توان با آن مقابله کرد. در پرونده های جنایی زنانی که تحت فشار و بی احترامی قرار دارد ممکن است به خشونت هایی روی آورد که اتفاقات جبران ناپذیری را به وجود می آورد.

فدایی در پاسخ به این سوال که آگاهی از روابط زناشویی چقدر می تواند از انحرافات فکری بکاهد؟ تاکید کرد: بدیهی است وقتی در جامعه زنان و مردان نسبت به یکدیگر شناختی بالاتر از مسائل جنسی داشته باشند احترام بیشتری به یکدیگر می گذارند. متاسفانه در جامعه ما نگاه جنسیتی وجود دارد. بنابراین باید زنان و مردان بدانند که جنس مخالف آنها در کلاس درس، محل کار و... در درجه اول یک انسان است و نسبت به او نسبت به زن یا مرد بودن واکنش نشان دهد، به انسان مقابل واکنش نشان دهد.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 567194 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟