رکنا گزارش می دهد
فیلم پر افتخار / نفت را با عرق میکشند نه با لوله / مردانی که در ۷۴ درجه گرما میمانند تا ایران بماند
اینجا آسمان سایه ندارد. آفتاب تا مغز استخوان نفوذ کرده و دکلها مثل ستونهای آهنی داغ در دل زمین فرو رفتهاند. اینجا کار سادهای نیست؛ حفاری است در گرمایی که فلز را نرم میکند. اما مردانی با چهرههای سوخته، زیر این دکلها ایستادهاند، بیادعا، خسته، اما وفادار به خاک و صنعت ملی. هر روزشان روایتی است از مقاومت، از عرق، از سکوتی که صدای مته آن را میشکند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، جایی که زمین از شدت گرما در حال ذوب شدن است و نفس کشیدن شبیه عبور از شعلههای آتش است، مردانی ایستادهاند. مردانی که به دنبال نام نیستند، دل در گرو چرخاندن موتور اقتصاد این سرزمین دارند. حفارانی که زیر دکلهای عظیم نفت، با دستانی پینهبسته و بدنهایی خیس از عرق، بیوقفه کار میکنند؛ در دمایی که گاه به ۷۴ درجه میرسد، در گرمایی که حتی تجهیزات فلزی را همچون کوره داغ میکند.
یکی از این حفارمردان میگوید:
«دمای هوا رو گرفتیم، ۷۴ درجه! هر راهی به ذهنم رسید برای خنک کردن بچهها انجام دادم. دیگه واقعاً هیچچیز باقی نمونده. فقط میخواهیم بچهها از پا نیفتند.»
این فقط گرما نیست که کمر آدم را خم میکند، بلکه تکرار طاقتفرسای ۱۴ روز کاری مداوم است؛ آن هم روزی ۱۲ ساعت، بیوقفه. از ساعت ۷ صبح تا ۷ شب، با همان لباسهای ضخیم کار، زیر آفتابی که سایه را هم بلعیده. اینها حفارمردانند.،مردانی در هوای داغ که حتی "آچار" هم از شدت داغی نمیشود به آن دست زد.
یکی دیگر میگوید:
«ما بخاطر وجدانمون وایمیستیم کنار هم برای این خاک. تو این گرما، تو این آفتاب، کنار دکل… کار ما وقفهبردار نیست.»
این مردان، بیآنکه دیده شوند، بار سنگین یکی از راهبردیترین صنایع کشور را به دوش میکشند. در دل شب، در میانه روز، در زمستان و تابستان، صدای مته و موتورهای حفاری برایشان لالایی کار و بیداری وظیفه است.
وقتی میگویند «حفار»، باید به یاد آورد:
یعنی مردی که نیمی از سال را روی دکل میگذراند، با دلی بزرگ اما تن خسته.
یعنی کسی که برایش "سایه" یک نعمت است و "یک بطری آب خنک"، غنیمتی کم پیدا.
یعنی کارگری که هیچوقت توی قاب دوربینهای رسمی نیست اما قلبش برای ایران میتپد.
این صنعتگران واقعی، شاید صفحه اول روزنامهها را اشغال نکنند، اما زیر زمین، در دل سختی، ریشههای کشور را میسازند. آنها که وقتی میگویند «سر دکل کار میکنیم»، یعنی آن بالا، جاییکه گرما فلز را خم میکند اما عزم آنها را نه.
بگذاریم مردم بدانند که نفت، فقط طلای سیاه نیست. گاهی با عرق مردان همین سرزمین، گرانتر از طلا میشود.
خسته نباشید، شیرمردان.
تا دکلها میچرخند، قلب این سرزمین میتپد.
ارسال نظر