در رویداد تولیدکنندگان محتوای ایران مطرح شد؛
علی ضیا: برای برنامهسازی در صداوسیما باید شکل آنها میشدم اما حالا خوم هستم
رکنا فرهنگی : در رویداد ACE علی ضیا به تولیدکنندگان محتوا توصیه کرد که به مخاطبانشان دروغ نگویند و خود واقعیشان را به نمایش بگذارند و مهراب قاسمخانی نیز بیان کرد یک تولیدکننده محتوا همیشه باید یک گام جلوتر از مخاطب باشد تا حذف نشود.

به گزارش رکنا ، ،رویداد بزرگ تولیدکنندگان محتوای ایران AparatContent Event (ACE) پنجشنبه ۲۴ مهر با اجرای منصور ضابطیان برگزار شد. در این رویداد علی ضیا ، مجری و برنامهساز، مهرابقاسمخانی فیلمنامهنویس، احمد هاشمی، تولیدکننده پادکست «مورخ» و مهشاد گودرزی، بنیانگذار اپلیکیشن «مونوپی» حضور داشتند. همچنین در این رویداد سه پنل نیز برگزار شد.
موضوع پنل اول با مدیریت کوروش چایچی «زندگی در سیاره تولیدکنندگان» بود و پنلیستهای آن حسن امیری، آیدین زواری و علی لرستانیپور بودند. موضوع پنل دوم با مدیریت حسین کلهر، «اقتصاد محتوای دیجیتال» با حضور رضا مهدوی، حسین دلاور و میثم زرگرپور بود.
محوریت پنل سوم نیز «ایجاد جوامع مخاطبین وفادار» با مدیریت احمد نعیمی بود که با حضور ابوالفضل حسنزاده، پرستو بهنامنیا و فرزاد فخریزاده برگزار شد.
به مخاطبانتان دروغ نگویید
در بخش اول این رویداد علی ضیا از «ظهور و تحول رسانه در بستر ویدیو» گفت و بیان کرد: «این دومین تجربه سخنرانی تنهایی من است و مهمترین اتفاق در این رویداد این است که به ما خوش بگذرد من زمانی وارد رسانه شدم که فقط تلویزیون به عنوان یک رسانه حاضر بود. آن زمان تلویزیون یک معبد و پر ازآدمهایی بود که تو را میترساندند.»
او ادامه داد: «وقتی آن امکانات و تجهیزات را میدیدم به این فکر میکردم که قدرت رسانه به تجهیزات است و به همین دلیل هم فقط تلویزیون وجود دارد، زمان گذشت و من متوجه شدم که قدرت رسانه در حقیقت است به همین دلیل پلتفرمهای امروزی شکل گرفتند. تلویزیون ساختاری داشت که تو برای ورود به آن، باید شکل آنجا میشدی اما رسانههای امروز خودشان را با خود واقعی تو تطبیق میدهند و این تفاوت بسیار مهمی است.»
این برنامهساز با بیان وجه شباهت یوتیوب و آپارات گفت: « موضوعی که کماکان بین همه رسانهها ثابت است، این است که آدمها چه در یوتیوب، چه آپارات و چه در تلویزیون تمایل به شنیدن و شنیده شدن دارند، ریشه این اتفاقها در یک محور ثابت، یعنی تنهایی انسانها است و سبب میشود که ما به رسانهها پناه ببریم اما گاهی رسانهها ما را تنهاتر میکنند.»
این مجری با اشاره به یک اصل بنیادین در تولید محتوا گفت: «در تولید محتوا شما نباید تنهاتر شوید بلکه باید بتوانید با خود واقعیتان با آدمها ارتباط برقرار کنید. من ۱۴ سال پیش وارد تلویزیون و ۲۰ سال پیش وارد رادیو شدم و آن زمان هیچ یک از این موارد وجود نداشت. در این بین اگر یک نفر به اجرا علاقه داشت باید به آنجا میرفت و باید مثل آنها فکر میکرد، اما امروز این رشد واتفاقی که رخ داده کمک کرده تا آدمها خودشان باشند و نیازی نباشد چیزی را سانسور کنند.»
ضیا با اشاره به تجربهاش در تلویزیون بیان کرد: «در تلویزیون آقای مدیر صحنهای بود که میگفت: ۳، ۲، ۱، حالت اجرا! اما روز اولی که موبایلم را دست گرفتم و از خودم فیلم گرفتم، به این فکر کردم که اینجا هیچکس نیست بگوید حالت اجرا. اینجا خودِ حقیقت حرف میزند، خودت میگویی، خودت میسازی، خودت سقوط میکنی و خودت بالا میروی.»
علی ضیا در پایان و با اشاره به مهمترین اصل در تولید محتوا یعنی بیان واقعیت توضیح داد: «دنیا درحال حرکت به سمتی است که از تغییر شخصیت برای تولید محتوا گذر کند، در همین اینستاگرام، یک زمانی جای کسی بودن مد بود، اما الان تنها راه موفقیت خود بودن است، اینکه خودت جلوی دوربین بروی، آدمها هم زشتی تو را ببینند، هم زیبایی تو را، اینکه به آدمها دروغ نگویید. دنیا تغییر کرده است؛ زمانی مردم مخاطب بودند، اما الان مردم شریک هستند و رشد مهم رسانه اینجا است. یادتان باشد همیشه و در هر جایی دروغگو دشمن خدا است و هیچ فرقی ندارد که کجا و چگونه باشد؛ پس خودتان باشید و راست بگویید.»
احتمالا پرفالورترین فیلمنامه نویس جهانم
در بخش دیگر رویداد ACE مهراب قاسمخانی در گفتوگویی با منصور ضابطیان به موضوع «بازار محتوا؛ عرضه و تقاضا در عصر الگوریتمها» اشاره کرد و گفت: «فعالیت من در فضای مجازی به سالهای دور بر میگردد و زمانی که به صورت خودخواسته از کارم فاصله میگرفتم، یکسری حرفها و شوخیها در دلم میماند که دلم میخواست بیان کنم، به همین دلیل سراغ سوشال مدیا رفتم و محتواهایم را آنجا تولید کردم. ابتدا در فیسبوک شوخیهایی مینوشتم که درباره تبلیغات تلویزیون بود، بعدها به من زنگ میزدند و اعتراض میکردند.
در ادامه متوجه شدم بخشی از آن تبلیغات اثر کارگردانهای به نام ایران بود به همین دلیل تقریبا دیگر این کار را انجام ندادم.»
او درباره تغییر روند تولیدمحتواهای شخصیاش از فیسبوک تا اینستاگرام نیز بیان کرد: «من خیلی منظم و با برنامه نیستم به همین خاطر مسیر بلند مدتی را پیشبینی نمیکنم و اخیرا هم تولید محتوایی نداشتم. حالا اینکه چرا این کار را انجام ندادم هم دلیل دارد؛ زمانی که فالورهای من یک میلیون نفر شدند، پسرم به من نشان داد که روزی ۶ ساعت در اینستاگرام هستم و همین سبب شد که مدتی صفحه اینستاگرامم را با یک میلیون مخاطب پرایوت کنم، اتفاقی که همه بابت آن من را مسخره کردند.»
قاسمخانی با اشاره به سبک زندگی و میزان شهرتش در دنیای مجازی عنوان کرد: «من احتمالا پرفالورترین فیلمنامه نویس جهانم و حتی نمیدانم این افتخار است یا نه. نکته این بود که من به عنوان کسی که کاری نمیکنم مخاطبانم افزایش پیدا میکرد و این بیشتر عجیب بود چون من هیچ یک از شرایط سلبریتیها را نداشتم و فقط حرف میزدم! البته آن زمان حرفها شنیده میشد و مخاطبان دوست داشتند حرفهای خودشان را بشنوند؛ به همین شکل هم من فالور بیشتری گرفتم.»
این نویسنده با اشاره به تفاوت دو فضای تلویزیون و بستر سوشال مدیا در حوزه تولید محتوا بیان کرد: «زمانی که در تلویزیون کار میکردیم و سریال مینوشتیم، شاید حدود ۳۰۰ قسمت سریال برای تلویزیون ساختیم که بر اساس ذائقه خودمان بود اما هیچ بازخوردی هم نداشتیم. آن زمان یکسری آمار میدادند که نمیدانستیم از کجا آن آمارها به دست میآید؛ مثلا میگقتند برنامه شما 40 درصد مخاطب دارد با 70 درصد رضایت و ما نهایت بازخورد را از منتقدان دریافت میکردیم. درواقع در آن زمان من یک هنرمند مستقل بودم که بر اساس نگاه خودم اثر تولید میکردم و آن را دوست داشتم.»
این هنرمند ادامه داد: «از جایی به بعد تمام محتواها به سمت ذائقه مخاطب رفت، استقلال از تولید محتوا گرفته شد و آمارها میگفتند که چه بسازند و چگونه نگاه کنند. من باور دارم که وظیفه تولیدکننده محتوا به عنوان خالق اثر این است که یک گام جلوتر از مخاطب باشد، اکنون اگر من یک اثر را در فضای مجازی بارگذاری کنم، همه مخاطبان نظر میدهند و ناخودآگاه من به سمت سلیقه آنها میروم و این برخلاف احترام گذاشتن به مخاطب است، در واقع سواستفاده از مخاطب است و نه تنها چیزی به بیننده اضافه نمیکند بلکه تنها وسیلهای برای افزایش فالوور محسوب میشود.»
او با اشاره به اهمیت تولید محتوای ناب گفت: «من به عنوان تولید کننده محتوا از تولید یک محتوای تازه میترسم چون نگران عدد هستم. یک مثال میزنم؛ میدانید که من بازیگر نیستم و ۱۲ سال هم هست که کار نکردم، اما در این سالها بیشترین پیشنهاد بازیگری و حتی بازیگری تئاتر را دریافت کردم و حالا چرا این اتفاق رخ داده؟ از من که بازی ندیدهاند. این تنها بخاطر مخاطبان اینستاگرامم بود. من به شخصه در حال تلاشم تا نیاز و انتظار مخاطب را در کارم در نظر نگیرم.»
قاسمخانی با اشاره به تلاشش برای جلوتر حرکت کردن از مخاطب توضیح داد: «در برنامه «کارناوال» یک عروسک را مینویسم و هیچگاه هم مخاطب برنامه عروسکی نبودم، به همین خاطر با آقای طهماسب و محمد بحرانی صحبت کردم و دقیقا شخصیت عروسک را مخالف آن چیزی که به من گفتند نوشتم و اتفاقا یک فیلمنامه هم برای اثرم نوشتم.»
او در پایان گفت: «برای این کار خیلی ترسیدم، نگران بودم که نگیرد و برنامه رامبد هم خراب شود. میتوانستم یک انتخاب کم ریسکتر انجام دهم اما این کار را نکردم و راستش الان هم تصمیم ندارم در اینستاگرام دوباره فعال شوم. تولید محتوا بر اساس سفارش مخاطب تاریخ مصرف دارد اما بعد از آن یکجوری تمام میشوید که خودتان هم باورتان نمیشود. مثلا من الان برای پژمان نگرانم ، اینکه میگویند سینما بیرحم است درواقع مخاطب سینما، بیرحم است و حالا باید بگویم که فضای مجازی از سینما هم بیرحمتر است.
ارسال نظر