رکنا گزارش می دهد
آزادی مطبوعات؛ نه یک شعار، بلکه میدان نبرد است/ آزادی مطبوعات همیشه با این تبصر همراه است:«مگر اینکه»
رکنا، در تقویم جهانی، سوم مه را روز آزادی مطبوعات نامیدهاند؛ اما آزادی مطبوعات، آنگونه که در منشورهای حقوق بشر آمده، آرمانی زیباست؛ اما در میدان عمل، با مصلحتهای امنیتی، خطوط قرمز سیاسی و منافع مالی، روزبهروز رنگ میبازد. پرسش ساده است: واقعاً رسانهها تا کجا آزادند؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، سوم مه، روزی برای پرسیدن دوبارهی یک سؤال قدیمی است: رسانهها تا کجا آزادند؟ روز جهانی آزادی مطبوعات، یادآور حقی بنیادین و در عین حال پرچالش است؛ حقی که برخی آن را ستون فقرات دموکراسی میدانند و برخی دیگر، خطری برای "نظم عمومی". اما آزادی مطبوعات واقعاً یعنی چه؟ چه کسی مرزهای آن را تعیین میکند؟ و آیا اصلاً جایی روی این سیاره وجود دارد که رسانهها بدون هیچ محدودیتی بنویسند، بپرسند و افشا کنند؟
آزادی مطبوعات؛ نه یک شعار، بلکه یک میدان نبرد
در سادهترین تعریف، آزادی مطبوعات یعنی توانایی روزنامهنگاران برای گزارش و انتشار اطلاعات بدون دخالت، سانسور یا تهدید از سوی دولتها، گروههای قدرت یا منافع اقتصادی. اما این تعریف، در عمل همواره با یک تبصره نانوشته همراه است: «مگر اینکه...»
مگر اینکه امنیت ملی به خطر بیفتد. مگر اینکه اخلاق عمومی خدشهدار شود. مگر اینکه... منفعت سیاسی در کار باشد.در دموکراسیهای غربی، آزادی مطبوعات بیشتر در سطح نهادینهشده جریان دارد، اما حتی در این کشورها هم خطوط قرمزی وجود دارد. مثلاً در فرانسه یا آلمان، انکار هولوکاست جرم است. در آمریکا، افشای برخی اسناد امنیتی طبق قانون "جاسوسی" پیگرد دارد.
سیاست؛ میدان مین روزنامهنگاران
ورود مطبوعات به مسائل سیاسی، به ویژه در حکومتهای اقتدارگرا یا شبهاقتدارگرا، همچون عبور از میدان مین است. در بسیاری از کشورها، نقد مقامات عالی رتبه، نهادهای امنیتی یا سیاستهای کلان با واکنشهای سنگین مواجه میشود: توقیف رسانه، بازداشت خبرنگار، یا حتی حذف فیزیکی. در این کشورها، روزنامهنگاری تحقیقی یک فعالیت پرریسک و گاه مرگبار است.
اجتماع، اقتصاد، فرهنگ: آزادی مشروط
در حوزه مسائل اجتماعی، رسانهها معمولاً فضای بیشتری برای مانور دارند، اما وقتی پای تابوها مثل جنسیت، حقوق اقلیتها، یا سبک زندگی متفاوت به میان میآید، تیغ سانسور دوباره تیز میشود. رسانههایی که درباره حقوق زنان در جوامع مردسالار یا حقوق دگرباشان جنسی در جوامع محافظهکار بنویسند، با واکنشهای تند روبرو میشوند.
در حوزه اقتصادی، محدودیتها معمولاً از ناحیه منافع مالی و تبلیغاتی است. رسانهای که بخواهد درباره فساد در نهادهای اقتصادی وابسته به دولت یا شرکتهای بزرگ بنویسد، باید منتظر قطع بودجه، شکایت حقوقی یا حتی فشارهای امنیتی باشد.
در حوزه فرهنگ و هنر نیز، سانسور همچنان حضوری فعال دارد: از توقیف فیلمها و کنسرتها گرفته تا ممنوعالقلم کردن نویسندگان و هنرمندان.
آیا مطبوعات کاملاً آزاد وجود دارند؟
پاسخ کوتاه و صادقانه: خیر. در هیچ کشوری مطبوعات "کاملاً" آزاد نیستند. حتی در رتبهدارترین کشورها در شاخص جهانی آزادی مطبوعات مانند نروژ، فنلاند یا سوئد، محدودیتهایی خاص وجود دارد. اما تفاوت در میزان شفافیت، سازوکارهای نظارتی مستقل و توان رسانهها در افشای فساد و نقد قدرت است.
آزادی مطبوعات؛ نبردی بیپایان، نه امتیازی یکبار مصرف
روز جهانی مطبوعات فقط برای تجلیل نیست؛ فرصتی است برای طرح دوبارهی این پرسش بنیادین: آیا رسانه قرار است آینه باشد یا بلندگوی قدرت؟
اگر آزادی مطبوعات را همچون هوا بدانیم، فقدان آن به مرور موجب خفگی جامعه میشود. یک جامعه بیرسانهی آزاد، یعنی جامعهای که مردم آن از واقعیات بیخبرند، تصمیمات نادرست میگیرند، و در نهایت، دموکراسیاش فرسوده میشود.
آزادی مطبوعات، امتیازی نیست که یک بار بدهند و همیشه بماند؛ حقی است که باید هر روز برای آن جنگید.
-
فیلم گرفتار شدن پژو آردی در سیلاب رودخانه قشلاق – طرزیلو !
ارسال نظر