نقش هنرهای تجسمی در هزاره‌های نبرد

[۱. از غار تا کاخ، از نیزه تا قلم‌مو]

در غارهای آلتامیرا و لاسکو، کهن‌ترین رد پای هنر بشری بر سنگ‌ها نقش بسته است: صحنه‌هایی از شکار، ستیز، و زندگی قبیله‌ای. نیزه‌ای که بر پیکر گاوی پرتاب می‌شود، فقط ابزار مرگ نیست؛ تصویری از بقا، قدرت، و روایت‌گری بصری است. این آغاز هنر بود: هنر جنگ، هنر غریزه، هنر بقا.

از آن‌جا، قرن‌ها گذشت تا به دیوارنگاره‌های کاخ‌های باستانی ایران رسیدیم؛ از نبردهای شاهنامه‌ای تا فتوحات شاه عباس و نادرشاه، که در دیوارهای کاخ چهل‌ستون و دیگر بناها نقاشی شدند. هنرمندان، تاریخ را به تصویر کشیدند؛ تاریخِ فتح و شکست، غرور و خون.

در نقاشی عاشورایی هم، نبرد میان خیر و شر – اولیا و اشقیا – با تمام جزئیات بصری به‌نمایش درآمد. گویی رسالت هنر، شهادت دادن به حقیقت دردناک تاریخ بود.

[۲. جنگ، استعاره‌ای برای مقاومت و آگاهی]

در نقاشی اروپایی، جنگ در آثار هنرمندانی چون فرانسیسکو گویا تجسمی دردناک می‌یابد. مجموعهٔ «مصیبت‌های جنگ» او چهره‌هایی واژگونه از تمدن به نمایش می‌گذارد؛ قربانیان، شکنجه‌شدگان، و هیولایی به نام قدرت. در قرن بیستم، پیکاسو در «گرانیکا» شاهکاری از فریاد کشیدن بوم علیه خشونت خلق کرد؛ اثری که امروز در سازمان ملل به عنوان نماد اعتراض به جنگ و ستم خودنمایی می‌کند.

در سوی دیگر، هنرمند زن آلمانی، کت کولویتس، با نگاهی زنانه و رنج‌دیده، اندوه مادران و خانواده‌های درگیر جنگ را تصویر کرد. آثارش بی‌فریاد فریاد می‌زنند؛ همان‌طور که صدای زنانهٔ هنر در دل خشونت، معنای دیگری از مقاومت را پدید می‌آورد.

[۳. انقلاب، مقاومت، دیوارها]

در سال‌های انقلاب ۱۳۵۷ و دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، دیوارهای شهر به بوم نقاشان مقاومت تبدیل شدند. پوسترهای دستی، نقاشی‌های دیواری، شعارهای گرافیکی، و تصویرگری‌هایی از شهدا، امام، پرچم، گل، کبوتر، و اشک.

از جمله مهم‌ترین گونه‌های هنر مقاومت، کاریکاتور سیاسی و تصویرسازی طنز بود که در مطبوعات و نمایشگاه‌ها دیده می‌شد. نمونه برجسته‌اش شخصیت حنظله، اثر ناجی العلی، است: پسربچه‌ای روگردان از دوربین، با دستانی گره‌کرده و پابرهنه، که در وجدان عمومی جهان عرب و فراتر از آن، نماد ایستادگی شد.

[۴. هنرهای تجسمی در دوران دفاع مقدس]

در طول هشت سال دفاع مقدس، هنرهای تجسمی در ایران کارکردی بی‌بدیل یافتند. هنرمندان بدون ابزار پیشرفتهٔ امروزی، با رنگ و قلم و پارچه و مقوا، پیام‌های ایستادگی و امید را در خیابان‌ها و میدان‌ها جاری ساختند.

نقاشی‌های دیواریِ بزرگی که با زحمت چندین هنرمند در طی روزها اجرا می‌شد، پس از اتمام در معرض دید همگان قرار می‌گرفتند و تا سال‌ها پابرجا می‌ماندند. در این دیوارنگاره‌ها، شهدا، فرماندهان، گل‌زارها، کبوترها و روایت‌هایی حماسی از ایثار و فداکاری دیده می‌شد. این آثار نه‌فقط ابزار تبلیغ، بلکه رسانه‌هایی تصویری برای انتقال ایدئولوژی، باور، و عزت ملی بودند.

در آن سال‌ها، هنرهای تجسمی نقش رسانه را بر عهده گرفتند، در حالی که رسانه‌های دیجیتال هنوز در دسترس نبودند. هنر، در مقام زبان مردم، حقیقت جنگ را روایت می‌کرد.

[۵. دگرگونی ابزارها و نقش رسانه در هنر امروز]

امروز اما همه چیز متفاوت است. تولید یک تصویر دیواری عظیم در میدانی همچون ولی‌عصر، در کمتر از یک شب انجام می‌شود و بلافاصله در شبکه‌های اجتماعی هزاران بار بازنشر می‌شود. این اثر می‌تواند فردا صبح پاک شود، اما در حافظه‌ی دیجیتال میلیون‌ها گوشی باقی می‌ماند.

وسایل ارتباط جمعی، سرعت و دامنهٔ انتقال پیام هنری را دگرگون کرده‌اند. اکنون، هنرهای تجسمی نه‌فقط بر دیوارهای شهر، که بر دیوارهای ذهن‌ها، صفحات موبایل‌ها و نمایشگرها نقش می‌بندند.

موشن‌گرافی‌ها، ویدیو آرت‌ها، اینستالیشن‌ها (چیدمان)، پرفورمنس‌ها (اجراهای تجسمی)، و دیگر گونه‌های هنر نوین، ابزارهایی برای مبارزه بصری با بحران، جنگ، سانسور و روایت‌های رسمی‌اند.

[۶. هنر به عنوان رسانه‌ و همراه رسانه‌ها]

هنرهای تجسمی در عصر بحران، گاه خود به تنهایی رسانه‌اند و گاه نقش مکمل برای رسانه‌ها ایفا می‌کنند. در دوران کنونی، اینفوگرافی‌ها، تایپوگرافی‌های اعتراضی، آیکون‌ها، نمادسازی گرافیکی، و هنر پوستر دیجیتال، راهی برای بیان روایت‌های اجتماعی و سیاسی هستند.

در شرایط جنگی، مخاطب نیاز دارد مفاهیم پیچیده را سریع، دقیق و با قدرت بصری بالا درک کند. هنرهای تجسمی به‌واسطهٔ فرم، رنگ، تصویر و ایجاز، به رسانه‌ها کمک می‌کنند تا تأثیرگذاری پیام‌های خود را چند برابر کنند.

[۷. عکاسی، شاهد صامت جنگ‌ها]

اگر بخواهیم تنها یک رسانهٔ تجسمی را به عنوان شاهد بی‌طرف جنگ‌ها و بحران‌ها معرفی کنیم، آن عکاسی است.

از نخستین جنگ‌های ثبت‌شده در قرن نوزدهم، تا جنگ جهانی اول ، و بعدتر جنگ ویتنام، بالکان، افغانستان، سوریه و امروز فلسطین و ایران – عکاسی همیشه در خط مقدم بوده است.

عکاسی جنگ، با تمام خشونت و بی‌رحمی‌اش، گاهی وجدان جمعی بشریت را بیدار کرده.

در ایرانِ دوران دفاع مقدس ، عکاسانی همچون بهمن جلالی، کاوه گلستان، سعید صادقی، احمدرضا دالوند و... چهرهٔ واقعی جنگ را مستند کردند؛ خاک، خون، چشم‌هایی مضطرب، پیکرهایی خاموش، و امیدی که در میان همه چیز موج می‌زد.

عکاسی خبری، اجتماعی، مستند و هنری، امروز هم در جریان جنگ رسانه‌ای ایران و اسرائیل و فضای بحران‌زده منطقه، ابزاری پرقدرت برای حقیقت‌گویی است؛ نگاهی بی‌واسطه و بی‌پرده.

[۸. خوشنویسی: حافظه‌ای آشنا و پررمز]

در میان هنرهای تجسمی، خوشنویسی سنتی ایرانی نیز جایگاهی کم‌نظیر دارد. در دوران انقلاب و جنگ، دیوارهای شهر نه‌فقط صحنه نقاشی و تصویرسازی که عرصه‌ای برای خطوط نستعلیق و ثلث نیز بود.

نوشتن واژه‌هایی چون «جهاد»، «شهادت»، «ولایت»، و «ایران» با ترکیبی از فرم خوشنویسی و دیزاین گرافیکی، به پیام بصری عمق می‌بخشید.

فرم نوشتار فارسی که برای مخاطب ایرانی معنایی آشنا و ریشه‌دار دارد، در جنگ رسانه‌ای امروز نیز می‌تواند پلی باشد میان سنت و رسانه؛ مفاهیم پیچیده را در قالبی زیبا و گیرا عرضه کند، حتی در فرم‌های گرافیتی، تایپ‌دیزاین، یا پوسترهای دیجیتال.

---

و نتیجه اینکه:

هنرهای تجسمی ، از آغاز تاریخ بشر تا پیچیده‌ترین فرم‌های معاصر، در لحظات بحران و نبرد، همواره کارکردی فراتر از زیبایی‌شناسی داشته‌اند. آن‌ها زبان دوم انسان‌اند، زبانی جهانی، بی‌واسطه، و پرقدرت.

چه در غارهای پیشاتاریخ، چه بر دیوارهای کاخ‌های صفوی، چه در فریاد گرانیکای پیکاسو، چه در قاب دوربین کاوه گلستان، یا در سایه‌روشن‌های خیابان‌های امروز تهران – هنرهای تجسمی هرگز بی‌طرف نبوده‌اند. یا با قدرت‌اند، یا علیه آن.

در دنیای امروز، که جنگ‌ها فقط فیزیکی نیستند بلکه روانی، رسانه‌ای و اطلاعاتی‌اند، انتظار از هنر تجسمی فراتر رفته: باید هم روایت کند، هم اعتراض، هم آموزش، هم التیام.

در میانهٔ جنگ نیابتی اسرائیل علیه ایران، و در بحبوحهٔ سانسور و تحریف، هنرمند تجسمی ایرانی باید بداند مسئولیتش تنها خلق زیبایی نیست؛ بلکه ساختن معنا، ایستادن در برابر تاریکی، و روشن نگه‌داشتن آتشِ حقیقت است.

از پرفورمنس‌های خیابانی تا موشن‌گرافی‌های دیجیتال، از عکاسی مستند تا طراحی اینفوگرافی، از بازآفرینی دیوارنگاره‌ها تا احیای خوشنویسی مفهومی – این میدان جنگِ تصویر است.

و هر هنرمند، یک رزمنده‌ است؛ با قلم‌مو، با لنز، با ذهن، با دل.

حسین نوروزی

  • شهرام شب پره ، سیاوش قمیشی و اندی برای امیر حسین رستمی آواز خواندند + فیلم

اخبار تاپ حوادث

وبگردی