با هدف حفظ انسجام اجتماعی؛ ضرورت بازبینی رابطه دولت و جامعه در وضعیت پسا جنگ

جامعه ایران دهه‌هاست که تحت تأثیر تحریم‌های اقتصادی و تبعات آن، جنگ رسانه‌ای و سوءمدیریت قرار دارد اما در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه کشورمان، پدیده افزایش انسجام اجتماعی برخلاف تصور همگان رخ داد و نظرات را به خود جلب کرد، از این رو واکاوی این پدیده در شرایط بحران ضروری به نظر می‌رسد. این پدیده را می‌توان ابتدا از منظر فرهنگ مردمان این سرزمین با ضرب‌المثلی بومی در فرهنگ بختیاری فهم بهتر کرد؛ ضرب‌المثل «یَهء جنگ و کِهُ دارُمُ یَهء جنگ و ِ دِه»، یعنی یک جنگ در روستا داریم و یک جنگ در کوه. روستا نمادی از محیط خودی و داخلی و کوه نمادی از محیط بیرونی است. از منظر جامعه‌شناسی، این ضرب‌المثل نشان می‌دهد که اختلافات و تنش‌های درونی جامعه و گروه‌های اجتماعی، در برابر تهدید خارجی در بزنگاه جنگ کنار گذاشته می‌شود و همه اعضای جامعه برای دفاع از یکپارچگی و موجودیت خود متحد می‌شوند. ضرب‌المثل فوق نمادی از دو نوع جنگ است: اول جنگ داخلی یعنی اختلافات و نقدهای درونی که در جامعه وجود دارد. دوم جنگ بیرونی یعنی مقابله با دشمن خارجی است. در شرایط عادی، جامعه دارای تنش‌ها و اختلافات متعددی است که می‌تواند منجر به شکنندگی انسجامش شود. اما وقتی دشمن خارجی به مامِ وطن حمله کند، اختلافات درونی به حاشیه رانده می‌شوند و جامعه به‌صورت یکپارچه و متحد برای دفاع از سرزمین و هویت خود منسجم شده و همبستگی اجتماعی ایجاد می‌شود. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نمونه بارزی از ضرب‌المثل «یَهء جنگ و کِهُ دارُمُ یَهء جنگ و ِ دِه» است که با وجود منتقدان داخلی و چالش‌های امنیتی و اجتماعی منجر به تقویت همبستگی ملی و انسجام اجتماعی شد و اکثر گروه‌ها و اقشار در برابر تجاوز دشمن اختلافات را کنار گذاشته و متحد شدند.

برای فهم بهتر این پدیده، به‌صورت مصداقی می‌توان جامعه را به خانواده‌ای تشبیه کرد که اعضایش ممکن است نسبت به سرپرست خانوار و یا یکدیگر اختلافاتی داشته باشند، اما اگر فرد یا گروهی خارجی قصد تجاوز به خانه را داشته باشد، همه اعضا متحدانه از خانه و خانواده دفاع می‌کنند. از این رو، سطح درونی یا اختلافات و نقدهای داخلی که بخشی طبیعی از هر جامعه است، و سطح بیرونی یا مواجهه با تهدید خارجی که موجب وحدت و انسجام می‌شود، نشان می‌دهد که در شرایط بحران و جنگ، جامعه‌ی ایران ظرفیت بالایی برای همبستگی و کنار گذاشتن اختلافات دارد.

با این وجود، در شرایط جنگی نباید از شبکه‌ها و منفعت‌طلبان نفوذی که به درون جامعه رخنه می‌کنند و نقش عوامل داخلی و خارجی در این زمینه غافل شد. از منظر جامعه‌شناسی، جنگ و بحران علاوه بر افزایش انسجام، می‌توانند زمینه‌ساز ظهور شبکه‌های پیچیده و پنهانِ منفعت‌طلبان نفوذی باشد که از قبل شکل گرفته‌اند و به دنبال منافع خاص خود هستند. در جنگ ۱۲ روزه، ورود پهپادها و ریزپرنده‌ها به خاک کشور و شناسایی عاملانی که اطلاعات را به دشمن منتقل کردند، نشان‌دهنده وجود چنین شبکه‌هایی است:
الف- شبکه عوامل داخلی: افرادی که به دلایل مختلفِ سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک با دشمن همکاری کردند.
ب- شبکه عوامل خارجی: اتباع و شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی که در هماهنگی با دشمن فعالیت داشتند.
شناسایی این شبکه‌ها و سرشبکه‌ها که به اطلاعات کلان دسترسی دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا کنترل و مقابله با این شبکه‌ها می‌تواند امنیت ملی را تضمین کند. باید گفت که منفعت‌طلبان نفوذی می‌توانند در شبکه‌های مختلفِ اتباع خارجی، نظامی-اطلاعاتی و شبکه‌های فناوری اطلاعات (IT) تقسیم‌بندی شوند؛ به طور مثال در سال‌های اخیر، با رشد سریع فناوری اطلاعات و گسترش نیاز به خدمات برنامه‌نویسی و توسعه نرم‌افزاری، بسیاری از شرکت‌های IT ایرانی، به همکاری با شرکت‌های هندی در نرم‌افزاری روی آورده‌اند. این همکاری‌ها اگرچه مزایای اقتصادی و فنی به همراه داشته، اما از منظر امنیت ملی و اجتماعی، تهدیدات جدی و جدیدی را نیز ایجاد کرده است که با آسیب‌پذیری اطلاعاتی و انتقال داده‌های کلان (Big Data)، اطلاعات کاربران، زیرساخت‌های حیاتی و سامانه‌های دولتی مرتبط است و می‌تواند زمینه نفوذ و دسترسی غیرمجاز به اطلاعات حساس کشور را فراهم کند و منجر به نفوذ هرچه بیشتر شبکه‌های منفعت‌طلب سایبری و نفوذ هدفمند شود. تجربه برخی کشورها نشان داده که نفوذ از طریق زنجیره تأمین فناوری، یکی از روش‌های رایج نفوذی نوین است.

با توجه به بحث فوق که اهمیت انسجام اجتماعی در شرایط بحران را تبیین می‌کند و انسجام را متغیری تأثیرگذار در برابر تهدیدهای خارجی به‌عنوان یک ظرفیت ذاتی و حیاتی هر جامعه می‌داند و از طرفی شناسایی شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی را راهکاری برای تقویت امنیت ملی بیان می‌کند، در ادامه واکاوی چالش‌های رابطه دولت و گروه‌های اجتماعی در وضعیت پسا‌جنگ را نیز حائز اهمیت می‌داند چراکه در دوران پسا‌جنگ، رابطه دولت با گروه‌های اجتماعی ممکن است دچار تنش شود. جنگ علاوه بر ایجاد اتحاد، می‌تواند شکاف‌هایی نیز به وجود آورد که اگر مدیریت نشود، زمینه‌ساز نارضایتی و بی‌اعتمادی خواهد بود. برخی از این چالش‌ها عبارت‌اند از:

  1. تجربه جنگ و فشارهای ناشی از آن می‌تواند موجب کاهش اعتماد اجتماعی نسبت به نهادهای حکومتی شود.

  2. گروه‌های اجتماعی ممکن است انتقادات و مطالبات خود را با شدت بیشتری نسبت به قبل دنبال کنند و خواستار پاسخ‌گویی و اصلاحات باشند.

  3. همچنین شناسایی و مقابله با شبکه‌های نفوذی داخلی و خارجی که در جنگ فعال بودند، نیازمند همکاری و اعتماد متقابل دولت و ملت است.

  4. آسیب‌های روانی ناشی از جنگ می‌تواند مشارکت اجتماعی را کاهش دهد.

در وضعیت پسا‌جنگ جامعه و دولت باید رابطه خود را بازبینی و تقویت کنند تا انسجام اجتماعی حفظ شود و زمینه‌های اختلافات داخلی کاهش یابد. برای تقویت رابطه دولت با گروه‌های اجتماعی، نیاز به اجرایی شدن سیاست‌گذاری‌های اجتماعی هدفمند است؛ تا با فراهم کردن بسترهای گفت‌وگو میان دولت و گروه‌های مختلف اجتماعی مانند زنان، جوانان، کارگران، کارفرمایان و اقلیت‌ها و تشکیل شورای مشورتی متشکل از نمایندگان گروه‌های اجتماعی برای مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها و تشویق به گفت‌وگوی بین‌گروهی برای کاهش تنش‌ها و ایجاد فهم متقابل کمک شود. همچنین دولت باید با اطلاع‌رسانی دقیق و به‌موقع به مردم و پاسخ‌گویی مستمر و پذیرش نقدهای منصفانه و پرهیز از برخوردهای امنیتی و سیاسی که موجب تشدید بی‌اعتمادی می‌شود در راستای اعتمادسازی و افزایش شفافیت در عملکرد گام بردارد.

آموزش مفاهیم وطن‌پرستی و همبستگی در مدارس و دانشگاه‌ها، استفاده از فرهنگ و هنر برای تقویت حس تعلق به وطن و ایجاد همدلی، تفکیک روشن میان نقد منصفانه و دفاع از وطن، سیاست دیگری است که برای تقویت انسجام اجتماعی و همبستگی ملی باید مدنظر دولت قرار گیرد. تشویق مردم به مشارکت فعالانه در امور اجتماعی و سیاسی، حمایت از سازمان‌های مردم‌نهاد و گروه‌های مدنی، ایجاد فرصت‌های برابر برای مشارکت اقشار مختلف جامعه می‌تواند سیاستی برای افزایش مشارکت اجتماعی باشد که نیازمند همکاری دوجانبه دولت و جامعه است. از طرفی شناسایی دقیق عوامل داخلی و خارجی که به دشمن خدمت می‌کنند و همکاری بین نهادهای امنیتی، قضایی و اجتماعی، تقویت امنیت اطلاعات، استفاده از فناوری‌های نوین برای حفظ حریم ملی برای مقابله با شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی و ساماندهی قانونی اتباع خارجی از سوی دولت ضروری است. مؤلفه مهم دیگری که در زمینه مقابله با شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی اهمیت دارد تقویت بنیه‌ی اقتصادی جامعه است که با حمایت از کارآفرینان و توسعه اشتغال برای کاهش آسیب‌پذیری اقتصادی شهروندان فراهم می‌شود.

نتیجه اینکه اگرچه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، تهدیدی جدی بود، اما نشان داد که جامعه در برابر تهدید خارجی توان بالایی برای همبستگی و انسجام اجتماعی دارد. ضرب‌المثل بختیاری و نمونه خانه، نمادهای روشنی از این واقعیت اجتماعی هستند که در برابر تهدید خارجی، اختلافات داخلی به حاشیه می‌روند و جامعه منسجم می‌شود. از این رو اختلافات داخلی نباید باعث تضعیف دفاع از مامِ وطن شود و از طرفی شناسایی و مقابله با شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی داخلی و خارجی برای حفظ امنیت جامعه حیاتی است. در شرایط پسا‌جنگ و با توجه به تهدیدات نوین امنیتی، توجه به ابعاد فناورانه و سایبری نفوذ، به‌ویژه از طریق همکاری با شرکت‌های خارجی، اهمیت ویژه‌ای دارد. تقویت بنیه‌ی فناورانه داخلی و نظارت دقیق بر همکاری‌های بین‌المللی، می‌تواند نقش مهمی در حفظ امنیت ملی و انسجام اجتماعی ایفا کند و از تبدیل شدن فناوری به نقطه ضعف امنیتی کشور جلوگیری نماید.

با این وجود در دوران پسا‌جنگ، وظیفه اصلی دولت، بازسازی و تقویت رابطه خود با گروه‌های اجتماعی است تا انسجام اجتماعی تقویت و حفظ شود تا زمینه‌های توسعه پایدار فراهم شود. این تحلیل جامعه‌شناختی، راهکارهایی همانند گفت‌وگو، افزایش اعتماد اجتماعی، ترویج وطن‌پرستی، مشارکت اجتماعی، ساماندهی اتباع خارجی، مقابله با شبکه‌های منفعت‌طلب نفوذی و تقویت بنیه‌ی اقتصادی را برای تقویت رابطه دولت با گروه‌های اجتماعی با هدف حفظ ثبات و امنیت پایدار در دوران پسا‌جنگ ارائه داده است تا جامعه ایران در برابر تهدیدات آینده مقاوم‌تر و متحدتر شود و دولت و ملت همگام با هم در مسیر توسعه و پیشرفت حرکت کنند.

  • ترکیبی جذاب و خوشمزه از پنکیک و چیز کیک ژاپنی + فیلم

اخبار تاپ حوادث

وبگردی