ترحم چیست؟

ترحم گاهی حس منفی دارد و گاهی مثبت. باید بدانیم فرد مقابل از روی چه حسی به ما ترحم می کند. شاید ترحم موجب آرامش فرد شود ولی در بسیاری مواقع ترحم افراطی و خطرناک است. در ادامه درباره ترحم بیشتر بخوانید.

به گزارش رکنا، ترحم به این معنی است که فردی با دیدن رنج،سختی و بد بختی فرد دیگر ناراحت میشود و با او احساس هم دردی می کند.

ترحم احساسی خوش خیم است اما با این حال بعضی از افراد می توانند تعبیرات متفاوتی از آن داشته باشند،مثلا احساس کنند که طرف مقابل دیدگاه برتری دارد.

ترحم چون احساسی همراه با غم و دلسوزی است می تواند شما را به عنوان قربانی ضعیف،ناتوان و مضطرب جلوه دهد.

در واقع ما در زندگی روزمره کارهایی را از سر دلسوزی انجام می دهیم که باعث شکل گیری رابطه ترحم آمیز بین ما و فرد مقابل می شود و مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.

به این موضوع توجه داشته باشید که ترحم های بد آسیب زا هستند اما ترحم هایی هست که باعث کمک به دیگران خواهد شد.

رابطه ترحم آمیز چگونه است؟

وضعیت خود را در رابطه مشخص کنید. آیا بیشتر از اینکه طرف مقابل را دوست داشته باشیدبرای حل کردن مشکلاتش و نجات دادن او وارد رابطه شده اید؟

زمانی که در ذهنتان از خود کارکتر قهرمان و نجات دهنده بسازید،زمانی که فرد احتیاج به کمک دارد و درمانده است وارد رابطه میشوید.

اینکه شما نجات دهنده باشید و به دیگران کمک کنید بسیار زیبا است،اما احساس ترحم در یک رابطه میتواند مثل یک آفت همه چیز را نابود کند.

آن چیزی که مهم است داشتن یک رابطه موفق و موثر است که هر دو طرف دلسوزی های به جا داشته باشد.

چرا رابطه ترحم آمیز شکل می گیرد؟

اگر به روابط خود نگاه کنید متوجه می شوید که بیشتر مواقع روابط شما از سر دلسوزی و کمک رسانی شکل گرفته است و معمولا رابطه خود را با افرادی آغاز می کنید که خسته و درمانده هستند و احتیاج به کمک دارند، در این شرایط است که شما نقش نجات دهنده را ایفا می کنید.

دلایل این رفتار می تواند موضوعات پایین باشد:

۱-کودک درونتان که روزی میخواسته پدر و مادر کسی را نجات دهد اکنون نقش قهرمان را بازی میکند.

۲-نجات دهنده ای که انتظار آمدنش را داشتید نیامده و خودتان تبدیل به آن فرد شدین،اما باید این نکته را در نظر بگیرید که نجات دهنده باید در زندگی خودش نجات دهنده باشد.

۳-یکی دیگر از دلایل ایجاد ترحم این است که به طور عجیبی در حال تمام کردن کارهای نیمه تمام در کودکی خود هستید.

۴-یکی از مهم ترین دلایل ایجاد ترحم این است که خودتان را دوست ندارید و نمیخواهید برای خودتان کاری کنید و قدمی بردارید،اینگونه است که وارد رابطه ترحم آمیز خواهید شد.

۵-ممکن است نوعی احساس قوی بودن،مهم بودن و برتر بودن داشته باشید و فکر کنید حلال همه مشکلات هستید،به همین ترتیب به دیگران ترحم می کنید.

سرانجام ترحم چیست؟

زمانی که رابطه بر این پایه بنا شده باشد در طی زمان خودتان را فراموش میکنید و رابطه از دلبستگی خارج شده و  وابستگی می شود و شما تبدیل به پدر دوم یا مادر دوم می شوید.

هر چقدر این  دلسوزی را در رابطه نگه دارید رفتارهای طرف مقابل برایتان زننده تر شده و در آخر از او متنفر می شوید.

زمانی که می خواهید از فرد جدا شوید با وجود تنفری که دارید،نوعی احساس گناه در وجودتان شکل می گیرد که شما روزی می خواستید به آن فرد کمک کنید و حالا با این کار ضربه شدید تری به او می زنید.

اگر آن فرد را هم ترک کنید دوباره به دنبال فرد جدیدی می گردید که او را نجات دهید،این روند آنقدر ادامه پیدا می کند که خودتان و روابطی که دارید به مشکل بخورد.

تفاوت ترحم و دلسوزی

ترحم:غم و اندوهی که بر اثر دیدن مشکلات و  بد بختی دیگران بوجود می آید و حالت همدردی دارد.

دلسوزی:آگاهی عمیق نسبت به رنج و درد کسی و تمایل به کمک رسانی.

نوع دیدگاه

ترحم: باعث می شود که شما فردی که دچار دردسر شده را صرفا به عنوان یک قربانی می بینید.

دلسوزی: دلسوزی باعث نمی شود که آن فرد را به عنوان یک قربانی ببینید و شما آن فرد را به عنوان یک نیازمند می بینید.

نتیجه

ترحم:ممکن است با تعبیرات منفی و احساس برتری همراه باشد.

دلسوزی و همدلی :هیچ تعبیر منفی نخواهد داشت.

در این باره داستان زیر را بخوانید:

عبدالله جعفر در راه سفر،نیمه روز به روستایی رسید خوش آب و هوا در نزدیکی روستا باغی وجود داشت سر سبز با درختان بلند،عبرالله جعفر تصمیم گرفت ساعاتی را در آن باغ استراحت کند.پس از نگهبان باغ اجازه کسب کرد و سپس جایی را برای استراحت انتخاب کرد،همان موقع نگهبان را دید که سفره خود را پهن کرد و در آن سه قرص نان بود.نگهبان هنوز لقمه اول را نخورده بود که سگی وارد باغ شد و او یکی از نان ها را به سمتش انداخت،وقتی که سگ نان را خورد نگهبان دو قرص نان دیگر را هم برای سگ انداخت و سفره خود را جمع کرد.

عبدالله جعفر که این صحنه را دیده بود از او پرسید روزانه چه مقدار غذا می خوری؟نگهبان گفت:سه قرص نان.عبدالله جعفر تعجب کرد و گفت:پس چرا غذای روزانه خودت را به سگ دادی و او را به خودت ترجیح دادی؟

نگهبان ادامه داد:من میدانستم که روستای ما سگی ندارد و این سگ از راه دور آمده است برای همین غذایم را به او دادم.جعفر پرسید: پس غذای خودت چی؟نگهبان گفت:امروز را گرسنه میگذرانم.

جوانمردی و از خود گذشتگی نگهبان باعث حیرت عبدالله جعفر شد و باغ و نگهبان را از صاحبش خریداری کرد،سپس نگهبان را آزاد کرد و باغ را هم به او واگذار کرد.

سخن پایانی

وقف کردن زندگی بصورتی که نتوانید لذت زندگی را ببرید،نوعی ظلم در حق خودتان و کسانی که دوستشان دارید است.

در این مقاله متوجه شدیم که ترحم با کمک همراه نیست و فقط به طرف مقابل احساس نیازمند بودن دارید در حالی که دلسوزی با کمک کردن برای رفع مشکل همراه است.

این موضوع آسیب های زیادی به روابط ما و خودمان می زند،پس مراقب باشید.

  • فیلم / فاخر گوش کنید / بعد از تو؛ در امتداد بغضی که از صدای چاوشی جاری‌ست / باشکوه و مبی نظیر

اخبار تاپ حوادث

وبگردی