عشق مجازی دختر ۱۵ ساله را به باتلاق اعتیاد کشاند

به گزارش رکنا، ماجرای دختر ۱۸ ساله‌ای که برای پیگیری وضعیت همسر زندانی‌اش به مرکز انتظامی مشهد مراجعه کرده بود، پرده از داستانی تکان‌دهنده از فقر، طلاق، تنهایی، عشق ناپخته و سقوط در باتلاق اعتیاد برداشت؛ قصه‌ای که نمونه‌ای از واقعیت‌های تلخ پنهان‌شده در زیرپوست شهر است.

دختر جوان که با ظاهری آشفته و چشمانی خسته پای در اتاق مشاور کلانتری شهرک فراجا گذاشته بود، در حالی که گاه بغض گلویش را می‌فشرد، گفت: «یازده ساله بودم که برای اولین بار طعم مدرسه را چشیدم، در حالی که بی‌خبر از همه چیز، با ذوق کیف و لباس نو، دست دوستم را گرفته بودم و خندان به سوی کلاس درس می‌رفتم. اما ظهر همان روز، وقتی به خانه برگشتم، شادی کودکی‌ام با یک واژه فرو ریخت؛ طلاق!»

او ادامه داد: «پدرم به خاطر اعتیاد، کار نمی‌رفت و مادرم که تاب مشاجره‌های روزانه را نداشت، من و خواهرم را برداشت و به خانه‌ای اجاره‌ای برد. از آن روز، من هم وارد دنیای بی‌ثبات فرزندان طلاق شدم؛ جایی که امنیت، مهر پدری و دلگرمی مادرانه، فقط در خاطرات می‌ماند.»

دختر نوجوان پس از آن سال‌ها در فقر، کمبود محبت و بحران‌های روانی رشد کرد و در ۱۵ سالگی، با اهدای گوشی هوشمند از سوی کارفرمای مادرش، به فضای مجازی پا گذاشت. همان‌جا بود که با «جهان» آشنا شد؛ پسری هم‌سن‌وسال که او هم فرزند طلاق بود و از مدرسه و خانواده گریخته بود.

«با جهان خیلی زود صمیمی شدیم. حرف‌هایم را می‌فهمید و مثل من از کودکی زخمی داشت. عشق نوجوانانه‌مان خیلی زود جدی شد. خانواده‌ها مخالف بودند، ولی ما با صیغه محرمیت و مهریه‌ای نمادین، بدون حضور کسی، ازدواج کردیم.»

اما شادی‌شان دیری نپایید. وقتی «جهان» اتاق کوچکی در حاشیه شهر اجاره کرد، حقیقت آشکار شد: «او معتاد بود. به اصرار او، من هم برای فرار از فشارها و غصه‌ها، اول سیگار کشیدم، بعد گل. فکر می‌کردم فقط معتادهای شیره‌ای خطرناک‌اند. نمی‌دانستم گل هم می‌تواند زندگی‌ام را به آتش بکشد.»

همسرش شب‌ها به بهانه نگهبانی از خانه می‌رفت و تا سپیده‌دم برنمی‌گشت. اما آن‌طور که نیروهای کلانتری کشف کردند، «جهان» در پوشش نگهبانی، در سرقت‌های شبانه دست داشت و حتی اموال سرقتی را از دیگر دزدان می‌خرید. سرانجام در پی چند عملیات پلیسی، دستگیر و زندانی شد.

دختر ۱۸ ساله که حالا خود درگیر اعتیاد شده و از حمایت خانواده نیز ناامید است، می‌گوید: «نمی‌دانم چطور به مادرم بگویم که من هم معتاد شده‌ام. از طرفی هم یقین دارم حتی اگر جهان از زندان آزاد شود، دیگر زندگی‌مان آینده‌ای ندارد...»

در پی این اظهارات، با دستور سرهنگ آرش ایرانمنش، رئیس کلانتری شهرک فراجا مشهد، روند رسیدگی روانی و اجتماعی ویژه‌ای برای نجات این دختر از دام اعتیاد آغاز شده است. مشاوران و مددکاران اجتماعی با هماهنگی مراکز ترک اعتیاد، در تلاش‌اند تا آینده‌ای تازه برای او رقم بزنند؛ شاید هنوز فرصتی برای بازگشت مانده باشد.

  • طرز تهیه ته‌چین مرغ مجلسی با زعفران و ماست؛ خوشمزه و آسان!+ فیلم

اخبار تاپ حوادث

وبگردی