این مرد کارتن خواب یک  همسرکش بود ! / به ترکیه و افغانستان گریخت و در میدان شوش جوی خواب شد !

به گزارش اختصاصی رکنا، خرداد سال 1398 بود که مرد جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی110، تماس گرفت و به اپراتور گفت: یکی از آشنایان نزدیک‌مان کودک خردسالش را نزد من آورد و مدعی شد که همسرش را به قتل رسانده است. او سپس فرار کرد. آنها با هم اختلاف داشتند و خانه‌شان در خیابان استخر است.

طولی نکشید که ماجرای این مرگ مشکوک در بی‌سیم کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ و پیچید و خیلی زود تیم بررسی صحنه جرم راهی خانه موردنظر شدند و جسد زن جوانی را مشاهده کردند که براثر ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، مرد جوان که از گذشته با همسرش اختلاف داشته روز حادثه در جریان مشاجره ابتدا با چاقو همسرش را به قتل رسانده و سپس فرزند خردسالش را به دست دامادشان سپرده است.

پس از انتقال جسد برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی، اقدامات اطلاعاتی کارآگاهان اداره دهم آغاز و مشخص شد که مرد جنایتکار پس از ارتکاب جنایت شبانه به ارومیه رفته و سپس به صورت غیرقانونی ایران را به مقص ترکیه ترک کرده است.

تحقیقات شبانه‌روزی همچنان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با اقدامات اطلاعاتی متوجه شدند قاتل پس از 6 ساله به ایران بازگشته و در یکی از کمپ‌های ترک اعتیار حضور دارد که همین سرنخ مهم کافی بود تا متهم در یک قدمی بازداشت قرار بگیرد.

کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم، بی‌درنگ راهی کمپ ترک اعتیاد موردنظر شدند و پس از در یک عملیات منسجم قاتل را بازداشت کردند؛ متهم در همان تحقیقات مقدماتی صراحتاً به جرم قتل همسرش با ضربات چاقو اعتراف کرد.

گفت‌وگو با متهم

متهمی که شش سال پیش همسرش را به طرز فجیعی به قتل رسانده و به ترکیه گریخته بود، پس از بازگشت مخفیانه به کشور و اقامت در میان کارتن‌خواب‌ها، سرانجام شناسایی و بازداشت شد. او این روزها در بازداشت موقت به‌سر می‌برد و در گفت‌وگو با خبرنگار ما، از شب حادثه، فرارش و آنچه بر او گذشته، می‌گوید.

خبرنگار: چرا و چطور این جنایت را مرتکب شدی؟

متهم: ما مدت‌ها بود با همسرم اختلاف داشتیم. آن شب سر موضوعی پیش‌پاافتاده دوباره بحث‌مان بالا گرفت. نمی‌خواستم اوضاع این‌طور شود، ولی عصبانی شدم. اول با چاقو ضربه زدم، بعد که دیدم بی‌هوش شده، او را خفه کردم.

خبرنگار: فرزندت آن موقع کجا بود؟

متهم: خواب بود... بعد از قتل، بغلش کردم، از خانه بیرون زدم و بردمش پیش دامادمون. فقط می‌خواستم بچه از اون صحنه دور باشه.

خبرنگار: بعد از جنایت کجا رفتی؟

متهم: با چند ماشین عبوری خودمو رسوندم ارومیه. از اونجا هم به‌طور غیرقانونی رفتم ترکیه. اما اونجا هم راحتم نذاشتن، گرفتنم. چون مدارک نداشتم، گفتم افغانم. دیپورتم کردن افغانستان.

خبرنگار: پس از دیپورت شدن چه شد؟ چرا به ایران برگشتی؟

متهم: تو افغانستان آواره بودم. هیچ‌کس رو نداشتم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم برگردم ایران، ولی نمی‌خواستم شناسایی بشم. رفتم سمت کارتن‌خواب‌ها. اونجا گرفتار شیشه شدم... همه‌چیز از دستم در رفت.

خبرنگار: چطور شد که دستگیر شدی؟

متهم: وقتی تو کمپ ترک اعتیاد بودم، نمی‌دونستم پلیس دنبالمه. یه روز مامورا اومدن. فقط نگاهشون کردم. انگار می‌دونستن منم... کاری نمی‌شد کرد.

 

  • پلمب کارگاه تولید غیرمجاز سوسیس و کالباس با گوشت گراز در دماوند

اخبار تاپ حوادث

وبگردی