گزارشی از بحران آب در پایتخت و پیامدهای سیاستهای توسعهزدای ملی
تهران؛ متهم به پر مصرفی آب اما خودش قربانی است / از فرسودگی لولهها تا مهاجرت میلیونی
تهران هر سال متهم میشود: «بیش از حد آب مصرف میکند». اما پشت این اتهام ساده، شهری خفهشده از جمعیت، زیرساختهای فرسوده و سیاستهای تمرکزگرایانهای نهفته است که دهها سال است منابع و فرصتها را به پایتخت کشاندهاند. مردمی که از زاهدان و ارومیه آمدهاند، مهاجران افغان که در حاشیهها ساکن شدهاند و جوانانی که برای کار و تحصیل به این شهر فشار آوردهاند، همه قربانیانی هستند که حالا باید در شهری زندگی کنند که هیچگاه برای آنها طراحی نشده بود. بحران آب تهران نه نتیجه مصرف بیرویه شهروندان، بلکه بازتاب شکست سیاستهای توسعه ملی و تمرکززدایی ناکام است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، این روزها دوباره خبر رکورددار بودن تهران در مصرف آب منتشر شد؛ تیتر تکراریای که هر سال با همان لحن هشداردهنده بازنشر میشود: «تهرانیها زیاد آب مصرف میکنند». اما پشت این جملهی ساده، داستانی بزرگتر و ساختاری نهفته است؛ داستان تصمیمات تاریخی و سیاستهای نادرستی که تهران را نه فقط به شهری پرمصرف، بلکه به شهری اجباری برای زندگی، کار، تحصیل و درمان تبدیل کردهاند.
وقتی میگوییم تهران رکورددار مصرف آب است، باید از خود بپرسیم، چه کسی تهران را به این وضعیت رسانده است؟ چرا میلیونها نفر از استانهای مختلف، چمدان بستند و به شهری مهاجرت کردند که حالا خودش در اثر تراکم جمعیت و فشارهای زیرساختی، در حال خفه شدن است؟ پاسخ ساده نیست، اما روشن است، سیاستهای تمرکزگرای توسعه در ایران دهههاست که همه چیز را به مرکز کشانده و پیرامون را نادیده گرفتهاند.
در این ساختار متمرکز، آموزش عالی، درمان تخصصی، اشتغال، خدمات قضایی و فعالیتهای فرهنگی همگی در پایتخت متمرکز شدهاند. دانشجو از زاهدان و ارومیه و بوشهر باید برای ادامه تحصیل به تهران بیاید، بیمار از بندرعباس و ایلام برای درمان تخصصی به بیمارستانهای تهران مراجعه کند، و کارمند جوانی که در اصفهان یا کرمان شغلی پایدار پیدا نکرده است، به امید حقوق بهتر به تهران مهاجرت کند.
در کنار همه این مهاجرتهای داخلی، موج گستردهی مهاجرت اتباع افغانستان نیز شکل پایتخت را تغییر داده است. بسیاری از این مهاجران که ابتدا رسیدن به امنیت و کار به ایران آمده بودند، به دلیل نبود سیاستگذاری منسجم در سطح ملی، ناچار شدند در حاشیهی تهران و شهرهای اطراف مثل ورامین، پاکدشت، اسلامشهر و شهرری ساکن شوند، جایی که زیرساختهای شهری توان پاسخگویی به این جمعیت را نداشتند.
تهران در واقع قربانی توسعهنیافتگی دیگر شهرهاست. مردمی که امروز در آپارتمانهای کوچک و بدون فضای سبز زندگی میکنند، همان کسانی هستند که ناخواسته به شهری آورده شدند که هیچگاه برای این حجم از جمعیت طراحی نشده بود. و حالا وقتی بحران آب سر باز میکند، دولت به جای پاسخگویی دربارهی سیاستهای نادرست گذشته، ترجیح میدهد مسئله را با یک تیتر خلاصه کند و آن این است: «تهران بیش از حد آب مصرف میکند».
اما واقعیت چیز دیگری است. نزدیک به ۴۰ درصد از شبکهی آبرسانی تهران فرسوده است؛ لولههایی که هر روز بخش بزرگی از آب را پیش از رسیدن به مصرفکننده، به زیرزمین نشت میدهند. اتلاف آب در مسیر انتقال، به اندازهی مصرف چند میلیون نفر است. آیا این هم تقصیر تهرانیهاست؟ آیا شهروندی که در آپارتمانش برای شستن ظروف از آب تصفیهشده استفاده میکند، باید پاسخگوی شبکهای باشد که دهههاست نوسازی نشده است؟
از سوی دیگر، الگوی مصرف آب در تهران تنها نشانهای از بیتعادلی ملی است. وقتی فرصتهای زندگی، اشتغال، تحصیل و درمان در یک شهر متمرکز میشوند، منابع طبیعی نیز به همان سمت کشیده میشوند. تهران نه تنها آب خود، بلکه آب استانهای دیگر را هم مصرف میکند. خطهای طولانی انتقال آب از سدهای طالقان و لار به تهران، یادگار همان تفکری است که توسعه را نه به صورت شبکهای و متوازن، بلکه به شکل عمودی و مرکزگرایانه تعریف کرده است.
تهران امروز آیینهای است از سیاستهای غلطی که دههها در سطح کشور اعمال شدهاند؛ سیاستهایی که شهرهای دیگر را از رشد بازداشته و حالا پایتخت را به مرز انفجار جمعیتی رساندهاند. اگر قرار است دربارهی بحران آب حرف بزنیم، باید از سرچشمه صحبت کنیم، نه فقط از شیرهای باز در خانههای مردم.
تهران را نباید متهم کرد، بلکه باید درمان کرد. درمان آن نه در جریمهی شهروندان، بلکه در بازتوزیع فرصتها، تمرکززدایی از خدمات و بازسازی شبکههای زیرساختی است. تا زمانی که بیمارستانها، دانشگاهها، صنایع و نهادهای تصمیمگیر همچنان در مرکز انباشته باشند، هر سیاستی برای کاهش مصرف آب در تهران، تنها یک مُسکن موقتی خواهد بود.
بحران آب در تهران، در واقع بحران سیاستهایی است که «ایران را به تهران» فروکاستند؛ سیاستهایی که نه تنها تعادل جمعیتی و منابع طبیعی کشور را بر هم زدند، بلکه تهران را به شهری تبدیل کردند که متهم است به مصرف بیش از حد، اما در واقع خود قربانی یک نظام توسعهای نابرابر است.
ارسال نظر