نقشه هولناک خواهرزاده بی معرفت / چشم بندم را که کنار زدم صحنه باورنکردنی را دیدم + عکس

به گزارش گروه حوادث رکنا، رسیدگی به این پرونده با شکایت مرد میانسالی به نام پرویز آغاز شد. وی که به کلانتری یوسف آباد رفته بود گفت: دیروز از محل کارم به خانه بر می گشتم که در محله یوسف آباد یک مرد جوان راهم را بستن و خودش را وکیل دادگستری معرفی کرد .

او از من خواست تا سوار ماشین شوم تا با هم صحبت کنیم .من علت ماجرا را پرسیدم که حرف های عجیبی زد.

او گفت من مدتی است تحت تعقیب پلیس قرار دارم. من که با دیدن کارت او حرف هایش را باور کرده بودم سوار ماشین مرد جوان شدم. اما مرد دیگری که در ماشین منتظر ما بود و همراهش دستبند و گاز اشک آور داشت به من حمله کرد . او چشمانم را بست و مرا تهدید کرد . آنها مرا به حاشیه تهران بردند آنجا متوجه شدم یک نفر دیگر هم سوار ماشین شده است.

آنها مرا تهدید کردند تا برگه ای سفید را امضا کنم .اما من مقاومت کردم .به همین خاطر مرا کتک زدند و تهدید کردند به صورتم افشانه اشک آور می باشد .من برگه را امضا کردم اما در یک لحظه توانستم چشم بند مرا کنار بزنم و ناباورانه با خواهر زاده ام به نام آیدین روبه رو شدم .آنها بلافاصله مرا از ماشین پیاده کردند و گریختند. من از آنها به خاطر آدم ربایی شکایت دارم.

پشت پرده گروگانگیری در تهران

با این شکایت پسر جوان و دو همدستش ردیابی و بازداشت شدند.

در بررسی‌ها روشن شد مرد جوانی که خودش را وکیل دادگستری معرفی کرده بود احمد نام دارد و مدرک تحصیلی اش سیکل است. همدست دیگر آنها نیز فرشاد نام دارد.

به این ترتیب برای احمد و فرشاد به اتهام مشارکت در آدم ربایی و غصب عنوان و برای آیدین به اتهام معاونت در این جرایم کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .

اختلاف مالی موجب آدم ربایی شد

در ابتدای جلسه پرویز به تشریح شکایتش پرداخت و گفت : مدتی بود باخواهر زاده ام  اختلاف حساب مالی داشتم. چون وضع مالی خوبی دارم او تصمیم داشت هر طور شده از من پول بگیرد. اما هرگز فکر نمی کردم او دست به چنین کاری بزند و برای گرفتن چک 500 میلیون تومانی وکیل قلابی و یک نفر را اجرا کند .من برای آنها اشد مجازات می‌خواهم.

سپس وکیل قلابی به دفاع پرداخت و گفت : آیدین از من خواسته بود تا خودم را وکیل معرفی کنم و دایی اش را مجاب کنم تا سوار ماشین شود .او می گفت آنها با هم اختلاف حساب مالی دارند .من به خاطر رفاقتی که با آیدین داشتم قبول کردم به او کمک کنم.

فرشاد نیز گفت: من تحت تاثیر حرفهای دوستم قرار گرفتم تا به او همراه شوم. آیدین به من دستبند و افشانه اشک آور داد و از من خواست تا خودم را مامور پلیس معرفی کنم و چشمان دایی اش را ببندم .من پشیمان هستم که فریب حرفهای آیدین را خوردم.

وقتی آیدین روبه روی قضات ایستادش گفت: جرمم را با قبول دارم و پشیمان نیستم. به خاطر تسویه حساب شخصی با دایی ام دست به چنین کاری زدم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 602552 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟