اعدامم کنید / درخواست عجیب یک تبهکار قدیمی تهرانی + عکس و فیلم گفتگو
حجم ویدیو: 84.25M | مدت زمان ویدیو: 00:09:03

به گزارش گروه حوادث رکنا، نخستین روز خرداد امسال بود که مردی بیهوش در یک فضای سبز کوچک در منطقه سبلان روی چمن ها افتاده بود و چند مرد هر چه تلاش کردند که این جوان را به هوش بیاورند بی فایده بود به همین خاطر در تماس با اورژانس در خواست کمک کردند.

مرد بیهوش به بیمارستان منتقل شد و زمانیکه به هوش آمد از اینکه روی تخت بیمارستان بود شوکه شده بود و وقتی به دنبال گوشی موبایل و مدارکش گشت پی به سرقت رفتن وسایلش برد.

سرقت به شیوه بیهوشی

بدین ترتیب تیمی از ماموران کلانتری 106 نامجو برای تحقیقات به بیمارستان رفته و مرد جوان را که به هوش آمده بود هدف تحقیق قرار دادند.

مرد جوان که مسعود نام دارد به پلیس گفت: چند روز قبل با یک مرد 51 ساله که چهره‌آی آراسته و فریبنده داشت آشنا شدم و ادعا می کرد که وضعیت مالی خوبی دارد.

وی افزود: در این زمان کوتاه با چرب زبانی‌هایش اعتمادم را جلب کرد تا جاییکه رمز کارت بانکی ام را می دانست و هیچ وقت فکر نمی کرد این مرد آرام نقشه شومی در ذهنش طراحی کرده است.

مسعود ادامه داد: روز گذشته همراه مرد فریبکار بودم که پیشنهاد یک لیوان چای داد و خودش به سمت یک کیوسک روزنامه فروشی رفت و دو لیوان چای گرفت و با داخل فضای سبز شروع به خوردن چای کردیم و دیگر بعد از آن متوجه هیچی نشدم تا اینکه بیدار شدم و خودم را روی تخت بیمارستان دیدم.

این مرد گفت: بعد از به هوش آمدنم فهمیدم که گوشی موبایل و مدارکم به سرقت رفته و حساب بانکی ام نیز خالی شده است.

تحقیقات پلیسی

بدین ترتیب با توجه به ادامه سرقت ها به شیوه بیهوشی، پرونده به دستور بازپرس علی وسیله ایردموسی از شعبه 5 دادسرای ناحیه 34 در اختیار ماموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات، آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی طعمه‌های مرد فریبکار قرار دادند که خیلی زود شهرام 51 ساله از سوی طعمه ها شناسایی شد.

همین کافی بود تا ردیابی ها برای دستگیری این سارق سابقه‌دار آغاز شود و کارآگاهان در ردیابی‌ها پی بردند که این سارق در مسافرخانه ها زندگی می کند و برای اینکه دستش رو نشود هر روز محل استراحتش را تغییر می دهد.

ردیابی‌ها ادامه داشت تا اینکه ماموران پی بردند شهرام در یک مسافرخانه در نزدیکی میدان راه آهن پنهان شده است و در ادامه کارآگاهان ساعت 8 صبح 6 شهریور امسال موفق به دستگیری سارق سابقه دار شدند و در بررسی از مخفیگاه شهرام 10 میلیون تومان تراول به دست آمد.

دستگیری مالخر

شهرام پس از دستگیری به سرقت هایش اعتراف کرد و مالخر گوشی های سرقتی را که در خیابان شوش بود را لو داد و ماموران در یک قرار صوری، مالخر سن بالا را دستگیر کردند.

گفتگو با سارق قدیمی

این مرد که چهره آرام و خونسردی دارد ادعا می کند خانواده اش او را از خانه بیرون کردند و چون هیچ حمایتی نشده مجبور به سرقت شده است.

شهرام درباره اینکه چرا هربار بعد از آزادی دوباره دزدی می کند می گوید به قول قدیمی ها پشت در زندان نوشته «یادم تو را فراموش».

سابقه داری؟

بله، 3 یا 4 بار زندان رفتم.

آخرین بار کی زندان بودی؟

فکر کنم 3 سال زندان بودم آخر سال گذشته آزاد شدم.

الان به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت به شیوه بیهوشی.

چطور با این شیوه آشنا شدی؟

در گذشته یکی از دوستانم به این شیوه سرقت می کرد و از او این شیوه و شگرد را یاد گرفتم.

سوژه هایت را چطور شناسایی می کردی؟

با آنها طرح دوستی می ریختم و بعد از آن در فرصتی مناسب با داروی بیهوشی نقشه ام را اجرا می کردم.

داروی بیهوشی را چطور به آنها می دادی؟

بعد از اینکه به من اعتماد می کردند به بهانه خوردن چای در فضای سبز اقدام به خرید چای کرده و داخل لیوان آنها 2 قرص لوراسپام می ریختم و بعد از اینکه چای مسموم می خوردند بیهوش می شدند.

چه چیزی سرقت می کردی؟

گوشی موبایل و کارت عابربانک.

رمز کارت را چطور به دست می آوردی؟

خودشان به من می دادند، چون اعتماد کرده بودند رمز کارتشان را هم اعلام می کردند.

چقدر پول به دست آوردی؟

15 میلیون تومان.

چرا دزدی می کردی؟

می خواستم یک اتاق کرایه کنم و به پول نیاز داشتم.

شغل؟

قبلا در یک شرکت کار می کردم و یک مدت هم دست فروشی می کردم که شهرداری مانع کارم شد.

گوشی موبایل را به چه قیمت می فروختی؟

300 تا 500 هزار تومان.

زندان برایت مهم نیست که دوباره دزدی می کنی؟

نمی دانم چرا وقتی از زندان آزاد می شوی یادت می رود از چه جایی بیرون آمدی، به قول زندانیان قدیمی و سابقه دار که می گویند پشت در زندان نوشته یادم تو را فراموش.

تا کی می خواهی دزدی کنی؟

دیگر دزدی نمی کنم.

یعنی آزاد شوی دنبال سرقت نمی روی؟

من پیش بازپرس پرونده ام بروم از او می خواهم که نامه اعدامم را بزند و خودم هم امضا می کنم که با رضایت خودم بوده، چون دیگر نمی خواهم آزاد شوم و خسته شدم.

چرا؟

تا خانواده‌ام راحت شوند.

چطور وارد دنیای تبهکاران شدی؟

20 ساله بودم که با دوستانم به دزدی رفتیم و زندان رفتم و بعد از اینکه آزاد شدم، خانواده ام مرا تردد کردند و همین باعث شد تا به سرقت هایم ادامه دهم.

خانواده ات چرا تردد کردند؟

برادرم باعث شد، چون دزدی کرده بودم دیگر مسیر بازگشت را به من ندادند و از خانه بیرونم کردند.

چرا مسیرت را درست نکردی؟

دیگر دیر شده، کار برای من که سن بالا هستم نیست، حتی به دنبال کار رفتم فکر کردند برای بچه ام دنبال کار می گردم.

ازدواج کردی؟

نه.

شنیدم در قم هم دزدی کردی؟

بله، البته به شیوه بیهوشی نبود، از یک مرد افغان سرقت کردم.

حرفی برای دیگر مجرمان داری؟

خلاف و سرقت آخرش زندان است و همه این را می دانند.

پس چرا دزدی می کردی؟

پشیمانم. باور کنید نمی خواستم دیگر دزدی کنم و قصد داشتم با پولی که به دست آوردم روسری بخرم و در خیابان دست فروشی کنم که دستگیر شدم.

پیشنهاد برای مردم که گرفتار دزدانی مثل شما نشوند؟

سوژه های من افراد ساده لوح بودند که زود اعتماد می کردند. پس تو خیابان با هر کسی که دوست شدید خیلی زود اعتماد نکنید.

بنا بر این گزارش، شهرام و مالخر گوشی های سرقتی اش برای تحقیقات بیشتر درا ختیار ماموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار دارند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 505125 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟