به گزارش رکنا، دختر 14 ساله که با تلاش پلیس Police و همکاری دختر خاله اش از چنگ مردی حیله گر رها شده بود، در حالی که بیان می کرد نمی دانستم با این رفتارهای ساده لوحانه زندگی خود و خانواده ام را نابود می کنم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: کلاس نهم مقطع اول متوسطه تحصیل می کردم و جزو دانش آموزان ممتاز مدرسه بودم اما داشتن یک گوشی تلفن هوشمند برایم به آرزو تبدیل شده بود چرا که وقتی دوستانم به طور پنهانی گوشی های خودشان را به یکدیگر نشان می دادند یا از شبکه های اجتماعی سخن می گفتند، حس کنجکاوی من نیز برانگیخته می شد تا بدانم در این شبکه های اجتماعی چه می گذرد. با وجود این خانواده ام به شدت با خرید گوشی مخالفت می کردند تا این که روزی یک دستگاه گوشی بدون استفاده ای را که در منزل داشتیم در میان لوازم شخصی ام پنهان کردم و با پول های توجیبی ام یک سیم کارت خریدم. این گونه بود که به طور مخفیانه و دور از چشم پدر و مادرم وارد تلگرام Telegram شدم.

در همین روزها جوانی که خود را ساکن یکی از روستاهای شمال کشور معرفی می کرد، پیامکی عاشقانه برایم فرستاد. من که دیگر همه افکارم درگیر پیامک او شده بود پاسخش را دادم و بدین ترتیب ارتباط من و لطیف در حالی آغاز شد که او خود را جوانی 23 ساله و مجرد معرفی کرده بود.

حدود دو ماه از این ارتباط تلفنی می گذشت تا این که روزی از من خواست خودم را آماده رفتن به شمال کشور بکنم. او می گفت بلیت سفر تهیه کرده و قصد دارد با من ازدواج کند. من هم که نوجوانی ناآگاه بودم و ذهنم در شبکه های اجتماعی منحرف شده بود بعد از تعطیلی مدرسه به محل قرار با او رفتم اما آن چه را می دیدم باورم نمی شد.

لطیف مردی زشت رو و مسن بود اما نمی دانم چرا باز هم به او اعتماد کردم، او در پایانه مسافربری گفت: «اگر کسی درباره نسبت ما سوال کرد بگویم خواهرزاده لطیف هستم!»

او مرا نزد خانواده اش در یک روستای دور دست برد و 10 روز مرا در آن جا پنهان کرد بدون آن که با خانواده ام تماسی داشته باشم. در این مدت فقط چند بار با دخترخاله ام تماس گرفتم ولی می ترسیدم خانواده ام از ماجرا مطلع شوند. خواهران لطیف مرا به آرایشگاه بردند و قرار بود به عقد موقت لطیف دربیایم.

با شنیدن این حرف به لطیف مشکوک شدم چرا که شنیده بودم دختران صیغه نمی شوند به همین خاطر وقتی همه از خانه بیرون رفتند در خانه آن ها به جست و جو پرداختم تا این که شناسنامه لطیف را پیدا کردم. او دو فرزند دختر داشت و خودش هم 40 ساله بود. وحشت زده قصد فرار Escape داشتم اما در آن روستا وسیله نقلیه ای وجود نداشت تا این که خانواده ام با تلاش پلیس و همکاری دختر خاله ام مرا پیدا کردند و ...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

رضا خوشگله آبادان را به هم ریخت!

فوری / قتل عام مشکوک خانواده کارمند سابق زندان کرج + جزییات

مرد وقتی به هوش آمد خود را بدون لباس در برابر زن جوان دید!

اولین داور زن در جام جهانی2018 روسیه به میدان می رود + عکس

بازیگر معروف از ممنوع‌الکاری خود گفت! +عکس

فقط 3 دختر از 41 دختر مورد آزار ایرانشهری شکایت کرده اند!

این مرد را می شناسید؟ / او بعد از زندان چه کرد؟! + عکس

این دزد متخصص بی هوشی بود؟! / چهره این دزد غلط انداز بود! + عکس بدون پوشش

عکس هایی که از جشن خصوصی ستاره های معروف ایرانی در هتل لو رفت

جزییات تازه از ربودن و آزار 41 دختر ایرانشهری / پشت پرده فاجعه بزرگ چیست؟!

نوزادان را در تهران پیش فروش می کنند! / استاندار تایید کرد

جوان شیطان صفت را شناسایی کنید + عکس

انتشار عکس های ناجور دختر جوان هنگام تعویض لباس در میهمانی

راز شناسنامه سیاه ساعتی قبل از صیغه شدن دختر 14 ساله مشهدی!

داماد احمق هم عروس خانم را از دست داد و هم زندانی شد!

دستگیری دختر هزار چهره در مشهد

ماجرای ربودن و آزار دادن 41 دختر جوان در ایرانشهر چه بود؟! / تایید فاجعه بزرگ

لحظه حمله موجود سیاه عجیب الخلقه به یک سگ! + فیلم

 

کدخبر: 389514 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟