روزی که گزارشی درباره فعالیت خزنده شرکت های هرمی با شیوه بازاریابی چاپ شد قرار بود همان روز صبح من و همسرم به طور توافقی از یکدیگر جدا شویم. او مهریه و دیگر حق و حقوقات خود را بخشیده بود تا بتواند پس از گرفتن طلاق آزادانه در شرکت هرمی فعالیت کند، اما با دیدن آن گزارش، نور امیدی در دلم درخشید و احساس کردم مسئولان به این فاجعه بزرگ پی برده اند به همین خاطر در محضر ثبت طلاق حضور نیافتم تا شاید... 

مرد میانسال در حالی که سعی می کرد بغض در گلو مانده اش را پنهان کند، گفت: ۱۸ سال قبل با همسرم ازدواج کردم و زندگی آرامی را می گذراندم. اگر چه گاهی کشمکش و ناراحتی هایی هم در زندگی ام پیش می آمد، اما آن ها هم جزئی از لذت های زندگی بودند و من به حقوق کارمندی قانع بودم و سعی می کردم فرزندانم درست تربیت شوند.

تا حد زیادی نیز با کمک همسرم در تربیت فرزندانم موفق بودم، اما همه بدبختی ها و مشکلات من از حدود ۱۰ ماه قبل زمانی آغاز شد که زمزمه بازاریابی های هرمی در فضای خانه ام پیچید. خواهر همسرم عضو شرکت های هرمی شده بود و بدین ترتیب به خاطر فروش کالاهایش سعی می کرد همسرم را عضو شرکت بازاریابی کند. «راحله» هم که زنی بلندپرواز بود در رویاهایش برای خود کاخ های آنچنانی و زندگی مرفهی ساخته بود. هر چه تلاش کردم تا او را از عضویت در این شرکت ها منع کنم فایده ای نداشت. او را در جلسات بازاریابی چنان شست وشوی مغزی داده بودند که فقط به رویاهایش می اندیشید. او می گفت چرا باید پراید سوار شویم مگر ما چه چیزی از دیگران کم داریم که نتوانیم به مسافرت های خارجی برویم و در هتل های آنچنانی اقامت کنیم. چرا باید خودروهای مدل بالا و گران قیمت را دیگران سوار شوند و ما هنگام مسافرت در چادرهای مسافرتی بخوابیم و...

دیگر چاره ای نداشتم جز آن که برای حفظ همسرم خودم نیز عضو همین شرکت ها شوم چرا که می دانستم اختلاط زن و مرد با یکدیگر، رعایت نشدن شئونات اخلاقی، بی حیایی و... در بعضی جلسات مخفیانه در برخی از این شرکت ها موج می زند. با این وجود باز هم خیلی زود زندگی ام در آستانه متلاشی شدن قرار گرفت. همسرم شب ها تا دیروقت به کار بازاریابی مشغول بود چرا که کالاهایش را به هر قیمتی حتی با جملات فریبنده باید به افراد غریبه می فروخت.

شب ها هم مدام باید برای زیرمجموعه هایش «پیامک» می فرستاد. در این میان دخترم هم تحت تأثیر رفتار و اعمال مادرش قرار گرفته بود. وقتی مانع همسرم شدم، تقاضای طلاق کرد تا بتواند آزادانه به فعالیت هایش ادامه دهد، اما من پس از دیدن گزارش خراسان به محضر نرفتم تا شاید مسئولان چاره ای بیندیشند و از متلاشی شدن زندگی افرادی مانند من جلوگیری کنند. منتظر می مانم تا...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تلگرام های خطرناک فارسی را بشناسید

وقتی فهمیدم زنم در خانه مادرش با حمید بود از خود بی خود شدم! / این مرد در کرج محاکمه شد +عکس

این مرد 11 زن صیغه ای دارد / عروس 7 روزه راز او را فهمید

شکنجه وحشتناک پسر بچه 7 ساله تهرانی توسط 3 کارگر افغانی / هشدار جدی قاضی پرونده

درخواست اعدام برای وحید مرادی شاخ اینستا + عکس

نوعروس زیبا از داماد تمکین نمی کرد / داماد از اینکه باید در اتاق جداگانه بخوابد عصبی شد! + عکس

ناگفته های تلخ دختران تهرانی که در دام راننده پژو 405 می افتادند / او مرا از پارکینگ خانه دزدید + فیلم و عکس

دستبرد 2 هزار میلیاردی هکر اصفهانی از شبکه بانکی کشور

جسدی مچ کالبد شکاف را در پزشکی قانونی گرفت!

5 ساعت تجاوز به دختر 15 ساله توسط 2 پسر / دختر مُرد!+عکس دختر و متجاوزان

بازیگر مشهور زن سینما و تلویزیون در آستانه طلاق از همسر ثروتمندش / پرونده در دادگاه تهران

ناصر ملک‌مطیعی از سال‌های رفته بر باد می‌گوید / می خواستند ما نباشیم! +عکس

کدخبر: 367465 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟