مرد جوان که در پی شکایت همسرش به کلانتری احضار شده بود در حالی که بیان می کرد هنوز صدای فحاشی ها و تهدیدهای ناپدری ام در گوشم می پیچد به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: پنج ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من نزد مادرم ماندم آن زمان معنی اعتیاد را نمی فهمیدم تنها می دانستم که پدرم معتاد Addicted است.

مادرم به همین خاطر از او طلاق گرفت و مرانزد خودش نگه داشت. هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای از هم پاشیدن خانواده ما نمی گذشت که روزی مادرم یک مرد بلند قد و قوی هیکل را نشانم داد و گفت «این آقا از این به بعد پدر تواست و باید او را بابا صدا کنی!»

آن مرد به پشتی خانه تکیه کرده بود و سعی می کرد لبخندش را از زیر سبیل هایش نشانم بدهد اما من در حالی که زیر چشمی به او نگاه می کردم به داخل اتاق گریختم چرا که در همان نگاه اول از او ترسیده بودم و احساس ناامنی می کردم البته این احساس من به واقعیت پیوست چرا که ناپدری ام جز فحاشی و کتک زدن با کمربند چرمی اش کار دیگری نداشت. کلاس اول ابتدایی را تمام کرده بودم که ناپدری ام مجبورم کرد درس و مدرسه را رها کنم و با او سر کار بروم. او کارگر ساختمانی بود و اعتقاد داشت درس و مدرسه هیچ فایده ای ندارد.

خوب به خاطر دارم که دستانم توانایی بلند کردن آجرها و ملاط های ساختمانی را نداشتند اما اگر اعتراض می کردم باید تاوان سختی را می پرداختم چرا که ناپدری ام کمربندش را باز می کرد و آن قدر کتکم می زد که گوشه وحشتناک انباری را به کتک خوردن ترجیح می دادم. خلاصه دوران کودکی را با این تجربه های تلخ پشت سر گذاشتم درحالی به 20 سالگی رسیدم که عقده های انتقام در وجودم زبانه می کشید.

در این شرایط با دختر یکی از آشنایانمان ازدواج کردم اما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک، احساس قلدری و زورگویی می کردم. من هم مانند ناپدری ام کمربند چرمی ام را باز می کردم و به جان همسرم می افتادم دوست نداشتم کسی برخلاف نظر من حرفی بزند همسرم مدتی این وضعیت را تحمل کرد تا شاید تغییری در من ایجاد کند اما بد اخلاقی، کتک کاری و بدبینی های من به حدی رسید که دیگر نمی توانست ضربه های خشک و سوزناک کمربند را تحمل کند و به همین دلیل با بخشیدن مهریه و حق و حقوقش از من جدا شد و من به ناچار چند سال به تنهایی زندگی کردم اما بعد از آن بایکی از دوستان خواهرم در مجلس عزاداری پدرش آشنا شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.
آن ها وضعیت مالی مناسبی نداشتند و من قصد داشتم شرایطی را فراهم کنم تا «الهه» هیچ کمبودی در زندگی با من نداشته باشد اما تنها یک هفته به این تصمیم پایبند بودم چرا که بعد از ازدواج با او باز هم رفتارهای خشونت بارم بدتر از گذشته آغاز شد گویی عادت کرده بودم خواسته هایم را با زور و تهدید پیش ببرم. چرا که «خشونت» تنها آموخته من از دوران کودکی بود اما این بار با شکایت «الهه» به تحمل زندان Prison و پرداخت دیه محکوم شده ام و در حالی بین کلانتری و دادگاه سرگردان هستم که این زندگی نیز در آستانه فروپاشی قرار گرفته است و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فکر کردم مهرداد با خواهرم ارتباط دارد / کیف قاپی که برای خودش همدست دستگیر کرد!+ عکس

وقتی دختر دانشجو و مادرش بیهوش شدند / اصغر همکلاسی دختر بود! + عکس

۸ سال با سودابه دوست بودم تا اینکه زنم فهمید / باور کنید آن شب من به خانه او نرفتم + عکس

قتل دختر 16 ساله به طرز وحشتناک توسط چند جوان در حاشیه سد مرند

ادعای عجیب یک اعدامی در دادگاه تهران+ عکس

فیلم از محل سقوط مرگبار اتوبوس به دره سوادکوه / ۱۴ تن کشته شدند + عکس

وقتی سارا با اسلحه وارد اتاق خواب شد، شوهرش تنها قربانی او نبود + تصاویر

این فیلم مستند ایرانی اشک همه را درآورد! + فیلم

این مرد با آجر همسایه های مشهدی اش را نشانه می رفت + عکس محل حادثه

مسعود من و خواهرم را داخل خانه ای برد که 2 دوستش نقشه خبیثی داشتند

شوهری روی زن نافرمان اسید پاشید + تصاویر

پسری با اره برقی در کلاس درس حمام خون راه انداخت+عکس جسد معلم

پسری خود و خانواده اش را زنده زنده سوزاند/در مسجد سلیمان رخ داد + عکس

دستگیری خانم معلم که کودکی را کتک زد + عکس

نقشه کثیف مرد جن گیر برای مادر و دختر تهرانی +عکس

بازگشت پرونده قتل پدرخوانده حمید صفت به پزشکی قانونی

یک شگرد عجیب/ زن باردار در باند خطرناک چه نقشی داشت؟+ عکس

لبخندش را زیر سبیل اش نشانم داد و من از ترس به اتاق پناه بردم ولی..!

چرا 2 دختر اصفهانی شاد و با انرژی به سوی مرگ رفتند؟! + فیلم سلفی از وصیت 2 دختر

تجاوز دزد ناجوانمرد به سیما دختر تنها در خانه

تجاوز 4 مرد به دختر 13 ساله در مخفیگاه شیطانی+ عکس

نوعروس 20 ساله با معشوقه اش داماد مرودشتی را زنده زنده چال کردند + عکس

زن و شوهری که بعد از 24 سال فهمیدند خواهر و برادرند! + عکس

زن کرمانشاهی در را به روی پلیس قفل کرد و به سوی شوهرش اسلحه کشید

تبهکار خطرناک هنگام جراحی برای تغییر قیافه و پاک کردن اثر انگشت کشته شد

در مراسم چهلم صادق برمکی چه گذشت؟! + فیلم

دروغگویی بزرگ و کثیف مرد آبادانی در شلیک به همسرش

پسر غریبه ای که با زنم در خانه دیدم را به یک باغ بردیم و..! + عکس

 

کدخبر: 324020 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟