مادربزرگ پسر 9 ساله ای که قربانی طلاق شد و پدر سنگدلش او را از بالای تقاطع غیرهمسطح کابلی مشهد به وسط بزرگراه انداخت و به قتل Murder رساند با چشمانی گریان در حاشیه آخرین جلسه محاکمه متهم به قتل گفت: سال ها بود با مادر مرتضی (متهم) دوست بودیم تا این که دخترم را برای پسرش خواستگاری کرد آن زمان دخترم کم سن و سال بود و حدود یک سال از فوت پدرش می گذشت او آخرین فرزندم بود و احساس می کردم به خاطر این آشنایی می تواند دخترم را خوشبخت کند ولی هیچ شناختی از روحیات و افکار مرتضی نداشتم. با این وجود خیلی زود آداب و رسوم عروسی برگزار شد و دخترم را به خانه بخت فرستادم کمتر از 10 روز از زندگی مشترک آن ها نمی گذشت که روزی صاحبخانه دخترم با من تماس گرفت و گفت دخترت چند روزی است که تنها زندگی می کند. بلافاصله نزد دخترم رفتم او گفت: از همسرش خبری ندارد. وقتی با پدر و مادر مرتضی تماس گرفتم گفتند: شاید با دوستانش به شمال کشور رفته است! آن روز تازه عروس را به منزل خودم آوردم تا این که دو هفته بعد همسرش به منزل بازگشت.

او با دوستانش به تفریح و خوشگذرانی رفته بود. آن وقت فهمیدم که با این شرایط زندگی دخترم دوامی نخواهد داشت با این وجود تلاش می کردم تا رشته زندگی آن ها گسسته نشود ولی مرتضی دست از این رفتارها برنداشت فکر می کردم با به دنیا آمدن فرزندشان زندگی آن ها نیز تغییر می کند و حس پدرانه، دامادم را به زندگی باز می گرداند اما اختلافات آن ها هر روز شدت می گرفت. چهار ماه از به دنیا آمدن علی می گذشت که او دوباره دختر و نوه ام را رها کرد و ما برای گرفتن نفقه دست به دامان قانون Law شدیم از آن روز به بعد علی نزد من زندگی می کرد و من او را از جانم بیشتر دوست داشتم چرا که در کنار نگهداری از مادر بیمارم به شدت به علی وابسته بودم بالاخره دخترم طلاق غیابی گرفت و علی روزگارش را کنار من می گذراند. تا این که مرتضی از زندان Prison آزاد شد و حضانت فرزندش را گرفت. دخترم نیز ازدواج کرده بود و کاری از دستش برنمی آمد با این وجود علی تابستان را هم نزد من می آمد و با بچه های محله بازی می کرد تا این که آن روز شوم فرارسید، 27 شهریور 1395 بود که پدر علی زنگ زد و گفت: قصد دارد او را چند روز برای گردش ببرد. من هم جگر گوشه ام را به او سپردم تا این که سی ام شهریور دوباره با من تماس گرفت و گفت علی گم شده است من و دخترم هراسان به این سو و آن سو می دویدیم و از هر کسی سراغش را می گرفتیم ما به دنبال پسر بچه ای می گشتیم که سی ام شهریور گم شده بود اما او علی را 29 شهریور و با قساوت تمام به قتل رسانده بود. نقشه او ماهرانه بود اما خدا نخواست خون جگر گوشه ام پایمال شود حالا هم آرزو می کنم هیچ کودکی قربانی طلاق نشود و هیچ مادری داغ فرزندش را نبیند...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تجاوز به نوعروس در خانه دوست صمیمی اش / فریبا همه چیز را به داماد گفت و ...!!!

تجاوز به  5 دختر که ناخواسته خود را به به هوس بازی مردان باختند!

حرف های ناپسند بهداد و شیرین در دادگاه خانواده

تصادف وحشتناک دختر جوان با خودروی شاسی بلند + فیلم

هیولای اسرار آمیز با دندان های بزرگ و تیز + فیلم و عکس

جزئیات مرگ وحشتناک خانم مدیر در خانه جدید / در بابل رخ داد + عکس

مردی با چاقو به مامور پلیس حمله کرد / او بلافاصله دستگیر شد + فیلم

تبهکاران چه خودرویی را دوست دارند / فرار از تعقیب و گریز پلیس+ فیلم

اقدام جالب پیرمرد عرب در غیاب خطیب نماز جمعه + فیلم و عکس

ادعای عجیب جوان شیطان صفت که با 8 زن اقدام شوم کرد: این کار را کردم تا اعدام شوم! + فیلم

میترا 12 ساله 3 شبانه روز در مخفیگاه شیطان اسیر بود!

راز تبهکاری 2 مرد در پاتوق سیاه دختر فراری + عکس

شناسایی دخترانی که با لباس پسرانه وارد ورزشگاه شده اند

انهدام باند خاله در بازار تجریش

شهادت دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد + عکس

دروغ بزرگ مینا دختر 16 ساله / او نگفت باپسر جوان کجا رفته بود و!!!

ناگفته های زنان تهرانی که سوار ارابه شیطان شدند / التماس کردم که رحم کن من متاهل هستم ولی!!! + فیلم و عکس

نقشه 4 دزد 17 ساله برای یک مرد قبل از جشن عروسی + عکس و گفتگو

خیانت وحشتناک تازه داماد به عروس جوان!

تجاوز سریالی به زنان شوهردار در خیابان های خلوت تهران / این دزد ناموس سوار بر مزدا 3 بود+عکس

کدخبر: 320262 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟