این ها بخشی از اظهارات دختر جوانی است که در ماجرای گروگانگیری دزدان مسلح مورد ظن پلیس قرار گرفته و به دستور مقام قضایی بازداشت شده بود. این دختر پس از آن که با هوشیاری کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی همه چیز را لو رفته دید و فهمید که ماجرای ازدواجش پس از دوستی خیابانی با سعید، سرابی بیش نبوده و همدستانش قبل از فرار Escape به خارج از کشور دستگیر شده اند مقابل سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) قرار گرفت و با دیدن اسناد و مدارک انکارناپذیر لب به اعتراف گشود و در تشریح ماجرای دوستی خیابانی خود با سردسته خلافکاران گفت: وقتی در رشته حسابداری تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسید خیلی خوشحال بودم چرا که احساس می کردم با ورود به بازار Store کار می توانم روی پای خودم بایستم. در همین روزها با جوانی آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم اما این ازدواج هیچ عاقبتی نداشت و من مجبور شدم مدتی پس از برگزاری مراسم عقد از همسرم طلاق بگیرم چرا که اختلافات بین ما آن قدر شدید بود که تحمل آن وضعیت برایم امکان پذیر نبود. بعد از این ماجرا نام او را از صفحه ذهنم پاک کردم و به عنوان یک دختر مجرد به زندگی ام ادامه دادم. این در حالی بود که شغلی در یکی از داروخانه های مشهد برای خودم دست و پا کرده بودم و صبح ها نیز در شرکت تولید ایزوگام به عنوان منشی و حسابدار مشغول فعالیت بودم. دختر خاله ام که کارمند یکی از بانک های منطقه سناباد مشهد است مرا به مدیر شرکت ایزوگام معرفی کرده بود به همین خاطر مدیر شرکت سعی می کرد نگذارد مشکلی در زندگی ام به وجود بیاید. با آن که مدت کوتاهی از فعالیتم در شرکت نمی گذشت او حتی با دادن وام، مرا در خرید خودرو یاری کرد.

دختر جوان ادامه داد: روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که 7 ماه قبل با «سعید» در داروخانه آشنا شدم. او جوانی شیک پوش و خوش برخورد بود. روابط خیابانی ما در حالی آغاز شد که او هیچ اطلاعات درستی از خودش به من نداده بود. حتی وقتی بیرون می رفتیم من دست در جیبم می کردم و هزینه های خوشگذرانی هایمان را می پرداختم. او مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد به همین خاطر هم من برای رسیدن به او تلاش می کردم. تا این که از محبت ها و کمک های مالی مدیرشرکت ایزوگام برای «سعید» سخن گفتم. این گونه بود که او به فکر سرقت Stealing از شرکت افتاد و از من خواست با او همکاری کنم. اما من نمی توانستم این موضوع را قبول کنم چرا که محبت های زیادی از مدیر شرکت دیده بودم. حتی قصد داشتم یک هفته قبل از ماجرای گروگانگیری از شرکت استعفا بدهم ولی باز هم برای ازدواج در پی یک دوستی خیابانی مقابل عملی انجام شده قرار گرفتم و... تازه فهمیدم که «سعید» جا و مکان درستی ندارد و با کلاهبرداری در فضاهای مجازی با فروش آپارتمان در آلانیا زندگی اش را می گذراند و از سوی همسرش نیز به اتهام نپرداختن نفقه تحت تعقیب است و...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

سهیل روز تولدم مرا بیهوش کرد و ...

خانم منشی دکتر دور از چشم شوهرش چه ها که نکرد! + عکس

سنگ قبر عجیب یک کودک که توسط یک شیطان در پارک کشته شد+ عکس

رفتار توهین‌آمیز مسئولان مدرسه با یک دانش‌آموز دختر+ عکس

عجیب‌ترین و بامزه ترین جوخه آتش + فیلم و عکس

تولد گوساله‌ای با صورت شبیه به انسان!+ تصاویر

سال ها با شریک زندگیم در عالم خیال حرف می زنم / همسایه ها مرا به آقایانی معرفی کردند و ...

مسافرکشی فوتبالیست مطرح پایتخت دردسر ساز شد!

دزد عریان شکار دوربین های مداربسته شد / او قصد ورود به یک خانه را داشت که ...+ فیلم

تولد گوساله‌ای عجیب‌الخلقه با صورتی شبیه به انسان در هند!+ تصاویر

دختر ترامپ قبل و بعد از عمل زیبایی + عکسآتش گرفتن یک مرد در پمپ بنزین در گرگان + فیلم

اعتراف به آتش زدن رقیب عشقی در نارمک / مینا با کامران بهم زده بود که ... +عکس

توقیف تریلی که پسر 9 ساله آن را در جاده قزوین می راند

اعتراف یک جوان به ارتباط شوم با 19 دختر در زنجان

دستگیری قاتل 22 ساله در کرمانشاه/ او پدر و مادر جوانش را به گلوله بست

رویا مرا با ماهواره زیر نظر داشت / او در گوشم نجوای مرگ می خواند +عکس

وقتی به سعید گفتم مدیر شرکت برایم ماشین خریده او فکر کثیفی کرد و ...

بلای وحشتناکی که بر سر دختر جوان و دوست پسرش از سوی 3 مرد آمد! + عکس

تشنه محبت بودم / پسر جوان مرا به یکی از شهرهای مرزی برد و ...+ عکس

حکم اعدام به خاطر آزار شیطانی پسر معلول در کلبه ییلاقی

2 دختر دانشجو را به خانه ویلای متروکه بردند و ... + عکس

او مرا فریب داد و هر شب در اختیار مردها می گذاشت ...

چالش مانکن خانم‌های بدحجاب برای تحریک دانش آموزان گرگانی

 

کدخبر: 269788 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟