به گزارش رکنا، عصر بیست و هفتم تیر 91 به کلانتری 112 ابوسعید خبر رسید یک بسته مشکوک در کوی خیام خیابان وحدت اسلامی رها شده است. وقتی ماموران به نزدیکی میدان حسن آباد رفتند و بسته کارتن پیچ را باز کردند و با پیکر بی جان یک مرد روبه رو شدند.

شواهد نشان می داد جنایت در جای دیگری رخ داده و جنازه به به کوی خیام منتقل شده است.

پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به بررسی دوربین های مداربسته تعدادی از بانک‌ها و مغازه‌هاپرداخت و تصویر مردی میانسال که جنازه کارتن پیچ را با چرخ دستی به کوی خیام برده بود از حافظه دوربین مداربسته یک خواربارفروشی کشف شد.

در این بین، یک زن میانسال به کلانتری 112 ابوسعید رفت و از ناپدید شدن شوهر 57 ساله اش به نام اسماعیل خبر داد. این زن گفت: شوهرم دلار خرید و فروش می کند. او صبح بیست و ششم تیر به من گفت11 میلیون و 500 هزار تومان پول نقد آماده کرده تا از یکی از دوستانش دلار بخرد. همان روز شوهرم با پول هایش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.

این زن که به همراه پلیس به پزشکی قانونی رفته بود جنازه شوهرش را شناسایی کرد. همزمان با افشای هویت قربانی، یکی از دوستان نزدیک وی به نام مسعود که معمولا در جریان معاملات او قرار داشت به اداره آگاهی فراخوانده شد. مسعود با دیدن تصویر به دست آمده از دوربین مداربسته خواربارفروشی، متهم به نام اکبر را شناسایی کرد و نشانی وی را ارایه داد.

مسعود گفت: چند ماه پیش بود که اسماعیل با اکبر آشنا شد. اکبر سرایدار یک بازارچه است اما در خرید و فروش دلار هم دست دارد.

کارآگاهان با اطلاعات تازه ای که به دست آوردند به بازارچه همایون تهران رفتند و اکبر 55 ساله را دستگیر کردند.این مرد که با دروغگویی قصد گمراه کردن پلیس Police را داشت در بازجوی ها به قتل Murder اعتراف کرد و گفت اسماعیل را قربانی سرقت Stealing پول هایش کرده است.اکبر پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده بود که اکبر توانست با پرداخت دیه 400 میلیون تومانی رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد. وی دیروز از جنبه عمومی جرم Crime در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge محسن زالی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

اکبر گفت: من طبق نقشه از پیش طراحی شده با انگیزه سرقت اسماعیل را که دوستم بود به محل کارم کشاندم و او را خفه کردم. سپس جنازه را داخل کارتن بسته بندی کردم و با چرخ دستی به پشت پارک شهر بردم و رها کردم.

من همه زندگی ام را فروختم تا توانستم دیه 400 میلیونی را پرداخت کنم. در مدتی که در زندانم هر روز آرزوی مرگ می کنم.حالا در این سالها در حسینیه زندان Prison خدمتکار شده ام تا شاید خدا گناهم را ببخشد. در این مدت دخترم هم از همسرش جدا شده و دختر و دو نوه ام به خانه من آمده اند. به همین خاطر از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا به زندگی عادی برگردم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 251596 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟