این مطلب از گروه وب گردی تهیه شده و فقط جنبه سرگرمی دارد
مریم مومن، تازه عروس سینمای ایران: پدرم گفت می خواهد مادرم را ادب کند / سه ماه بعد عروسی کرد
بعد از سه ماه گوشی مامانم را یواشکی برداشتم به بابام زنگ زدم، صدا می آمد آن طرف،صدای شادی، صدای هلهله عروسی می آمد.
مریم مومن ، بازیگر جوان و خوشآتیه سینمای ایران که اخیراً وارد زندگی مشترک شده است، در صحبتهای اخیر خود به دشواریهای دوران کودکی و شرایط سختی که تجربه کرده اشاره کرد. او در مصاحبهای جزئیات طلاق پدر و مادرش و انتخاب دشواری که مجبور بود انجام دهد را روایت کرد:
مریم مومن از تجربه طلاق والدینش میگوید
مریم مومن گفت: «پدر و مادرم بدون هیچ توضیحی یک روز به من گفتند: "ما تصمیم گرفتهایم از هم جدا شویم."»
مجری پرسید: «ما تصمیم گرفتهایم جدا شویم یا جدا شدهایم؟»
مریم توضیح داد: «آنها گفتند: "ما میخواهیم جدا شویم و دادگاه تو را خواسته چون هفت سالت تمام شده است و باید انتخاب کنی که با مادرت زندگی میکنی یا پدرت."»
خاطرهای تلخ از انتخاب در دادگاه
او ادامه داد: «در دادگاه به طور ناگهانی دچار خوندماغ شدم و نمیدانستم چرا. این اتفاق برای اولین بار در آنجا رخ داد. خون به قدری زیاد بود که دستهای کوچک من پر از خون شده بود. قاضی از من پرسید: "میخواهی با مامانت زندگی کنی یا بابات؟" در اوج این وضعیت، گفتم: "جفتشون."»
او افزود: «پدرم یک بار در گوشم گفت: "بابایی این جدایی ساختگیه." پرسیدم: "یعنی چی بابا؟" او پاسخ داد: "مشکلاتی با مامانت دارم. میخوام مامانت یک مقدار ادب بشه، قضیه جدی نیست."»
حقایقی که بعدها آشکار شد
مریم مومن افزود: «سه ماه بعد از این صحبتها، گوشی موبایل مادرم را یواشکی برداشتم و به پدرم زنگ زدم. از آن طرف تلفن صدای شادی و مراسم عروسی میآمد. با ناباوری گفتم: "بابا، نمیایی دنبالمان؟" همان لحظه متوجه شدم که روز عروسی پدرم است. به من گفت: "دیگه به من زنگ نزن." آنجا بود که فهمیدم بزرگ شدهام.»
احساسات واقعی نسبت به پدر
مریم در ادامه گفت: «حالا سالها از آن روزها گذشته و میخواهم بگویم که هر اتفاقی افتاده باشد، پدرم برای من همه چیز است؛ دین و دنیای من. اگر امروز کسی از من بخواهد قلبم را برای او بدهم، بدون هیچ فکری همین لحظه خودم چاقو بر میدارم و قلبم را برای بابام میدهم.»
ارسال نظر