فیلم/ خداحافظ وجود من همه بود و نبود من... / جگرسوزترین دکلمه مریم حیدرزاده، صدایی که روح هر عاشقی را به پرواز در می‌آورد / صدبار هم بشنوی اشکتو درمیاره
تبلیغات

مریم حیدرزاده (متولد 29 آبان 1356) نویسنده، شاعر، ترانه‌سرا و نقاش است. حیدرزاده که بینایی خود را بر اثر چند عمل جراحی در کودکی[4] از دست داد، در اواخر دههٔ 70 با نوشتن شعرهایی به سبک محاوره‌ای و با به‌کارگیری کلمات ساده و روان شهرت یافت. وی اصالتا اهل شهر تاریخی عقدا در استان یزد است و به آن افتخار می‌کند.

خداحافظ گل نازم چقد راحت داری میری

چه راحت میگی دستامو دیگه هرگز نمیگیری

خداحافظ میگی اما چرا حال چشات بد نیست

چرا قلبت نمی لرزه چرا دستات مُردد نیست

ببینم شهر چشماتو ، چرا بارون نمیباره

چرا میشه رو پات وایسی هنوز لبهات نفس داره

تو که میگفتی بعد از من محاله زندگی کردن

کجا رفت اون همه عشقت چه آسونه برات رفتن

تو که میگفتی بی چشمام روزات بی نوره تاریکه

نمیتونی بدون من حالا دوریت چه نزدیکه

خداحافظ وجود من همه بود و نبود من

تموم شد قصه ی ما با صعود تو فرود من

خداحافظ ولی چشمات هنوزم مثل خورشیده

یادم میمونه اون روزا که توو این خونه تابیده

یادم میمونه که دستات چه روزایی پناهم شد

چه شبهای بَدی شونه ت شکست و تکیه گاهم شد

نگاه کن بغضمو یک بار خداحافظ نگو یاسم

بری حتی محاله من خودم رو دیگه بشناسم

توو چشمات میل موندن نیست اگه میخوای خداحافظ

تورو میبینم از فردا با هر شاخه گل قرمز

اگرچه با خداحافظ رسیده روزای سختم

ولی تا روزی که زنده م با رویای تو خوشبختم

بدون اینجا یکی هر شب واست تا صبح بیداره

خودش تنهاست ولی هرگز تورو تنها نمیذاره

خداحافظ گل شب بو ، تمام آرزوی من

توو رویاهام هنوز عصرا میشنی روبروی من

الهی هرجا که میری نَرَنجی نشکنی هرگز

دارم دق میکنم اما تو چون میخوای خداحافظ

منبع: ساعدنیوز


اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی