داستان واقعی سریال طوبی چه بود ؟ / صفر تا صد روایت عجیبش!
رکنا: سریال طوبی به کارگردانی سعید سلطانی، این روزها با داستانی تاریخی و احساسی، توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرده است. این سریال که از تاریخ ۱۳ مرداد ماه در شبکه یک سیما پخش میشود، روایتگر زندگی دختری به نام طوبا است که از سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۲ با پیوندهای خانوادگی و پیادهروی اربعین در بستر حوادث تاریخی ایران و عراق زندگی میکند. اقتباس از کتاب «اربعین طوبی» نوشته سید محسن امامیان، این اثر را به یکی از تولیدات جذاب تلویزیونی تبدیل کرده و امید به تقویت روابط فرهنگی میان دو ملت را زنده کرده است.
سریال طوبی ، به عنوان یک اقتباس از کتاب «اربعین طوبی»، داستان دختری به نام طوبی را روایت میکند که در دهه ۱۳۳۰ به عراق میرود و با چالشهای متعددی در زندگی مواجه میشود. این سریال که به بررسی تأثیر حوادث تاریخی بر زندگی شخصیتها میپردازد، در فضایی دراماتیک و جذاب ساخته شده است. کارگردانی این اثر بر عهده سعید سلطانی است که پیش از این با آثار موفقی چون ستایش شناخته شده است.
اقتباس از کتاب «اربعین طوبی»
به گزارش رکنا، اول اینکه « طوبی » سریالی اقتباسی محسوب میشود و براساس کتاب «اربعین طوبی» نوشته سید محسن امامیان ساخته شده است. این داستان توسط نویسنده ۴۴ ساله آن در سال ۱۳۹۵ نوشته شده است و حالا بعد از ۸ سال نسخه نمایشی آن روانه آنتن میشود. داستان درباره دختری بهنام طوبا است که در دهه ۱۳۳۰ به عراق میرود و آنجا ازدواج میکند.
حوادث متعدد میان ایران و عراق بر زندگی او تأثیر عمیقی میگذارد و نهایتاً او راوی زندگی پرفرازونشیبش در جریان راهپیمایی اربعین برای خانوادهاش است، داستانی که با اساسی برگرفته از واقعیت در فضایی دراماتیزه ساخته و پرداخته شده است.
اهمیت اقتباس در حوزه نمایش
بیتردید اقتباس یکی از ظرفیتهای بزرگ در حوزه نمایش محسوب میشود و هر زمان سازندگان آثار نمایشی بهسمت استفاده از اقتباس رفتهاند، نتایج خوبی به دست آمده است، شاخصترین آنها سریال «قصههای مجید» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و بهکارگردانی کیومرث پوراحمد است که در سال ۱۳۶۹ ساخته شد و اقبالی فراگیر یافت.
نکته حائز اهمیت در حوزه اقتباس این اثر توجه به مسئله روز یعنی راهپیمایی اربعین و اتحاد دو ملت ایران و عراق تحت لوای عشق به حضرت اباعبدالله حسینبن علی علیهما السلام است. متأسفانه با وجود ظرفیت بالای راهپیمایی اربعین، آثار نمایشی ما در این حوزه بسیار فقیر و در حد فیلمهایی مانند «هیهات» مانده است.
کارگردانی و بازیگران سریال طوبی
منظر دیگر سریال «طوبی» را باید در حضور کارگردانی کارکشته و کاربلد دید. سعید سلطانی با ساخت سهگانه «ستایش» و «پس از باران» نشان داده است که مخاطبان تلویزیونی و بهخصوص خانمها را میشناسد. او بهخوبی آگاه است که رمز موفقیت یک سریال این است که خانم خانه را درگیر آن کند، همین نگاه درست باعث شده است قهرمانهای داستانهای سلطانی همه زن باشند، در همین کار اخیر هم طوبا با بازی شبنم قربانی، نقش اصلی سریال را بهعهده دارد.
حضور شبنم قربانی در سریال «طوبی» قابل توجه است. او پارسال با ایفای نقش کوتاه ولی مؤثر همسر شهید زینالدین در فیلم «مجنون»، سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن جشنواره فیلم فجر را به خانه برد. قربانی در مسیر طیشدهاش با بازیهای روان در سریالها و فیلمهایی مانند «ملکه گدایان» و «تمساح خونی» نشان داده است چگونه بهراحتی و بیواهمه میمیک صورت و فیزیک بدن را بهکار میگیرد تا نقش را از آبوگل درآورد.
کنار قربانی، حضور بازیگرانی مثل رحیم نوروزی، فریبا متخصص، پرویز فلاحیپور، هومن برقنورد، امین زندگانی، فرهاد آییش، رامین راستاد، مهدی سلوکی و سودابه بیضایی چیدمان جالبی ساخته است. هر کدام از این بازیگران بهقول اهلفن، گرمای حضور در برابر دوربین تلویزیونی را دارند و مخاطب را جذب میکنند.
طراحی صحنه و لباس سریال طوبی
منظر دیگر سریال «طوبی» را باید در دکور و طراحی صحنه و لباس آن جست، مجموعه مفصلی در شهرک سینمایی غزالی برای ساخت این اثر ساخته شده است که معماری و فضای ایران و عراق در دهههای گذشته را نشان میدهد. ساخت این دکورها پتانسیلی برای ساخت آثار بعدی با محوریت سریالهای مشترک با کشورهای دیگر خواهد بود، در واقع، بسترسازی حاصل از ساخت دکورهای «طوبی» زمینه را برای ساخت سریالهای مشترک با عراق و سایر همسایگان عربی هموار میکند.
منظرگاه دیگر استفاده از ظرفیت عظیم جذب مخاطب در همسایه غربیمان، عراق است. ساخت و پخش «مختارنامه» با گذشت ۱۵ سال همچنان این شخصیت تاریخی را برای عراقیها بیش از قبل محبوب کرده است و بهواسطه همین سریال، مزار وی در کوفه آباد شد و رونق گرفت.
پتانسیل چندوجهی اربعین میتواند علاوه بر التیامبخشیدن به زخمهای جنگ هشتساله، محورهای مشترک بزرگ دو طرف را فعال کند و وجوه اشتراکات فرهنگی را با توجه به تعریف ایران فرهنگی بازمهندسی کند. یادمان باشد که عراق همواره جزئی از ایران بزرگ فرهنگی بوده و هست. وجود تیسفون، پایتخت هشتصدساله اشکانی و ساسانی در این کشور و نمادهایی مانند مزار سلمان فارسی، یار ایرانی حضرت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، عراق را عملاً بخشی جداناپذیر از فرهنگ ایرانی و اسلامی ما کرده است، بنابراین، ساخت سریالهای مشترک به تقویت این نگاه منجر خواهد شد و «طوبی» یکی از همین سریالها در راستای استراتژی فرهنگی بینالمللی ما تعبیر میشود.
سید محسن امامیان نویسنده رمان «اربعین طوبی»
ریال «طوبی» اقتباس و برداشتی آزاد از کتاب «اربعین طوبی» نوشته سید محسن امامیان است که سالها پیش تألیف شدهاست. «جوان» به بهانه پخش این سریال در گفتگو با نویسنده این رمان به ابعاد مخالف نگارش قصه اولیه، تفاوتها و تشابهات و همچنین برخی حواشی از جمله پرداخت حقالاقتباس پرداخته است.
از ساخت و تولید سریال طوبی مطلع بودید؟
نه! من تقریباً چهار یا پنج ماه بعد از شروع تولید سریال از طریق رسانهها متوجه این موضوع شدم. البته از سال ۹۸ و ۹۹ من و آقای سید امیر جهانی (نویسنده سریال طوبی) تصمیم به ساخت این اثر داشتیم که هر بار به دلایلی مثل تغییر مدیران به تعویق میافتاد، ولی از تولید سریال طوبی کاملاً بیاطلاع بودم. البته یک صحبت ضمنی شدهبود که من هم در تیم نویسندگی اثر باشم، اما به صورت مکتوب یا قرارداد نبود.
آیا سازندگان سریال طوبی برای شما به عنوان نویسنده کتاب اربعین طوبی حقالزحمه اقتباس پرداخت کردند؟
بله، یک حق الاقتباسی به صورت کاملاً کارشناسی از سوی آقای امیر جهانی و همچنین سازمان صدا و سیما به من پرداخت شد و راضی هستم، منتها یک گلایهای که دارم و آن اینکه دوست داشتم به عنوان نویسنده منبع اقتباس حداقل در قالب رفتار حرفهای یک جلسه با کارگردان یا تیم نویسندگی برگزار میشد تا یک تبادل نظری در مورد اثر صورت میگرفت یا همراه گروه باشم که به هر صورت دوستان مایل به چنین اتفاقی نبودند.
در مورد طرح اولیه نگارش کتاب «اربعین طوبی» و خلق این اثر توضیح بدهید؟
من از سالهای قبل در حوزه کار نوشتن داستان و فیلمنامه بودم، معمولاً با کنجکاوی به دنبال سویهها و ایدههای خوب و جذاب میگشتم. سفر اربعین و اسکان ما در منزل همین شخصی که داستان در مورد ایشان نوشته شد، نقطه شروع و اولیه این کار شد.
رفتن و اسکان در منزل این خانم به طور اتفاقی بود یا برای همین کار به آنجا رفته بودید؟
من به واسطه یکی از فامیلهای آنها قصه این ماجرا را شنیدم، داستان برایم جالب بود و آن را به طرح فیلمنامه تبدیل کردم و ارائه دادم، منتها گفتند که این کار برای فیلمنامه قدری دشوار است و هزینههای ساخت و تولید آن بالاست، به همین دلیل از تولیدش صرفنظر کردم و به سراغ ساخت فیلم مستند آن رفتم. ماحصل کار یک فیلم مستند به اسم «خاله بتول» شد. بعد از ساخت فیلم مستند دیدم که ظرفیت داستانی خیلی خوبی دارد و به همین علت آن را به رمان تبدیل کردم. به واقع اربعین طوبی حاصل ملاقات من با خانوادهای ایرانی عراقی در اولین سفرم به عراق و حضور در همایش اربعین بود. مردم عراق از زمان نمرود تا امروز زندگی پر فراز و فرودی داشتهاند و حکام مختلفی که عموماً فاجر بودند بر آنها مستولی بودند، بنابراین زندگی آنها به شدت دراماتیک است. این خانواده هم ماجرای جالبی برای گفتن داشتند. طوبی یک زن ایرانی است که در نوجوانی به عقد تاجری عراقی در میآید و از همان ابتدا وارد چالشهای عمیقی در زندگی میشود که رفتهرفته از او یک انسان آبدیده و قوی میسازد. زندگی طوبی بستری برای نگاه به تاریخ معاصر ما از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا امروز و روابط از هم ناگسستنی شیعیان و محبان اهل بیت علیهمالسلام است.
گفته میشود سریال «طوبی» که از تلویزیون در حال پخش است، یک برداشت آزاد از این قصه است؛ این سریال چه قدر با اثر تألیفی شما قرابت و تفاوت دارد؟
سکوهای اصلی داستان من در این سریال وجود دارند و حفظ شدهاند؛ مثلاً قصه ما در مورد هجرت یک دختر ایرانی به کشور عراق به واسطه ازدواجش با یک فرد عراقی است که اتفاقاً فرد متدین و خوبی هم بوده و سختیهایی در طول زندگیاش در کشور عراق داشته است. بخش بعدی، شروع جنگ عراق علیه کشورمان است که این خانم جنگیدن با [امام]خمینی (ره) را بر بچههایش حرام اعلام میکند. به همین علت فرزندانش برای اینکه در جنگ با ایران شرکت نکنند، هر کدامشان کاری میکنند. یکی از آنها میخواهد که فرار کند و به ایران بیاید، اما در مرز کویت مفقود میشود و بعد از آن طوبی نذر میکند در پیادهروی اربعین از بصره تا کربلا برود به این نیت که یک رد و نشانی از فرزندش پیدا کند. بخش بعدی داستان کتاب اربعین طوبی که در این سریال حفظشده بحث بستر اربعین و اتحاد بین دو ملتی است که یک زمانی به خاطر کسانی مثل صدام و بعثیها با همدیگر جنگیدهاند، الان و زیر پرچم امامحسین علیهالسلام و پیادهروی اربعین دوباره با هم متحد شدهاند. در واقع این چهار سکو را اگر به عنوان ستونهای اصلی داستان کتاب اربعین طوبی در نظر بگیریم در سریال طوبی نیز حفظ شدهاست و در قصه آن حضور دارند. منتها در سریال به دلیل اینکه نوشته به زبان تصویر برگردان شده و دراماتورژی و قصهپردازی بیشتری روی آن صورت گرفته ما یک مسیر دیگری را شاهد هستیم، اما محورها، اسامی و خطوط اصلی داستان حفظ شدهاند.
کتاب «اربعین طوبی» را با چه سبک نوشتاری تألیف کردید و اینکه در آن قلم نویسنده هم حضور دارد یا مستند صرف است؟
اطلاعات من در مورد این شخص در حد و اندازه همان میهمانی بود که در منزل ایشان بودیم، البته بعد از بازگشت از سفر چند سؤال دیگری هم پرسیدم به هر حال در رمانی که نوشتم یک مقداری داستانپردازی کردم و در جاهایی از آن زیست خودم را هم به آن اضافه کردم و نمیشود گفت آن چیزی که در رمان آمده، عیناً همان زندگی این شخص بوده، چه اینکه آنجا هم داستانپردازی صورت گرفتهاست. به واقع ما از یک اتفاق و زندگی واقعی ایده گرفتیم و چیزهایی را به آن اضافه کردیم که یک مرحله اقتباس صورت گرفتهاست. بعد دوباره از روی قصه من یک اقتباس دیگری صورت گرفتهاست و چند بار رفت و برگشت اتفاق افتاده تا این چیزی که الان وجود دارد، صورت بگیرد.
در مورد آن مستندی که در مورد همین شخصیت تولید شده هم توضیحاتی بدهید.
آن مستند با اسم «خاله بتول» تولید شد و همه اتفاقات و حرفهای مطرحشده در آن نعل به نعل واقعیت است و هیچ دخل و تصرفی در اتفاقات و اشخاص صورت نگرفتهاست و عیناً همان زندگی حقیقی و واقعی شخصیت اصلی داستان است.
آیا وقتی سریال طوبی تحت عنوان اقتباس از کار شما ساخته و پخش شد، دچار تناقض نشدید؟ ضمن اینکه نظر شما در مورد تفاوتهای بین دو قصه چیست؟
دقیقاً این سؤال برای من و دوستانی که رمان اربعین طوبی را خواندهبودند و دلبستگیشان به آن رمان هم بیشتر بود، این سؤال ایجاد شد، ولی لاجرم چارهای نیست و به هر حال وقتی یک برگردان تصویری صورت میگیرد، تفاوتهایی دیده میشود، مثلاً من در رمان وقتی میخواهم درونیات یک شخص را توضیح بدهیم، ممکن است در چند خط یا پاراگراف آن را بنویسم، ولی وقتی همان مسئله قرار است با تصویر ارائه شود، چیز متفاوتی از آب در میآید و باید چند بخش تصویری پشت سر هم قرار بگیرد تا آن توصیفات دیده و تبدیل به مصداق شود. البته من دوست داشتم محور سریال همان چیزهایی باشد که خودم نوشتم، ولی از این چیزی هم که تولید شده ناراحت نیستم و آن را کار قوی میدانم. من به خود آقای امیر جهانی هم گفتم که شما کار من را دارای ارزش افزوده کردید و کار بالاتر رفته و جذابتر شده و قطعاً بهتر هم دیده میشود.
آیا فکر میکنید احتمال ساخت یک فیلم یا سریال در همین رابطه وجود دارد؟
من فکر میکنم در مورد این اثر لزوماً فعلاً نمیشود کار تازهای تولید کرد، چون محورهای اصلی داستان من در این سریال آمدهاست، منتها من همین یکی، دو روز پیش که با آقای امیر جهانی صحبت میکردم، گفتم که یکسری ظرفیتها در این داستان وجود دارد که میتواند زمینه و پایهای برای تولید فصلهای بعدی این سریال قرار بگیرد و قصههای فرعی آن را به عنوان قصه اصلی را در داستان دیگری میتوان ارائه کرد، ولی گمان نمیکنم دوبار در این زمینه تا چند سال دیگر بشود کاری تولید کرد.
برخی قصههای فرعی این داستان از جمله پیدا شدن عماد (همان پسر گمشده طوبی) ظرفیت محور قرار گرفتن برای تولید فصل بعدی سریال را دارد، نظر شما در این مورد چیست؟
بله، به نظر من هم احتمال ادامه سریال با همین رویکرد وجود دارد و ممکن است تولیدکنندگان سریال به این سمت بروند و شاهد بازگشت پسر گمشده طوبی به عنوان محور اتفاقات فصل بعدی سریال باشیم، ولی این بستگی به تصمیم تیم نویسندگی و کارگردان سریال دارد.
تألیف کتاب اربعین طوبی از شروع تا پایان چقدر زمان برد؟
من از سال ۹۱ این قصه در ذهنم بود و تلاش میکردم برای تولید سریالش اقدامی صورت بگیرد و بعد از اینکه فیلم مستندش ساخته شد، حدود چهار سالی گذشت، اما همچنان این قصه در ذهنم بود برای همین وقتی شروع به نگارش کردم، خیلی زمان زیادی از من نگرفت و شاید نهایتاً حدود سه یا چهار ماه مشغول نوشتن آن بودم.
علتش این بود که قصه را بارها در ذهنتان مرور کرده و پرورش دادید؟
بله؛ به عنوان مثال این رمان اربعین طوبی ۴۰ گام دارد که من تقریباً روزی یا یک روز در میان یک گام از این ۴۰ گام را مینوشتم و همزمان به ویراستار برای انجام ویرایش هم زمان میدادم، برای همین وقتی که کتاب تمام شد، آماده ارائه به ناشر بود که اتفاقاً ناشر هم خیلی زود اقدام به چاپ آن کرد و توانستیم اربعین آن سال کتاب را منتشر کنیم.
با توجه به اینکه شخصیت اصلی داستان شما خاله بتول است، در مورد وجه تسمیه کتاب و انتخاب نام «اربعین طوبی» برای آن هم توضیح بدهید.
همانطور که شما اشاره کردید، اسم اصلی شخصیت داستان ما خاله بتول است، اما از آنجایی که طوبی را اسم با مسماتری دیدیم، برای آن انتخاب کردیم. در واقع وقتی طرح آن برای جشنواره عمار ارسال شدهبود، یکی از دوستان (آقای جلیلی) این اسم را پیشنهاد داد و ما هم این اسم را برایش انتخاب کردیم.
یعنی علت و دلیل خاصی برای انتخاب این اسم جز این پیشنهاد وجود نداشت؟!
ما به شجره طوبی یا همان شجره طیبه که در مقابل شجره خبیثه مطرح است، فکر کردهبودیم، از سویی دیگر مادر نماد خانواده، وطن و میهن است و شجرهای که از او به یادگار میماند، کارهای بزرگی انجام میدهند. ما در کتاب اربعین طوبی خواستیم بگوییم که این اتفاق اربعین یک مسئله ریشهداری در گذشتههای ماست و اینکه این نعمتی که امروز در دسترس ماست به آسانی به دست ما نرسیدهاست و ریشه در قرنهای گذشته دارد.
تفاوت سریال «طوبی» با کتاب «اربعین طوبی»
فیلمنامهنویس سریال «طوبی» گفت: به عنوان یک نویسنده میخواهم داستانی بنویسم که خودم دوست داشته باشم؛ حتی اگر اقتباس هم انجام دهم باید تلاش کنم کار را به نحوی بسازم که به نظر خودم بیاید؛ به گونهای که احساس کنم قصهای که روایت میکنم، قصه خودم است.
سید حسین امیرجهانی درباره ساخت سریال اقتباسی «طوبی» گفت: من پیش از پیشنهاد سریال «طوبی»، کتاب «اربعین طوبی» را خوانده بودم و برایم جذاب بود؛ اما تغییراتی که در متن نیز به وجود آمده به این دلیل است که تمام کتاب قابلیت تبدیل به فیلم را نداشت؛ یعنی همان جنبههای دراماتیکی که یک فیلم باید داشته باشد. یک بخش از این موضوع به این بازمیگردد که برخی از عناصر ادبیات داستانی به سختی یا شاید غیرممکن است که به درام تبدیل شوند. همچنین ممکن است این موضوع به سلیقه من برگردد؛ حتی اگر چیزی بسیار دراماتیک باشد، من ممکن است آن را نپسندم.
این فیلمنامهنویس در ادامه عنوان کرد: بخش دیگری از تغییر متن به این برمیگردد که وقتی به عنوان یک نویسنده میخواهم داستانی بنویسم که خودم دوست داشته باشم؛ حتی اگر اقتباس هم انجام دهم، باید تلاش کنم کار را به نحوی بسازم که به نظر خودم بیاید؛ به گونهای که احساس کنم قصهای که روایت میکنم، قصه خودم است.
او افزود: گاهی با کتابی مواجه میشویم که همهچیز در آن به صورت دراماتیک و تصویری بیان شده و بهشدت توجهها را جلب کرده است. در چنین مواردی، شاید نیازی نباشد به داستان دست بزنم؛ اما همچنان زاویهدید خودم را به آن اضافه میکنم. البته این به این معنا نیست که مَنیّت در کار باشد؛ بلکه قصه باید قصهای باشد که خودم حسش کنم و با آن زندگی کنم.
امیرجهانی در تکمیل صحبت خود بیان کرد: از نظر من، خلاقیت در این است که بتوانی نقاط بیربط را به هم ربط دهی و در این میان خلاقیتی ایجاد کنی؛ مثلاً یک شخصیت یا موقعیت داستانی را از یک کتاب بگیری و آن را با ماجرایی شخصی ترکیب کنی تا در نهایت، قصهای مرکزی شکل بگیرد.
ارسال نظر