‌به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی توسط امریکا را بدون تردید باید یکی از محاسبه نشده‌ترین رفتارهای این کشور در عرصه بین‌الملل طی دهه‌های اخیر دانست. امریکا در دو رفتار رادیکال علیه ایران طی ماه‌های گذشته، دو بار مرزهای حقوقی و عرفی روابط بین‌الملل را به صورتی رد کرد که در تاریخ مدرن دنیا سابقه نداشته است؛ بار اول تروریست اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بخشی از نیروی نظامی رسمی یک کشور و بار دوم هدف قرار دادن سردار قاسم سلیمانی، به عنوان یک نظامی بلندپایه از کشوری که با امریکا مشغول نبرد مستقیم نظامی نیست. این دو اقدام و قانون‌شکنی واضح باید به مثابه زنگ خطری بلند در فضای حقوق و روابط الملل به شمار بیاید که تکرار آن می‌تواند تمام شالوده‌های عرفی و قانونی مناسبات بین‌المللی را به شکلی منفی و مخرب متحول کند. از منظر بین‌المللی جدا از نگرانی نسبت به افزایش تنش در منطقه، این رفتار امریکایی‌ها افزایش نگرانی از بی معنا شدن، بی اثر شدن و سست شدن قواعد معمول سیاسی و حتی نظامی را بشدت افزایش می‌دهد. اما اینکه امریکا نفر اول مبارزه با تروریسم در منطقه خاورمیانه را به اعتراف خود سردمداران کاخ سفید با توسل به شیوه «ترور» حذف می‌کند خودش بهترین گواه بر تناقض‌آمیز بودن رفتارهای این کشور است. در واقع پیشتر هم بارها نشانه‌های مشهودی از تناقض بین رفتار و گفتار امریکا در مسأله مبارزه با تروریسم نمود پیدا کرده بود اما اکنون کسی نمی‌تواند کتمان کند که نحوه شهادت سردار قاسم سلیمانی پر فروغ‌ترین نشانه این تناقض است. امریکایی‌ها از این پس باید مکرراً به پاسخ این سؤال بیندیشند که چطور باید حذف نفر اول مبارزه با تروریسم در منطقه توسط آنها، با توسل به شیوه ترور را با مبارزه مورد ادعایشان با تروریسم جمع بست و دچار تناقض نشد؟ اما از منظری دیگر با توجه به تحولات ماه‌های اخیر به نظر می‌رسد که این اقدام محاسبه نشده امریکایی‌ها ناشی از فشار به آنها در خاورمیانه و عدم توفیق‌های مکرر آنها در این میدان بوده است. مسائلی چون حمله به پایگاه k1 و یا یورش معترضان عراقی به سفارت امریکا در این کشور و شکستن هیمنه دومین سفارتخانه بزرگ امریکا در دنیا از جمله مهم‌ترین دلایل بر هم خوردن تمرکز سردمداران کاخ سفید برای دست زدن به چنین اقدامی بوده است. اما در لایه‌های عمیق‌تر و کمتر دیده شده ماجرا باید نقش مسائل دیگری را تحلیل و بررسی کرد. از جمله مهم‌ترین آنها مانور مشترک نیروهای نظامی ایران، روسیه و چین در آب‌‌های دریای عمان است که در واقع پیامی بود مبتنی بر تشکیل یک ائتلاف جدید نظامی و البته پر قدرت در آب‌های منطقه؛ آب‌هایی که تسلط بر آنها همواره برای امریکایی‌ها اهمیت استراتژیک داشت. امریکا که میدان مبارزه در کشورهای منطقه را به وضوح واگذار کرده و عمدتاً در باتلاق چسبنده و مرگ‌آوری از تحولات فرو رفته بود، اکنون در مواجهه با این مانور و ائتلاف جدید موقعیت خود را بیشتر در معرض تهدید و خطر می‌بیند و به نظر می‌رسد همین دست موضوعات است که تمرکز امریکا برای محاسبه منطقی رفتارهایش را بر هم زده و آنها را به سمت اقداماتی جنایتکارانه چون «ترور» سردار شهید حاج قاسم سلیمانی کشانده است. امریکا با این ترور بازی خطرناکی را آغاز کرد که پیام آن چندان قابل پیش‌بینی نیست.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 531736 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟