شب تلخِ تلخ تاریخ فوتبال آمریکا

آنها حذف شده اند، آنها شکست خورده اند، آنها که چهار سال پیش به عنوان تیم اول بار سفر را بسته بودند این بار حتی جایی در نبردهای پلی آف جام جهانی هم پیدا نکرده اند. آنها 1-2 مغلوب ترینیداد و توباگو شده اند، مغلوب آخرین تیم جدول، مقهور تیمی که از ابتدای رقابت ها حذف شده بشمار می رفت. تیم هوارد کهنه کار دو گل خورده که نباید می خورده. تیم هوارد مغلوب دو شلیک شده، یکی با پای بازیکن خودی و دیگری با آن شوت حیرت آور از راه دور. آنها اخبار بازی های همزمان را شنیده اند، شنیده اند و آه کشیده اند. هندوراس و پاناما در دو میدان دیگر پیروز شده اند و همه چیز را وارونه کرده اند.
آنها در مصاف با مردان چند جزیره کوچک در شمال آمریکای جنوبی که شصت سال از استقلال Esteghlal شان سپری شده مغلوب شده اند. مقهور تیمی آمده از کشوری که جمعیتش به یک و نیم میلیون نفر هم نمی رسد، که در فوتبال فقط نام دوایت یورک را در آن شنیده اند. آنها ناباورانه به جدول نهایی کانکاکاف در رقابت های نهایی راهیابی به جام جهانی 2018 خیره شده اند، میخکوب شده، بهت زده. آنها در جدول نهایی نه فقط پایین تر از مکزیک صدرنشین، بلکه پایین تر از کاستاریکا، پاناما و هندوراس قرار گرفته اند. آنها برای نخستین بار پس از جام جهانی 1986 راهی جام جهانی نشده اند. آن طعم شکستی که آن را "بدترین شکست تاریخ فوتبال شان" خوانده اند چشیده اند، تلخ، خیلی تلخ.
آنها به بداقبالی های شان اشاره کرده اند، به گلی که گونزالس وارد دروازه خودش کرده. به گل تساوی بخش پاناما برابر کاستاریکا که توپ از خط دروازه عبور نکرده و سپس گل پیروزی بخش پاناما در دو دقیقه به پایان... با این وصف سیاهه دلایل سقوط Fall آمریکا دراز بوده اند، خیلی دراز. آنها تیغ های شان را به سوی سونیل گولاتی رئیس فدراسیون فوتبال آمریکا گرفته اند: چرا یورگن کلینزمن و بروس آره نا را روی آن نیمکت نشاندی؟ چرا یورگن کلینزمن تیم را به قهقرا کشاند؟ مگر یورگن عنان کار را از سال 2015 از دست نداده بود و تاکیتک هایش بی ثمر نشده بودند؟ چرا بروس آره نا دوباره آمد؟ چرا؟ چرا؟
آره نا که پیشتر هشت سال رهبری آمریکا را در دست داشت پس از دو شکست متوالی کلینزمن وارد شد، وارد شد و با بر زبان آوردن "می خواهیم با یکی از اون اروپایی های قوی روبرو بشیم تا با این تیم ها کوچولوها" همان حریفان کوچک را به جنگ فراخواند. ترینیداد و توباگو تیم حذف شده گروه بود که چنان جانانه با آمریکا جنگید و ال سالوادور می توانست برای بقای آمریکا برابر حریفان شان بجنگد و نجنگید. آمریکا برای صعود در منگنه چنین حریفانی باید در دیدارهای خانگی اش پیروز می شد، ولی در خانه برابر مکزیک زانو زد، برابر گل دقیقه 88 رافا مارکز، آن هم دو روز پس از پیروزی دانلد ترامپ Trump در انتخابات ریاست جمهوری. سپس در نیوجرسی با دریافت دو گل برابر کاستاریکا شکست خورد. شکست از کاستاریکا بدین معنی بود که آمریکایی ها "باید" دور از خانه پیروز می شدند. در میادینی که هیچ کس برای شان دل نمی سوزاند. آن هم با تیمی که آسان گل می خورد. ناموزونی تیم آمریکا در فاصله خط حمله و دفاعش عیان بود:. خط حمله ای که با هفده گل در ده دیدار بهترین خط آتش رقابت ها شد و دفاعی که سیزده گل خورد و همه چیز را بر باد داد.
آمریکایی های اهل فوتبال از حفره ایجاد شده در نسل بازیکنان جدید کشورشان حرف می زنند. این که پیش از این متولدین هر سال یکی دو بازیکن با استعداد را معرفی می کرد، ولی متولدین سال های 94-1990 و همین طور 1996 هیچ بازیکنی را معرفی نکرده اند. این که تیم های جوانان آمریکا طی سال های 13-2009 توفیقی نداشته اند. این که تعداد بازیکنان خوب بیست و یک تا بیست و هفت ساله آمریکایی کم شمار شده. این که تیم هوارد سی و هشت ساله برای حراست از دروازه پیر بود و کریستین پولیسیچ، پسر نوزده ساله بسیار با استعداد که دروازه ترینیداد و توباگو را باز کرد تک و تنها مانده بود. همان پسری که برای بوروسیا دورتموند بازی می کند.
حقیقت این است " MSL " لیگی نومید کننده شده و کمکی به تیم ملی آمریکا نکرده. فوتبال یا همان "ساکر" به قول آمریکایی ها در منگنه "فوتبال آمریکایی" و همین طور بسکتبال و بیس بال قرار گرفته. پول و سرمایه، پخش های تلویزیونی و تبلیغات و اسپانسرشیپ راهی فوتبال آمریکایی شده اند. محض نمونه قیمت بلیط دو تیم پتریوتز بوستون و نیویورک جتز از 140 دلار آغاز شده و به 450 دلار می رسد. رویایی پسران آمریکایی فوتبال آمریکایی است و نه ساکر، برخلاف دختران آمریکایی که از دوران کودکستان راز و رمز فوتبال را می آموزند، همان دختران معمولا متعلق به طبقه مرفه آمریکا.
ولی همین نکته ضربه مهلکی به تیم مردان ایالات متحده زده.
فوتبال در آمریکا بیش از حد به سپید پوست ها و طبقه متوسط به بالا تعلق پیدا کرده و نشان کمرنگی از بازیکنان طبقات پایین و تیره پوستان در آن، برخلاف فوتبال آمریکایی و بسکتبال، برجای مانده. این که بسیاری از مربیان فوتبال در آمریکا جان می کنند پسرهای سیزده چهارده ساله را از ورزش Sport های دیگر جدا کرده و راهی تیم های شان کنند بازتابنده فقر عمومی فوتبال مردان ایالات متحده شده. آن پسرها"ورزشکار" هستند ولی در بازی با توپ آبدیده نشده اند و خام طبعانه بازی می کنند. همان هایی که این بار در راهیابی به جام جهانی ناکام ماندند. همان هایی که بدترین شکست تاریخ فوتبال ایالات متحده را رقم زدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

کدخبر: 315959 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟