زن جوان در حالی که عنوان می کرد آن قدر دچار عذاب وجدان شده ام که از نگاه کردن به چشمان همسرم شرم دارم، به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: حدود 2 سال قبل زمانی که 17 سال بیشتر نداشتم با «عظیم» ازدواج کردم. این در حالی بود که راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته بودم و تصورم از ازدواج این بود که همانند 2 کبوتر عاشق باید کنار یکدیگر بنشینیم و با حرف های عاشقانه از زندگی لذت ببریم. دوست داشتم مدام با همسرم به گشت و گذار بروم و همواره در کنارش باشم اما وقتی وارد زندگی مشترک شدم همه چیز با آرزوها و تفکراتم تفاوت داشت. همسرم کارگر یک شرکت خصوصی در خارج از شهر بود. او سپیده دم و در حالی که من هنوز خواب بودم از خانه خارج می شد تا به موقع سر کارش حاضر شود و مجبور بود برای تامین مخارج زندگی و هزینه های اجاره منزل تا پاسی از شب نیز اضافه کاری کند. او وقتی به منزل می رسید چیزی جز «خستگی» برای من نداشت. این در حالی بود که من همه روز را به انتظار دیدن همسرم تنها در خانه نشسته بودم تا با آمدنش حرف های عاشقانه دوران نامزدی را تکرار کنیم اما او هیچ توجهی به خواسته های غریزی و نیازهای عاطفی من نداشت. آن قدر خسته بود که هنوز کلامی صحبت نکرده خوابش می برد و من در کمال ناباوری و با چشمانی اشکبار در انتظار روز دیگری می ماندم اما همه روزها و ماه ها به همین ترتیب سپری می شد و «عظیم» حتی به این فکر نمی کرد که باید صاحب فرزندی شویم که گرمابخش زندگی سرد و بی روح ما شود. من هم که از این زندگی یکنواخت خسته شده بودم به معاشرت و رفت و آمد با همسایگان و دوستانم روی آوردم. در این میان با یکی از همسایگان که تقریبا هم سن بودیم رابطه نزدیکی برقرار کردم. «ستاره» یک سال زودتر از من زندگی مشترکش را آغاز کرده بود و زنی بسیار خوش اخلاق بود اما او به خاطر بیکاری همسرش در رنج بود به طوری که مدام برای فرار از مشاجرات خانوادگی نزد من می آمد و گاهی نیز من به منزل آن ها می رفتم و به درد دل با یکدیگر می پرداختیم. صمیمیت من با ستاره به گونه ای بود که همه اسرار و رموز زندگی خودم را برایش تعریف می کردم اگرچه در همین رفت و آمدها متوجه نگاه های شیطانی همسر ستاره شده بودم ولی به این موضوع توجهی نمی کردم و به ارتباطم با ستاره ادامه می دادم تا این که یک روز وقتی به خانه ستاره رفتم، از صحبت های همسرش فهمیدم که او قهر کرده و به منزل پدرش رفته است. آن روز شوهر ستاره مرا به داخل خانه دعوت کرد تا برای بازگرداندن همسرش به او کمک کنم. وقتی فهمیدم که او نیت شومی در سر دارد تصمیم گرفتم از آن محیط گناه آلود فرار کنم ولی او با حرف هایش مرا اغفال کرد و ... کاش آن روز ریسمان شیطان را پاره می کردم و از آن محیط پا به فرار می گذاشتم تا این گونه ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار را از دست ندهید:

نتایج انتخابات ریاست جمهوری 96 / لحظه به لحظه شمارش آرای انتخابات

احمدی نژاد شبانه رای داد / بقایی به احمدی نژاد رای داد + فیلم و عکس

شمارش آرای و قرائت نتایج انتخابات ریاست جمهوری 96 چگونه انجام می شود؟ / شورای نگهبان اعلام کرد

فوری / درگیری خونین در حوزه اخذ رای+ عکس

محافظ رییس پلیس کشور شهید شد + عکس

پایان پرسه زنی های 2 مار کبرا در مشهد + عکس

تعطیلی مدارس در روز شنبه/ گزارش کشوری

خرید و فروش رای در پردیس لو رفت / 3 نفر در رباط کریم دستگیر شدند

قتل عام 2 کودک خردسال در رفسنجان / چوپان برای 20 تومان آن ها را به داخل چاه

یک بار از پشت بام به نزد همسایه کبوتر باز رفتم و آلوده او شدم ...

اقدام وحشیانه مدیر مدرسه با خانم معلم 19 ساله / او حاضر نشد پیشنهاد مرد را بپزیرد + عکس

شنیدم مادرم رفتارهای کثیفی دارد خانه را آتش زدم اما فقط او و من زنده ماندیم!+عکس

اقدام وحشتناک مادر شوهر و دخترش با عروس اجاق کور!

جسد تکه تکه شده یک زن در فریزر!

بلایی که خواستگار بلهوس زن بیوه بر سر دختر نوجوان آورد!

جسد دختر 18 ساله بعد از بزم شبانه روی تختخواب مهران پیدا شد ...+ عکس

شلیک های مرگبار به دو خودرو در لحظات پایانی تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در آبادان

جانفشانی مامور پلیس برای نجات اعضای یک خانواده در گرگان / او به دل آتش زد

مرگ وحشتناک 5 سرنشین پراید در گیلان + عکس +14

عاملان قتل سعید کریمیان مدیر شبکه جم دستگیر شدند

زن 18 ساله در بابل خود را حلق آویز کرد

کوچکترین آدمکش جهان را بشناسید؟ + عکس

 

کدخبر: 265509 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟