افشای راز قتل مسلحانه 5 مرد در خیابان های تهران لو رفت / آنها همیشه به دنبال من بودند!

به گزارش رکنا، چند روز قبل مردی با پلیس تماس گرفت و گفت دوستش، با شلیک گلوله 5 نفر را به قتل رسانده است. وی ادامه داد: دوستم به نام مجید یک شرور سابقه‌دار است که بارها به جرم شرارت، سرقت و زورگیری دستگیر شده است.

او لحظاتی قبل به خانه من آمد و درحالی‌که به‌شدت هراسان بود گفت 5نفر را به قتل رسانده است. مجید یک کلت همراهش بود و می‌گفت چندین تیر داخلش بوده که همه را شلیک کرده است. او حرف‌های عجیب و هولناکی می‌زد و می‌گفت با مقتولان مدت‌هاست که اختلاف داشته و آنها در تعقیبش بوده‌اند. او از من کمک خواست که شرایط رفتنش از کشور را فراهم کنم.

مجید می‌خواست قاچاقی از کشور خارج شود و از من می‌خواست کمکش کنم اما من که ترسیده بودم، تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم. پس از این تماس، مأموران برای دستگیری جوان شرور راهی محل زندگی او شدند. این مرد که در حال جمع کردن وسایل و چمدانش برای فرار بود، به محض دیدن پلیس از پنجره بیرون پرید و شروع به دویدن کرد.

مأموران به تعقیب وی پرداختند و چندین بار به او اخطار دادند اما وی توجهی نکرد و در این شرایط مأموران با رعایت قانون به کار‌گیری سلاح، پای وی را نشانه گرفته و اقدام به تیراندازی کردند. همین موجب شد تا فرار جوان شرور پایان یابد و او دستگیر شود.

گفت و گو

توهم عجیب

جوان 28 ساله پس از دستگیری، به بیمارستان انتقال یافت. این در حالی بود که تحقیقات پلیس نشان می‌داد که وی تحت‌تأثیر توهم شیشه بوده و تصور می‌کرده 5نفر را به قتل رسانده است؛ درحالی‌که تیراندازی‌های او تنها باعث آسیب رسیدن به چند خودرو شده بود.

چرا فکر می‌کنی که 5 نفر را کشته‌ای؟

می‌گویند به‌خاطر مصرف زیاد شیشه است که دچار توهم شده‌ام. من همیشه آن 5 نفر را می‌دیدم که در تعقیبم بودند و اذیتم می‌کردند. حتی بارها در خیالاتم با آنها درگیر شده بودم. این احساس زمانی که شیشه مصرف می‌کنم بیشتر می‌شود. همیشه آن آدم‌ها   سراغم می‌آیند تا مرا به قتل برسانند، اما من در جدال با آنها پیروز می‌شوم!

چند وقت است که شیشه می‌کشی؟

چند‌ماه قبل شروع کردم. اما این اواخر دوستم برایم موادی می‌آورد که به‌گفته خودش، خیلی قوی بود. بعد از مصرف آن دچار توهمات شدید شدم.

پرونده‌ات نشان می‌دهد که تا به حال 13 مرتبه دستگیر شده‌ای؟

من سابقه شرارت و زورگیری دارم. این اواخر هم با تهدید چاقو، زورگیری می‌کردم. البته زورگیری‌هایم هم به‌خاطر مصرف مواد بود. وقتی شیشه می‌کشیدم تصور می‌کردم زورم زیادشده است. مردم را می‌ترساندم و پولشان را می‌گرفتم که دستگیر شدم و به زندان افتادم.

چه شد که فکر کردی 5 نفر را کشته‌ای؟

گفتم که، همیشه تصور می‌کردم 5 نفر در تعقیبم هستند و می‌خواهند مرا به قتل برسانند. آن روز مواد کشیده بودم و باز آن 5نفر مقابلم ظاهر شدند. من یک کلت کمری برای دفاع از خودم خریده بودم. آن را برداشتم و به‌دنبال آن 5 نفر به خیابان رفتم. شروع کردم به تیراندازی. خیال کردم که به آنها شلیک می‌کنم. شاید فکر کنید دیوانه‌ام، اما حتی 2 نفر از آنها را دیدم که سوار ماشین شدند و به سمتشان تیراندازی کردم و دیدم که گلوله‌ها به آنها خورد. وقتی دستگیر شدم، به من گفتند که آدم‌ها خیالی بوده اند و من فقط به سمت ماشین‌های پارک شده شلیک کرده بودم. بعد از این حادثه به خانه دوستم رفتم و از او کمک خواستم. آن بنده خدا هم تصور کرد که من واقعا آدم کشته‌ام و به جای کمک، مرا لو داد.

کی متوجه شدی که قاتل نیستی؟

وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. آنجا بود که فهمیدم من کسی را نکشته‌ام. ماموران گفتند که تحقیق کرده‌اند و به محل حادثه هم رفته‌اند. گفتند که تیراندازی‌های من به سمت ماشین‌های پارک شده و خالی بوده و به آنها خسارت زده و من قاتل زنجیره‌ای نیستم.

از شنیدن این خبر خوشحال شدی؟

خب، معلوم است که خوشحال شدم. من داشتم برای قتل‌های خیالی از کشور فرار می‌کردم. فقط امیدوارم این توهمات تمام شود.

وبگردی