سرنوشت سیاه پسر عاشق پیشه که شکست عشقی او را به باتلاق انداخت

به گزارش رکنا، دستی دستی خودم را از چشم پدر و مادرم انداختم. از خانه بیرونم نکردند اما دیگر رویی نداشتم برگردم. چند ماه خانه یکی از دوستان ناباب تراز خودم بودم.

خرج اعتیاد به مواد مخدر روز به روز بیشتر می شد. دوستم پیشنهاد داد دست به سرقت بزنیم. اول می خواستیم زورگیری کنیم. یک بار هم رفتیم و روی یک مرد جوان چاقو هم کشیدیم.

 ولی نتوانستیم نقشه خود را عملی کنیم و برای همین به جان صندوق عقب ماشین های مردم افتادیم. هرچه دست مان می رسید؛ می دزدیدیم. یک شب ماموران کلانتری ما را در حال سرقت دستگیر کردند.

این اولین سابقه زندانی شدنم بود و بعد هم قبح همه چیز برایم شکست. مرده شور مواد مخدر و اعتیاد را ببرند که همه این بدبختی ها را به سرم آورده است.

 مشکلات من از سال اول دانشگاه شروع شد. دوستی با فردی ناباب همه رویاهایم را سوزاند و از طریق این فرد نااهل که برادر یکی از همکلاسی هایم بود به راه خلاف کشیده شدم.

 شب ها به خانه مجردی شان می رفتم و چشم بسته و ندانسته و البته به خاطر آن که جلوی دوستان کم نیاورم پای بساط مواد مخدر می نشستم.

با این کارها و شب خانه نرفتن هایم حرص پدر و مادرم در آمده بود. از وقتی به یک جشن تولد راه پیدا کردم بدبختی هایم بیخ پیدا کردند.

درآنجا با دختری آشنا شدم که در یک  شرکت کار می کرد. یک دل نه صد دل عاشق  این دختر شدم و به او دل بستم. مدتی گذشت و فهمیدم قرار و مدار ازدواج با پسر دیگری گذاشته است.

این شکست عاطفی باعث شد حسابی خودم را درگیر مواد مخدر کنم. با این وضعیت درس و دانشگاه را رها کردم و بعد هم به این حال و روز نکبت بار افتادم.

 پدر و مادرم عزم شان را جزم کرده بودند که مرا ترک اعتیاد بدهند.  ولی یک روز سر و کله یک آدم شرور که می گفت برادر همان زن معتاد است  جلوی خانه ما  پیدا شد.  قیل و قال را انداخته بود و می گفت چرا با احساسات خواهرم بازی کرده ای و اصلا چه سر و سری با او داری و ...

با این سر وصدا آبرو وحیثیت خانواده ام و به خصوص پدرم که یک عمر صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته و سربلند زندگی کرده بود جلوی همسایه ها بر باد رفت.

پدرم پولی به آن فرد شرور داد و او هم رفت . ولی من دیگر خجالت می کشیدم در خانه بمانم. از همان روز خانه را ترک کردم و مدتی آواره بودم تا این که در حال سرقت دوباره دستگیر شدم.

نمی دانم چه باید بگویم؛ پدر و مادرم یک عمر زحمت کشیدند تا من و خواهر و برادرم را بزرگ کنند. اما چه فایده که این طوری شد. اگر به حرف شان گوش می کردم این همه بدبختی سرم نمی آمد. ای کاش آنها هم نسبت به من در دوران کودکی و نوجوانی سخت گیری  و حساسیت بی جا نشان نمی داد.

 اما اعتراف می کنم اشتباه کرده ام و بزرگترین شجاعت این است که قبول کنی اشتباه کرده ای.

گفتگو با کارشناس:

درباره این ماجرا نظر یکی از مدرسان مهارت های زندگی را جویا شدیم. فرزانه پیرو احمدی می گوید: اعتیاد به مواد مخدر جزو یکی ازغلط ترین عادت های زندگی است که می‌تواند زندگی فرد مبتلا به مصرف مواد مخدر و حتی اطرافیانش را به شدت تحت تاثیر قرار بدهد.

متاسفانه این عادت غلط هر روز بیشتر در جامعه رشد می‌کند و بیشترین افرادی که در دام اعتیاد می افتند قشر جوان هستند. از آنجایی که جوانان و نوجوانان در حساس ترین و آسیب پذیرترین دوران زندگی خود قرار دارند به راحتی ممکن است دچا اعتیاد شوند.

 ضعف ارتباط درست با خانواده شاید مهم ترین  علت گرایش جوانان به اعتیاد باشد. البته تنها نمی توان گفت مشکلات خانوادگی علت گرایش به اعتیاد است  بلکه علت های دیگری هم همچون عوامل فردی و عوامل اجتماعی نیز دخیل هستند.

این مشاور خانواده افزود: از عوامل فردی زمینه ساز اعتیاد به طور نمونه می‌توانیم به فشارهای بیش از حد عصبی، ناآگاهی فرد از مضرات مواد مخدر، اختلال‌های شخصیتی مانند انزوا و کمبود اعتماد به نفس و حتی کنجکاوی و دیگر موارد نام برد.

فرزانه پیرو احمدی گفت: از عوامل خانوادگی  ابتلا به مواد افیونی علاوه بر ضعف ارتباط درست که باعث کمبود محبت از طرف والدین می شود همچنین افراط در محبت، محدودیت بیش از اندازه و تشنج در روابط عاطفی والدین  و موارد این چنینی می توانیم نام ببریم.

این کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی گفت: همچنین دلایل اجتماعی که افراد را به سمت مصرف سوق می‌دهد دسترسی آسان به موادمخدر، اختلاف طبقاتی شدید، ارتباط با افراد ناباب و محیط پیرامونی است.

وی خاطر نشان کرد: در این ماجرا همان طور که خواندیم اگر خانواده ارتباط موثرتری با جوان برقرار کنند هیچ زمان فرزندشان فریب دوستان ناباب را نمی خورد و در یک رابطه هیجانی و احساسی با زنی معتاد، گرایش به اعتیاد پیدا نمی‌کرد.

نویسنده: غلامرضا تدینی راد - خراسان رضوی

وبگردی