این مرد قاتل مادرش را بخشید و خودش در آستانه اعدام است + عکس و جزییات

به گزارش رکنا، این حرف‌های مرد زندانی است که چندی قبل قاتل مادرش را بخشید تا او از زندان آزاد شود؛ اما حالا خودش که به اتهام قاچاق مواد‌مخدر به اعدام محکوم شده در یک قدمی چوبه‌دار قرار دارد. او که در زندان زندگی‌اش تغییر کرده و حالا حافظ قرآن شده می‌گوید برای بخشش قاتل مادرش هیچ چشمداشتی نداشته و اگر مشمول عفو شود زندگی تازه‌ای را در پیش می‌گیرد.

گفت‌وگو با مراد بیرانوند که در زندان خرم‌آباد به سر می‌برد را بخوانید.

چند سال است که زندانی شده‌ای؟

من 4سال قبل در خرم آباد به اتهام قاچاق مواد‌مخدر دستگیر شدم و از آن موقع در زندان هستم.

درباره پرونده‌ات توضیح بده و چطور شد که برایت حکم اعدام صادر شد؟

من را به اتهام حمل 4کیلو و 400گرم هروئین دستگیر کردند. مواد متعلق به یکی از دوستانم بود که از من خواهش کرد به یک نفر دیگر بدهم. من هم بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام را مرتکب شدم و قبول کردم اما همین که در پیاده‌رو به راه افتادم، نمی‌دانم چطور مأموران باخبر شدند و دستگیرم کردند. من هرچه گفتم که مواد برای من نیست؛ اما هیچ‌کس حرفم را باور نکرد و کار به دادگاه انقلاب کشیده شد. در دادگاه بعد از محاکمه من را به اعدام محکوم کردند و از آن موقع تا حالا زیر تیغ هستم.

قبل از اینکه دستگیر شوی شغلت چه بود و چه شرایطی داشتی؟

من با ماشین کار می‌کردم. تازه 6‌ماه بود که دختری را عقد کرده بودم و می‌خواستیم به‌زودی زندگی مشترک‌مان را آغاز کنیم که این حادثه اتفاق افتاد و من زندانی شدم.

بعد از دستگیری‌ات همسرت درباره تو چه تصمیمی گرفت؟

بنده خدا از آن زمان تا حالا پای من مانده و با وجود اینکه به اعدام محکوم شده‌ام اما هنوز امیدوار است که شاید معجزه‌ای اتفاق بیفتد و من از زندان آزاد شوم.

چند وقت قبل بود که تو قاتل مادرت را بخشیدی. ماجرای این قتل چه بود و چرا چنین تصمیمی گرفتی؟

قاتل مردی بود که برای سرقت به خانه مادرم رفته بود. او مقداری طلا دزدیده و مادرم را به قتل رسانده بود. این مرد سال‌ها در زندان بود و قرار بود به‌زودی قصاص شود که من تصمیم گرفتم او را ببخشم. راستش را بخواهید از زمانی که به زندان افتادم دیدگاهم نسبت به همه‌‌چیز تغییر کرد. در این مدت زندانیان زیادی را دیدم که هم بند خودم بودند، با هم سر یک سفره می‌نشستیم اما وقتی زمان اجرای حکم‌شان رسید آنها را بردند و دیگر برنگشتند. زندگی خیلی کوتاه‌ است و من هم وقتی در زندان این شرایط را درک کردم تصمیم گرفتم قاتل مادرم را ببخشم. من بابت این کار هیچ چشمداشتی نداشتم و فقط برای رضای خدا این تصمیم را گرفتم.

در این سال‌ها که زندانی هستی زندان چه تأثیری بر تو گذاشت؟

ماه‌های اول سختی‌های زیادی کشیدم. چون تازه وارد بودم و به شرایط زندان آشنایی نداشتم؛ اما به‌تدریج با شرایط اینجا آشنا شدم. در ادامه اتفاق بزرگی در زندگی‌ام افتاد و تصمیم گرفتم با قرآن آشنایی بیشتری پیدا کنم. خیلی زود به قرآن علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم قرآن را حفظ کنم. چون در زندان وقت زیادی داشتم  بیشتر وقتم را به حفظ کردن قرآن گذراندم. بعد از آن هم در مسابقات قرآنی زندانیان کشور شرکت کردم و مقام اول را به‌دست آوردم. قرآن باعث شده که فقط توکلم به خدا باشد و از هیچ‌چیز واهمه‌ای نداشته باشم.

درباره آخرین وضعیت پرونده‌ات صحبت کن. ظاهرا قرار است حکم اعدامت به‌زودی اجرا شود.

مدتی قبل پرونده‌ام را از دادگستری خرم آباد به تهران فرستادند و آنطور که گفته‌اند دیگر همه‌‌چیز تمام است و اگر همه‌‌چیز به همین شکل پیش برود حکمم را همین روزها اجرا می‌کنند. قبلا درخواست عفو و بخشش داده بودم اما رد شده بود حالا اگر پرونده برگردد خیلی زود اعدامم می‌کنند.

حالا از مسئولان قضایی چه خواسته‌ای داری؟

به‌جز همسرم که بیشتر از 4سال پای من نشسته و منتظرم است، 2 خواهر داشتم که یکی از آنها در همین سال‌ها بیمار و فوت شد. یک خواهر دیگر دارم که بدون سرپرست است. اگر خدا بخواهد و آزاد شوم باید سرپرستی خواهرم را هم به‌عهده بگیرم. او به‌جز من هیچ‌کس را ندارد. شنیده‌ام که آقای محسنی اژه‌ای، ریاست محترم قوه قضاییه حساسیت ویژه‌ای روی اجرای احکام اعدام و قصاص دارد. از ایشان خواهش می‌کنم تا دستور دهند پرونده من دوباره بازبینی شود. اگر یک درجه به من تخفیف دهند از اعدام نجات پیدا می‌کنم. در این مدت سختی‌های زیادی کشیده‌ام. زندگی‌ام از هم پاشید. خواهرم فوت شد و حالا همه امید خواهرم و همسرم به بخشیده شدن من است. شاید این آخرین گفت‌وگوی من باشد. از همه تقاضای عفو و بخشش دارم.

وبگردی