زندگی در آشفتگی روحی ! / نامادری ام زندگی ام را سیاه کرد!

به گزارش رکنا، زن ۳۵ ساله که از تالمات روحی و روانی رنج می برد، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت:تک فرزند خانواده ام هستم چرا که پدر ومادرم بعد از تولد من دچار مشکلات حادی شدند و درگیری های آنان تا هنگام طلاق ادامه یافت. مادرم دچار بیماری های روحی بود و پدرم نیز نمی توانست با این وضعیت به زندگی مشترک ادامه بدهد به همین دلیل مادرم را طلاق داد و من هم در حالی مجبور شدم کنار پدرم زندگی کنم که او بعد از جدایی از مادرم با یک زن دیگر ازدواج کرده بود. ولی زندگی در این شرایط برایم بسیار سخت بود و نمی توانستم با خواسته های نامادری ام کنار بیایم این بود که تصمیم گرفتم به طور مستقل زندگی کنم و به تحصیلاتم ادامه بدهم.بالاخره خانه ای اجاره کردم و برای تامین هزینه های زندگی و تحصیل در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم.

در همین روزها بود که تحت تاثیر نگاه ها و جملات عاشقانه پسری جوان قرارگرفتم و بعد از مدتی آشنایی با او ازدواج کردم ولی طولی نکشید که این حرف های عاشقانه جای خود را به سوءظن و بدبینی داد و در مدت کوتاهی ماجرای ازدواجم نافرجام ماند و از آن پسر جوان جدا شدم. بعد از این جدایی بود که روح و روانم بیشتر به هم ریخت و دچارپرخاشگری حاد واختلال شخصیتی شدم.

دراین شرایط احساس کردم در محل کارم از من سوءاستفاده می کنند و با آن که همواره بیشتر از بقیه همکارانم کار می کنم اما کمتر از دیگران حقوق می گیرم به همین دلیل به سراغ صاحب کارم رفتم و چندبار در این خصوص با او درگیر شدم تا حدی که دیگر نتوانست پرخاشگری های مرا تحمل کند و در نهایت مرا از محل کارم اخراج کرد. حالا دیگر بیشتر از همیشه به هم ریختم و اوضاع روحی مناسبی نداشتم. این بود که در اوج تالمات روانی و بدون اطلاع پدرم از خانه بیرون زدم و به کلانتری آمدم تا مرا راهنمایی کنید اما ای کاش...

 با توجه به وضعیت روحی این زن جوان،بررسی های روان شناختی در حالی با دستور سرهنگ غلامعلی تیموری (رئیس کلانتری امام رضا(ع))آغاز و وی به مراکز تخصصی درمانی معرفی شد که پدر وی نیز برای اقدامات مشاوره ای در مرکز انتظامی حضور یافت تا روند پیگیری مهارت های اجتماعی و ارتباطی مورد تاکید قرارگیرد.

ماجرای واقعی  با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

وبگردی