قتل فجیع 2 برادر به دست 3 جوان 18 ساله در یک گاراژ / کشف جنازه در  چاه + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از  سال قبل با ناپدید شدن مرموز 2 برادر  آغاز شد.

همسر  یکی از آنها به نام مهرداد  که به پلیس اگاهی رفته بود به ماموران گفت: برادر شوهرم مهران با من تماس گرفت و گفت  چند سارق به گاراژ رفته اند و تلفن را قطع کرد. شوهرم مهران برای کمک به برادرش رفت و دیگر بازنگشت. حالا هر دو گمشده اند.

کشف جسد دو برادر در چاه

وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند متوجه یک چاه در گاراژی شدند که مهرداد و مهران در آن کار می کردند. با بررسی چاه جسد دو برادر از داخل چاه بیرون کشیده شد.

وضعیت اجساد نشان می داد آنها با ضربات قمه جان باخته اند. همچنین مشخص بود ماشین وانت بار دو برادر به همراه یک دستگاه بزرگ جوش و آهن های اسقاطی از گاراژ سرقت شده است.

با تحقیقات انجام شده و ردیابی هایی که پلیس از طریق دوربین های مداربسته و ماشین سرقتی انجام داد رد 3 سارقی که وارد گاراژ شده بودند گرفته و آنها بازداشت شدند.

ماموران متوجه شدند عاملان قتل و سرقت 3 نوجوان 18 ساله به نام های میثم آرمان و سامان است که با هم دوست بودند.

ردیابی سه متهم

سه متهم بعد از بازداشت به قتل اعتراف کردند و گفتند که با مشارکت هم مرتکب قتل شده اند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای هر سه متهم پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده   اولیای دم  خواستار صدور حکم قصاص شدند.

در ادامه  متهمان که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بودند یک به یک به دفاع پرواختند.

وقتی میثم در جایگاه قرار گرفت گفت: من مهران را نکشتم و اتهام را قبول ندارم. البته چند ضربه به او زدم.

میثم  گفت: من می خواستم ماشین بخرم و پول نداشتم. بچه یافت آباد بودم و خانواده ام دارایی چندانی ندارند.یک روز سامان که از دوستانم است گفت در شهریار گاراژی را می شناسد که می توانیم از آن سرقت کنیم و پول به دست بیاوریم گفت تو می توانی به آرزویت که خرید ماشین است برسی و ما هم پولدار میشویم. قرار شد من و سامان و آرمان به سرقت برویم . گاراژی که ادرسش را داده بود نزدیک گاراژ دایی سامان بود. شب حادثه وارد گاراژ شدیم یک نفر در اتاقک نگهبانی بود متوجه ما نشد داشت مواد می کشید. بعدها فهمیدم اسمش مهرداد است. ما به سمت آهن قراضه ها رفتیم و داشتیم آنها را بار می زدیم که مهرداد متوجه ما شد و از اتاقک بیرون آمد او یکدفعه فریاد زد دزد دزد!

ما برای اینکه او را ساکت کنیم به سمتش حمله کردیم .او را داخل اتاق انداختیم و دست و پایش را بستیم .دوباره به سمت آهن قراضه ها رفتیم در اتاقک باز بود سامان متوجه شد مهرداد دستش را باز کرده با کسی تلفنی صحبت می کند. متوجه شدیم او به برادرش خبر داده که داخل گاراژ دزد آمده است. دوباره وارد اتاقک شدیم. خیلی ترسیده بود تلفنش را خرد کرد و گفت دیگر زنگ نمی زند. با این حال ما دوباره دست و پایش را بستیم می دانستیم کسی وارد گاراژ خواهد شد .برای همین پشت اتاقک قایم شدیم .چند دقیقه بعد مهران وارد گاراژ شد و به سمت اتاقک رفت. وضعیت برادرش را که دید عصبی شد، آرمان با قمه به سمتش حمله کرد و یک ضربه قمه به گردنش زد. من هم چند ضربه با قمه به دست و پایش زدم. بعد به سمت مهرداد رفتیم .آرمان مهرداد را هم زد و او را هم کشت .چاره ای نبود و  باید از دست جنازه ها خلاص می شدیم.

وی ادامه داد: من برای جمع کردن آهن قراضه ها رفتم و سامان و آرمان هم اجساد را به سمت چاه  بردند.کارت بانکی مقتولان را برداشتیم و هرچه پول داخل آن بود بل یک دستگاه پز که همراه سامان بود کشیدیم. بعد آهن ها را بار زدیم و با ماشین مقتولان فرار کردم.

میثم درباره اینکه نقش سامان و آرمان در این قتل ها چه بوده گفت: سامان هیچ نقشی نداشت .البته او هم قمه داشت اما دو برادر را آرمان کشت من هم نکشتم.

قاضی پرسید :اگر تو در قتل ها شریک نبودی چرا خودت حالا می گویی به دست و پای یکی از آنها ضربه زدی؟ احتمالا انها را زدی چون  مقاومت  میکردند. قبول داری؟که متهم گفت: نه  من از ترسم آنها را  زدم که از جایشان بلند نشوند.

میثم درباره اتهامات دیگرش که شرب خمر و سرقت و جنایت بر میت بود گفت: همانطور که گفتم من جنایتی بر میت نکردم. چون هر دو جسد را سامان و آرمان به چاه انداختند اما قبول دارم مشروب خوردم و سرقت کردم. چند ساعت قبل از سرقت من و سامان مشروب خوردیم و آرمان هم مواد کشید.ظهرش شیشه کشید و شب قبل از رفتن هم تریاک کشید.

وقتی نوبت به آرمان رسید او هم  انگشت اتهام را به سوی سامان و میثم نشانه رفت و گفت: من در قتل ها نقشی نداشتم میثم و سامان اینکار را کردند.

سپس وکلای متهمان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و دفاعایات خود را مطرح کردند.

 با پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی