به گزارش رکنا، جوان 37 ساله ای که در پی کشف گوشی سرقتی همسرش از اسلام شهر به مشهد آمده بود از یک ماجرای زورگیری هولناک پرده برداشت و درباره ماجرای گوشی سرقتی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:حدود4سال قبل به خیابان پاسداران تهران رفتم ویک دستگاه گوشی تلفن A71 برای همسرم خریدم.

آن روز تولد همسرم بود و من برای آن که او را خوشحال کنم بخشی از پس اندازهایم را برای خرید گوشی هوشمند پرداختم، چون گوشی تلفن همسرم نیاز به تعمیر داشت ومدام اذیت می شد.

خلاصه آن روز با شادی وصف ناپذیری همسرم را با این هدیه تولد غافلگیر کردم وبا دیدن برق چشمانش،خیلی احساس خوشبختی می کردم. از این که همسرم تا این اندازه خوشحال بود،در پوست خودم نمی گنجیدم چراکه او انتظار خرید گوشی را نداشت.

ولی چند ساعت بعد از این ماجرای شیرین ناگهان حادثه تلخی رخ داد که تا مدت ها این خاطره تلخ از ذهن من وهمسرم بیرون نمی رفت. آن روز وقتی به اسلام شهر رسیدم خودروام را در اطرف میدان نماز پارک کردم تا با خرید بستنی ،این روز شاد را شیرین تر کنم.

از همسرم خواستم درون خودرو بنشیند که اگر نیاز بود خودرو را برای عبور دیگر خودروها جابه جا کند. خودم نیز پیاده شدم و به طرف بستنی فروشی به راه افتادم اما در یک لحظه صدای وحشتناکی را شنیدم و به سوی صدا برگشتم.

دو جوان موتورسوار نقابدار را دیدم که یکی از آن ها با قمه به کاپوت خودرو کوبید و همدستش به سراغ همسرم رفت. آن ها با تهدید به مرگ ،گوشی تلفن را از دست همسرم قاپیدند و تا من به خودم بیایم از محل فرارکردند.

سراسیمه خودم را به خودرو رساندم وهمسرم را که وحشت کرده بود دلداری دادم و سپس با پلیس تماس گرفتم وماجرای زورگیری را اطلاع دادم.بعد از تشکیل پرونده قضایی، مشخصات گوشی که هنوز مدارکش درون خودرو بود در سیستم پلیس ثبت شد و پیگیری ها برای شناسایی سارقان ادامه یافت تا این که بعد از گذشت 4سال از این ماجرای هولناک یکی از نیروهای کلانتری طبرسی شمالی مشهد با من تماس گرفتند و از کشف گوشی سرقتی همسرم خبر دادند.

من هم بی درنگ سوار اتوبوس شدم و خودم را از اسلام شهر به مشهد رساندم. این جا بود که فهمیدم نیروهای انتظامی هنگام دستگیری اتباع خارجی غیرمجاز ،جوانی تبعه افغانستان را به مقر پلیس انتقال داده اند که گوشی همسرم نزد او کشف شده بود اما وقتی فهمیدم که آن جوان افغانستانی ،فردی تحصیل کرده است و نقشی در زورگیری نداشته،رضایت خودم را اعلام کردم و تنها گوشی تلفن را با دستور قضایی تحویل گرفتم چراکه آن جوان مجرد تبعه خارجی،مدعی بود چهار سال قبل گوشی مذکور را از یک فروشگاه در کابل به مبلغ 24هزار افغانی خریده که حدود 25میلیون تومان ایرانی بود.

در همین حال متهم به سرقت نیز گفت:در افغانستان سیستم ریجستری وجود ندارد وگوشی های تلفن بدون مدارک و دفترچه و کارتن خرید وفروش می شود واگر هم گوشی گم شود و یا مورد دستبرد قرار بگیرد، قابل ردیابی نیست. این گوشی هم آن زمان از بهترین نوع گوشی های تلفن همراه بود و من هم از سرقتی بودن آن اطلاعی نداشتم.

بعد از 4سال که از این گوشی استفاده می کردم شرایطی در افغانستان به وجود آمد که دوباره مجبور شدم به ایران بازگردم چراکه پدر ومادرم از سال ها قبل در ایران زندگی می کردند و من هم تا مقطع دیپلم در ایران درس خواندم و زندگی کردم اما برای ادامه تحصیل در دانشگاه به کشور خودم بازگشتم و دررشته حقوق درس خواندم. حتی مدتی هم وکیل مدافع بودم و روزهای خوبی را می گذراندم.

خلاصه وقتی دوباره وارد ایران شدم ماموران انتظامی مرا دستگیر کردند و با استعلام شماره سریال گوشی ،سرقتی بودن آن مشخص شد و این گونه بود که مرا به کلانتری هدایت کردند اما من دزد نیستم!...

با توجه به اعلام گذشت شاکی و بررسی سوابق متهم،وی با دستور قضایی آزاد شد.

وبگردی