مقایسه ای میان آموزش و پرورش ایران با کشورهای اروپایی!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، حسین لطف آبادی، روانشناس تربیتی در یک خاطره می گوید: روزی در کلاس درس روانشناسی کودک و نوجوان، از او در باره صلاحیت ها و شایستگی های حرفه معلمی پرسیدم که در پاسخ گفت: «در سوئد که بودم برغم تمام اشتیاق و علاقه ای که به آموزگاری داشتم با داشتن تحصیلات مرتبط دانشگاهی، تسلط بر زبان خارجه، مواجه شدن با انواع و اقسام پرسش ها و مصاحبه ها، اجازه آموزگاری در مدرسه را پیدا نکردم. تنها کاری که بر عهده ام نهادند کار در یک کتابخانه بود.»

اما در ایران، یک وزارتخانه با تمام نفرات و تشکیلاتش، انواع و اقسام ستادها، شوراها، قرارگاه و کارگروه ها، تمام سال را در بی خبری بسر برده، ناگهان مهر از راه رسیده، یک باره چشم باز کرده، می بینند چند ده هزار کلاس درس معلم ندارند!

چند روزی به تلاطم افتاده، خود را به آب و آتش می زنند تا با چپاندن ۴۰ تا ۵۰ دانش آموز در کلاس درس یا دو نوبته کردن مدارس، ادغام و مختلط کردن کلاس های روستایی و عشایری، التماس به بازنشسته ها یا معلمان شاغل، قدری از سرو صدای کلاس های بدون معلم بکاهند!

وقتی می بینند اوضاع خرابتر از آن است تا با این ترفندهای تکراری و کهنه، نبود معلم را حل و فصل کنند، بار عام داده، با گذشت نیمی از مهر، از سر ناچاری و اضطرار اجازه می دهند در مدارس به روی همه باز شود.

با خالی ماندن کلاس ها، وزیر به ناچار دست به دامن روسای جمهور و مجلس شده، تا دوباره مجوز به کارگیری چند ده هزار معلم خرید خدمات آموزشی به استان ها داده شود!

همان وزیری که تا دیروز خط و نشان می کشید که در جذب، گزینش و به کارگیری معلمان بیشترین سخت گیری ها را روا داشته، چنین و چنان خواهد کرد! امروز از حرف خود عقب نشینی کرده، به معلمان خرید خدماتی راضی می شود.

آری! لشکری از معلمان خرید خدمات آموزشی دوباره راهی کلاس های درسی خواهند شد که ممکن است از خیلی از داشته ها و توانمندی های اولیه برای معلم شدن محروم باشند. همان خرید خدماتی که از زمان مدیریت (ع.ف) بر آموزش و پرورش ما تحمیل شد تا آغازی باشد برای فروپاشی هیمنه و اقتدار مدارس دولتی! پا گرفتن مدارس خصوصی، بی نصیب ماندن دانش آموزان مناطق نابرخودار کشور از نصیب برابر آموزشی!

از دیر باز تا کنون، هرساله با آمدن مهر، ادارات آموزش و پرورش با صدور و نصب آگهی فراخوان از معلمان حق‌التدریس در روی در و دیوار، در وقت اضافه دنبال معلم می گشتند تا به هر قیمتی که شده کلاس های درس را پر کرده، سر و صدا را بخوابانند. امروز هم همین اتفاق با ترفندی به اسم خرید خدمات در حال تکرار است!

وزیران ما بلد هستند چگونه با معلمان ارزان قیمت، در وقت اضافه کلاس های خالی از معلم را پر کنند. نیازی به تقلید و الگو برداری از فنلاند نیست؛ باید گفت خودتان را خسته نکنید!

دیگر باره انواعی از همین معلمان خرید خدماتی، مربیان پیش دبستانی و حق التدریس در استخدام های آینده، پاشنه آشیل آموزش وپرورش هستند تا استخدام نشوند ول کن ماجرا نیستند و همین چرخه در ۴۰ سال آینده بارها تکرار خواهد شد.

وبگردی