بررسی های رکنا نشان می دهد سالانه بیش از هزار «سیه مار» در بلووچستان کشته می شود؛
سیستان و بلوچستان همزمان درگیر بی آبی و مهمان ناخوانده /کرکره آموزش جوامع محلی در سازمان محیط زیست پایین است
رکنا: «سیه مار» می تواند هزارمین تنش ثبت شده میان انسان و حیات وحش در کشور در طول نیم قرن اخیر باشد، تنشی که هیچگاهی راه حلی برای آن ارایه نشده است و سازمان متولی آن مردم را تنها به توصیه های کذایی در مورد مواجهه با حیات وحش بسنده کرده است و حالا ارزیابی های رکنا نشان می دهد که سالانه بیش از هزار سیه مار در استان سیستان و بلوچستان کشته می شود در حالیکه |آمار تلفات انسانی آن تلخ تر است و عمدتا دامن کودکان را می گیرد.
به گزارش خبرنگار رکنا، فاطمه باباخان، روزنامه نگار در گزارشی با عنوان « سیهمار کودکان را در سرباز میکشد» به ابعاد تلخ این مساله در سیستان و بلوچستان پرداخته است و وارد نکردن پادزهر خطرناکترین مار خشکی در خاورمیانه و شبهقاره هند را دلیل اصلی افزایش مرگومیر در روستاهای سیستان و بلوچستان عنوان کرده است. در این گزارش با اشاره به اینکه مرگ سهکودک در روستای کندز شهرستان سرباز دوباره افسانهای را بر سر زبانها انداخته است، به تاثیر باور های عمومی در شدت بخشیدن به تنش موجود بین این گونه خزنده خطرناک در حیات وحش بلوچستان با مردمان محلی پرداخته است.
این گزارش عنوان می کند حدود 40 مار در سه سال گذشته تنها در یک بخش کوچکی از این استان به نام «اشکستگ» کشته شده اند این در حالیست که گستردگی و فراوانی این خزنده زیبا اما ترسناک در این استان چند صد برابر این منطقه است و به طور مشخص آمار دقیقی از تلفات این گونه در آن منطقه وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا؛مدل های هجوم گونه های مختلف در جهان به مناطقی از زیست بوم خود یا سایر زیست بوم ها که عمدتا از سوی حشراتی چون ملخ و جونده هایی چون موش ها انجام می گیرد از اشکال مختلفی پیروی می کند. گاهی اوقات این هجوم گسترده در حیات وحش ناشی از دسترسی آنها به منابع غذایی گسترده و غیرعادی است که یکباره منجر به ازدیاد نسل تصاعدی و هجوم جمعیت چند برابر شده به زیستگاه های اطراف برای دسترسی به منابع غذایی است. گاهی اوقات نیز این هجوم به دلیل فعل و انفعالاتی است که چند هفته یا چند ماه زودتر یا دیرتر انجام گرفته و باعث شده است تا جمعیت به دنبال چاره جویی از زیستگاه و حالت طبیعی خود خارج شد و اکوسیستم را دچار تنش کند و مدل های دیگری که می توان برای دیگر گونه ها نام برد.
عدم آموزش جوامع محلی ضعف سیستماتیک سازمان محیط زیست است
اما در مورد سیه مار داستان متفاوت است. این گونه هر سال در این فصل وارد زیستگاه های انسانی می شود. حتی اهالی محلی افسانه هایی در مورد آن ساخته اند و باورهایی در مورد رفتار این گونه دارند که در حقیقت دور از واقعیت است اما این واقعیت را برای ما به نمایش گذاشته است که رفتار این گونه در این فصل ریشه ای به بلندای تاریخ دارد. پس راه حل آن را باید در تاریخ و در قلب رفتار مردمان زیست پذیر با این گونه جستجو کرد. اینجاست که آموزش جوامع محلی در مواجهه با حیات وحش مطرح می شود و ضعف سیستماتیک در سازمان محیط زیست به لحاظ آموزشی و سایر ارگانهای دیگر به روشنی مسایل را برای افکار عمومی آشکار می کند.
داستان سیه مار اولین و آخرین تعارض جامعه محلی با حیات وحش نیست. از حمله دسته جمعی به خرس قهوه ای و زیرگرفتن آن با تراکتور در اردبیل و توسعه کشاورزی در بوکان و نابودی زیستگاه های میش مرغ که منجر به قرار گیری آن در ورطه انقراض شده است تا عدم مقابله با عشایر در توران و به بازی گرفتن حیات ارزشمندترین گربه سان آسیا، یوز ایرانی با سگ های گله و همچنین هیبریدی کردن یکی از ارزشمندترین جمعیت های گونه گرگ خاکستری در جهان در نقاط مختلف کشور تنها به علت عدم مدیریت گونه آفت سگ اهلی در زیستگاه های وحشی تنها مثال های کوچکی از کارنامه سیاه ما در مدیریت حیات وحش در کشور است که نه تنها حیات وحش آسیب آن را می بیند بلکه ما نیز از ضرب آهنگ لطمات آن بی بهره نشدیم و نمونه عینی آن کشته شدن سه کودک در روزهای اخیر در بلوچستان به علت گزیدگی توسط سیه مار است که هم میهن در گزارش خود به آن اشاره کرده است.
گزارش مطالعات گذشته بر روی گونه های آفت نشان می دهد که آموزش جوامع محلی و استفاده از روش های مبتنی بر سنت و کم هزینه همواره راه حل های مناسبی برای حل تعارض بین انسان و حیات وحش است. گزارشی که با عنوان « ارزیابی تأثیر جوندگان بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی و توسعه استراتژیهای مدیریت جوندگان مبتنی بر محیط زیست در استان زامبزیا، موزامبیک» برگرفته از طرحی که دولت بریتانیا اجرای آن را در سال 2002 در کشور موزامبیک برعهده داشته است، بعد از بررسی عوامل مختلف تعارض کاملا جدی بین موش ها و انسان ها در استان زامبزیا، عنوان می شود که: «کشاورزان به طور مداوم نشان میدهند که حدود 50 تا 100 موش در پشت بام خانه آنها لانه میکنند و آنها به صورت معمول حدود 100 کیلوگرم غذای ذخیرهشده را در مدت یک ماه تلف می کنند و هرچقدر در طول زمان میزان منابع غذایی در دسترس برای موش ها خارج از محدوده انسانی به نصف کاهش یابد، بیش از 10 درصد جمعیت انسانی بیشتری توسط یک موش گاز گرفته می شوند. »
این گزارش تاکید می کند: «عوامل انسانی اصلی مؤثر بر پویایی جمعیت جوندگان و حمله آنها به انسان نیز ذخیره تمام مواد غذایی برداشت شده در خانه، محل زباله و پوشش گیاهی در نزدیکی خانه، تأمین منابع آب آزاد در داخل خانه ها، و آماده سازی مزارع با سوزاندن در پیش از فصل کاشت عنوان شده است که با اصلاح آنها توانستند حمله موش ها به انسان را در حد بسیار قابل توجهی کاهش دهند.»
به گزارش رکنا با توجه به افزایش آمار تلفات انسانی در مورد این گونه به نظر می رسد نیازمند یک مطالعه جامع در مورد رجحان غذایی و رجحان زیستگاه برای این گونه هستیم تا مخاطرات آن را با جوامع انسانی کاهش دهیم، اقدامی که سازمان محیط زیست در طول نیم قرن اخیر آن را حتی برای گونه های در معرض خطر تهدید و پرتنش با جوامع انسانی هم انجام نداده است.
خبرنگار: مسعود لاهوت
ارسال نظر