رسم تازه به دوران رسیده های تهرانی در شب قبل عید/ رسم شب علفه! + عکس

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مردم تهرانِ قدیم، با پیش بینی هایی که برای تحویل سال دارند، به استقبال تحویل و عید نوروز می رفتند. قدیمی ها، آداب و رسوم و سننی داشتند که لازم می کند برای نشان دادنشان به عقب بازگشته و از یک شب پیش از عید شروع کنیم.

شب علفه! 

یک شب به شب تحویل سال مانده را شب علفه یا عرفه می گویند که در این شب باید علف پلو مانند: سبزی پلو خورده شود که البته با کوکو سبزی و سیر تازه و ماهی همراه باشد و برای آن بود که رونق ماهی و سبزی به اوج رسیده و بابونه های پاکوتاه تازه سر از خاک درآورده ی پرورده در گلخانه ها به قیمت گزاف به فروش می رسد و ماهی دودی های کوچک و بزرگ از یکی دهشاهی تا سه قران قیمت پیدا می نمود و  تخم مرغ های بیست عدد و بیست و پنج عدد یک قران به پانزده تا دوازده عدد یک قران می رسید و در همین شب نیز بود که اهل خیر برنج و روغن و ماهی و تخم مرغ به در خانه های مستمندان داده و آنانرا نیز متعنم می ساختند.

عید در تهران قدیم

ماهی دودی، مسافری از دور دست برای سفره تهرانی ها

چون وسایل نقلیه تندرو، مخصوصا بارکش آن وجود نداشت، ماهی را تا بتوان هم برای چندی نگاهداری و هم حفظ از فاسد شدن نمود، آنرا در محل صید چندی در آب نمک غلیظ خوابانیده، مدتی آویخته و دود داده، خشکِ نمک سود آن به اسم ماهی دودی می آورند که قبل از طبخ باید قطعات آن را در آب انداخته هر نیم ساعت و یک ساعتی آب آنرا عوض بکنند. همچنین بود وضع سبزی پلوی شب عید که چون امکان آوردنشان از نقاط گرمسیری دوردست به مثل امروز نبود و سبزی خود تهران هم هنوز در زیر برف و به دست نیامده بود. یا باید سبزی پلوی این شب را از خشک کرده آن، یا چنانچه در بالا آورده شده از سبزی بار آورده در گلخانه ها با قیمت گران استفاده بکنند که صورت دوم مخصوص پولدارها بود و به طبقات پایین نمی رسید.

تازه به دوران رسیده ها آشغال سبزی پلو را پشت در خانه می ریختند !

عقیده به پلوی سبزی دار این شب بود که خوردن آن در چنین شبی دل را زنده و احشا را تازه و بدن را رطوبت مفید می بخشد و روح تازه به تن دمیده نشاط و تازگی به همراه می آورد و در چنین شبی هم بود که ندیده بدیده ها و تازه به دوران رسیده ها جهت خودنمایی اینکه سبزی تازه به کار برده اند آشغال هایش را با کله ماهی هایشان کنار در خانه هایشان می ریختند. آشغال سبزی ها و کله ماهی هایی که یکی خودشان را با برنج و روغن و سایر لوازم خریده به در خانه ها می داد و یکی دلشان را سوزانده آشغال هایشان را نشان می داد!

با اینهمه باز ناچارهایی بودند که برای بند آوردن صدای بر و بچه هایشان، از میان همینها ساقه سبزیها و برگ زرد شده، نیمه گندیده هایشان را، تا کته سبزی ای پخته شگون علف پلوی شب عید را درک بکنند جمع می کردند؛ اما اگر تهرانی بودند هرگز کله ماهی ها را نمی بریدند چه برایشان اهانت به شمار آمده خوراک رشتی هایشان می دانستند و خودشان در گفت و شنیدهای با آنها (کله ماهی خور) شان می گفتند.

وبگردی