در گفت و گو با رکنا مطرح شد؛
دیوارهای کهنه مدارس روستایی را با خود بچه ها رنگی کردیم / آموزش و پرورش نه تنها کمک نمی کرد؛ بلکه مجوز هم نمی داد ! + فیلم
رکنا: علی خوشجام، راهنمای هنری کانون پرورش فکری، با راهاندازی گروه داوطلبانه «نقاشان دیواری روستا» طی هفت سال گذشته با مشارکت هنرمندان و کودکان، دیوار مدارس مناطق محروم را رنگی کرده و به بهبود روحیه، مشارکت اجتماعی و توجه به کمبودهای آموزشی در روستاها و حاشیه شهرها کمک کرده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، علی خوشجام، راهنمای هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ساکن تهران است؛ هنرمندی که مسیر حرفهایاش از دل یک دغدغه دانشگاهی شروع شد. او میگوید پروژه دانشگاهیاش در مقطع کارشناسی ارشد، درباره کار گروهی با کودکان بود و همانجا فهمید که اگرچه ما ایرانیها اغلب در کارهای فردی موفقتر هستیم؛ اما در کار جمعی ظرفیتهای مغفولی وجود دارد که میتواند به اتفاقهای تازهای منجر شود. همین نگاه، او را به سمت تمرکز جدی بر شیوههای کار گروهی و در نهایت تشکیل گروهی از هنرمندان، تصویرگران و علاقهمندان دنیای کودک سوق داد؛ گروهی که هدفش رنگیتر کردن دنیای کودکان روستایی و فضای مدارس آنهاست.
خوشجام در ادامه از تجربهاش بهعنوان مربی کتابخانه سیار کانون پرورش فکری در روستاهای رودبار میگوید: یک سال در روستاهای گیلان بودم. شاید از بیرون، به خاطر طبیعت و سرسبزی این استانها، کمبودها خیلی دیده نشود؛ اما وقتی وارد روستاها میشوی، واقعیت خودش را نشان میدهد. با کودکانی روبهرو شدم که برای اولین بار کتاب داستان میدیدند و تا آن زمان فقط کتاب درسی در دستشان بود. دیوار مدارسشان هم خاکستری، بیرنگ و بیروح بود.
او ادامه میدهد که جرقه اصلی کار از یک پیشنهاد ساده نوجوانان شهر رستمآباد زده شد و تاکید می کند: چند نوجوان عضو کتابخانه کانون به من گفتند دوست دارند روی دیوارها نقاشی بکشند. خودم در سن آنها همین شوق را داشتم؛ اما هیچوقت کسی به من میدان نداد چون همیشه یک مرز نامرئی بین کوچکترها و بزرگترها وجود داشت. آنها قبلا هم درخواست داده بودند؛ اما اجازه نگرفته بودند. من بهشان گفتم این طرح را با هم اجرا میکنیم.
با این حال مسیر چندان هموار نبود. خوشجام میگوید برای اجرای طرح با شهرداری رستمآباد صحبت کرده و آنجا این پاسخ را شنیده که این کار در حوزه وظایفشان نیست.
او می گوید: به بنبست خوردیم و عملا داشتیم شکست میخوردیم. آخرین راه را امتحان کردم؛ نوجوانها را جمع کردم و گفتم اگر پای کار هستید، من دوستان تصویرگرم را دعوت میکنم.
در این نقطه، نقش توران زندیه، استاد او، پررنگ میشود. خوشجام میگوید: خانم زندیه همیشه مشوق من بودند و همان زمان اسپانسر مالی ما شدند. سال ۹۶ یا ۹۷، دو میلیون تومان به ما کمک کردند که برای آن روزها مبلغ قابل توجهی بود و گفتند این کار را ادامه دهید.
با این حمایت، او سه تصویرگر دیگر؛ سحر حقگو، لاله ضیایی و شیرین شیخی را به همکاری دعوت کرد و می افزاید: چهار نفره، همراه با نوجوانها، رفتیم مدارسی که خودم مربی کتابخانهشان بودم. با مدیران مدارس صحبت کردیم و استقبال کردند. دیوار سه مدرسه را نقاشی کردیم و این شد نقطه شروع گروه ما.
امروز، بعد از حدود هفت سال، گروه «نقاشان دیواری روستا» به گفته خوشجام حدود ۳۲۰ عضو فعال دارد، ۳۲ پروژه را در شش استان اجرا کرده و حتی گروههای استانی شکل داده است تا همهچیز متمرکز بر تهران نباشد. پروژهها عمدتا نقاشی دیوار مدارس و فضاهای آموزشی و فرهنگی کودکان است؛ آن هم با تصاویری که مستقیما از سوی تصویرگران طراحی شدهاند. خوشجام تأکید کرده است که برای این گروه خیلی مهم است که تصویرها کپی، دارای محتوای زرد و بیکیفیت نباشند.
او میگوید در حال حاضر حدود ۸۰ تصویرگر بهصورت داوطلبانه با گروه همکاری میکنند و آثارشان را هدیه میدهند. نامهایی مثل سحر حقگو، لاله ضیایی، نسیم بهاری، نگین حسینزاده و نسیم نوروزی در میان آنها دیده میشود. این آثار با کیفیت بالا روی دیوارها اجرا میشوند.
علی خوش جام می افزاید: کار ما فقط زیباسازی ظاهری نیست. تأثیر اصلی روی روان بچهها، احساساتشان و نگاهشان به آینده است. انگار با یک دنیای تازه آشنا میشوند.
به گفته او، در بسیاری از روستاها بعد از نقاشی دیوار مدرسه، توجه اهالی به مشکلات دیگر مدرسه جلب شده است؛ از نبود سرویس بهداشتی گرفته تا خرابیها و کمبود امکانات. خوشجام مثال میزند: در روستای لوکلایه لنگرود، بعد از نقاشی دیوارها، کل اهالی بسیج شدند و همه ضعفهای مدرسه را برطرف کردند. یا در یکی از روستاهای املش، مدیر مدرسه به من گفت بعد از اجرای کار، درخواست انتقال دانشآموزان به شهرها خیلی کمتر شده و بچهها دوست دارند در مدرسه خودشان بمانند.
او تاکید میکند که تمام این فعالیتها داوطلبانه و رایگان انجام میشود و می افزاید: مناطق هدفمان را بر اساس میزان محرومیت انتخاب میکنیم. فقر اقتصادی در اولویت است؛ چون معمولا بقیه فقرها هم به دنبال آن میآیند. البته برخلاف اسم گروه، ما فعالیتهایمان فقط محدود به روستاها نیست. در تهران، حوالی نارمک، اتاق ملاقات کودکان در بهزیستی را نقاشی کردهایم؛ فضایی که کودکان درگیر اختلافهای قضایی والدینشان در آن رفتوآمد دارند. خواستیم وقتی بچه وارد این اتاق میشود، با یک فضای خشک اداری روبهرو نشود. پروژهای مشابه هم در قم اجرا شده است.
یکی از اهداف اصلی گروه، مشارکت دادن خود کودکان در فرآیند کار است. خوشجام در این خصوص میگوید: خیلی از داوطلبان ما مربی هنری کودک هستند و برایمان مهم است که بچهها قلم دستشان بگیرند و کار گروهی را تجربه کنند. او از پروژهای در کهگیلویه و بویراحمد یاد میکند که بعد از ۱۳ تا ۱۴ ساعت مسیر، سه روز در روستای اکبرآباد کار کردند و بچهها در قالب دو گروه یاد گرفتند چطور یک کار جمعی شکل میگیرد. به گفته او، مدارس ابتدایی بیشترین درخواست را برای همکاری دارند.
خوشجام هزینه تقریبی طراحی، تصویرگری، اجرا، رنگ و ابزار یک مدرسه را حدود ۱۰۰ میلیون تومان اعلام میکند؛ هزینهای که گروه آنها بدون دریافت پول انجام میدهد و در این خصوص می افزاید: تنها چیزی که در مناطق دوردست میخواهیم، اسکان و غذا برای داوطلبان است. در بسیاری از روستاها، این هزینهها به شکل مشارکتی تامین می کنند؛ مثلا هر خانواده مسئول یک وعده غذا.
او میگوید در بسیاری مناطق آموزشوپرورش مانع شده یا مجوز نداده؛ در حالی که در جاهایی مثل املش، اداره آموزش و پرورش، حتی یک ون در اختیارشان گذاشتهاند تا بروند و منطقه را بگردند تا به نوعی از آنها تشکر کنند.
در بخش دیگری از مصاحبه، علی خوشجام در ارزیابی وضعیت فعلی کانون پرورش فکری میگوید: از کانون فقط یک پوسته بیحال باقی مانده؛ مخصوصا در حوزه نوجوان. مدیران از بیرون میآیند و کانون را نمیشناسند.
او درباره وضعیت مراکز آموزشی تهران هم می گوید: اسم تهران گولزننده است. حاشیههای تهران از نظر آماری و سطح امکانات، شرایط خیلی بدتری نسبت به بعضی روستاها دارند. برای مثال در یکی از پژوهشهای کانون پرورش فکری، آمده که فقر در حاشیه تهران حتی از برخی روستاهای استانهای دیگر بیشتر است. مثلا در فشافویه؛ جایی که کارگران مهاجر در جاهایی اسکان داده شده بودند که شبیه آغل بود. یکی از دوستانمان آنجا کتابخانه و اتاق بازی ساخت و ما آن فضا را نقاشی کردیم؛ لذا تهران واقعا نیازمند توجه بیشتری است.
او در پایان میگوید که دوست دارد گروهشان بیشتر شناخته شود؛ چون هرچه این شناخت بیشتر شود، داوطلبان تازهتری با ظرفیتهای جدید به جمعشان اضافه میشوند و با دیده شدن این فعالیت هاست که این اقدامات می تواند ادامه پیدا کند.
ارسال نظر