ایران وارد دوره بی‌نظمی اقلیمی شده است/ بحرانی که از دهه 80 شروع و با مدیریت نامناسب به وضعیت قرمز رسید
تبلیغات

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، پاییز ۱۴۰۴ از راه رسیده، اما هوا هنوز بوی تیر و مرداد می‌دهد. دماسنج‌ها در بسیاری از شهرهای ایران عددهایی را نشان می‌دهند که تا چند سال پیش در نیمه تابستان هم بی‌سابقه بود. این فقط یک «پدیده طبیعی» نیست؛ نشانه‌ای است از بی‌نظمی اقلیمی، سوءمدیریت منابع آب، و نبود سیاست پایدار محیط‌زیستی که اکنون زندگی ۸۰ میلیون نفر را در معرض تهدید قرار داده است.

گرمای غیرطبیعی پاییز امسال پرسش‌های زیادی را زنده کرده است و آن اینکه  چرا اقلیم ایران دیگر به فصل‌ها پایبند نیست؟ از چه زمانی این روند آغاز شد و چه عواملی باعث شده در آبان‌ماه از گرما بپزیم؟ پاسخ این پرسش‌ها را باید در دهه‌ها تصمیم نادرست و بی‌توجهی به چرخه طبیعی اقلیم ایران جست‌وجو کرد.

آغاز یک اختلال اقلیمی

کارشناسان اقلیم‌شناسی معتقدند نشانه‌های آشکار تغییر الگوی آب‌وهوایی ایران از اوایل دهه ۱۳۸۰ نمایان شد؛ یعنی زمانی که میانگین دمای سالانه کشور برای نخستین‌بار از میانگین جهانی گرمایش زمین پیشی گرفت. در همان سال‌ها، کاهش بارش، خشک شدن تالاب‌ها، و عقب‌نشینی سفره‌های زیرزمینی به‌وضوح هشدار می‌داد که ایران وارد دوران جدیدی از بحران اقلیمی شده است.

اما آنچه این روند را از یک هشدار علمی به فاجعه اجتماعی بدل کرد، فقدان سیاست اقلیمی کارآمد بود. از دهه ۱۳۹۰ به بعد، با گسترش طرح‌های انتقال آب، سدسازی بی‌ضابطه، و نابودی گسترده پوشش گیاهی، توازن حرارتی و رطوبتی در بسیاری از استان‌ها به‌کلی از بین رفت. جنگل‌های زاگرس در غرب و بلوطستان در کرمانشاه و ایلام، ریه‌های طبیعی ایران، یکی پس از دیگری خشک شدند. در شمال کشور نیز تغییر کاربری زمین و ساخت‌وسازهای بی‌مهار، جلوی جریان طبیعی باد و رطوبت را گرفت.

از تغییر اقلیم تا تغییر زیست

نتیجه این بی‌تدبیری، چیزی فراتر از گرمای پاییزی است. ایران عملاً وارد دوره بی‌نظمی اقلیمی شده است؛ یعنی فصلی که باید باران و نسیم باشد، تبدیل به دوره گرمای خشک و گردوغبار شده است. شهرهایی مانند اهواز، کرمان، زابل و یزد، در ماه‌های پاییز و حتی زمستان با دمای بالای ۳۰ درجه روبه‌رو هستند. در تهران نیز، پاییز ۱۴۰۴ دومین پاییز گرم نیم‌قرن اخیر ثبت شده است.

افزایش دما فقط به معنای تعریق بیشتر نیست. این گرما به‌طور مستقیم بر منابع آب، امنیت غذایی، سلامت عمومی و حتی ساختار اجتماعی اثر می‌گذارد. کاهش بارش به معنای کاهش آب سدها و چاه‌هاست؛ یعنی بحران در کشاورزی و افزایش قیمت مواد غذایی. وقتی رطوبت کاهش می‌یابد، آتش‌سوزی‌های جنگلی بیشتر می‌شود. و در سطح کلان‌تر، افزایش دمای مداوم به تشدید مهاجرت اقلیمی منجر می‌شود؛ روستاهایی که دیگر قابل سکونت نیستند و مردمی که ناچار به کوچ به حاشیه شهرها می‌شوند.

چرا به اینجا رسیدیم؟

مشکل اقلیم ایران، فقط «تغییرات جهانی» نیست. بخش بزرگی از آن حاصل بی‌انضباطی و سوءمدیریت داخلی است. سال‌هاست که تصمیم‌گیری درباره منابع آب، جنگل و هوا میان نهادهای متعدد پخش شده، بدون اینکه نهادی پاسخگو باشد. پروژه‌های سدسازی بدون ارزیابی محیط‌زیستی، حفر چاه‌های غیرمجاز، و تخریب مراتع و تالاب‌ها، عملاً اقلیم ایران را شکننده کرده‌اند.

از سوی دیگر، سیاست‌های انرژی نیز به این روند دامن زده است. ایران یکی از کشورهایی است که بالاترین میزان مصرف سوخت فسیلی و پایین‌ترین سهم انرژی‌های تجدیدپذیر را دارد. نتیجه آن، افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تسریع در گرمایش منطقه‌ای است.

تا کجا ادامه دارد؟

پیش‌بینی‌ها هشداردهنده‌اند. بر اساس داده‌های سازمان هواشناسی و پژوهش‌های اقلیم‌شناسی داخلی، اگر روند کنونی ادامه یابد، میانگین دمای ایران تا سال ۱۴۱۵ حدود ۲ تا ۲/۵ درجه دیگر افزایش خواهد یافت و میزان بارندگی سالانه تا ۲۰ درصد کاهش می‌یابد. این یعنی خشکی بیشتر، توفان‌های گردوغبار شدیدتر، و پاییزهایی که هر سال بیش از پیش به تابستان شبیه خواهند شد.

پاییزی که دیگر خنک نیست، فقط یک هشدار آب‌وهوایی نیست؛ نشانه بی‌سیاستی اقلیمی است. از اوایل دهه ۱۳۸۰ تا امروز، هر تصمیم نادرست در مدیریت منابع طبیعی، گامی بوده به‌سوی این تب مزمن که اکنون سراسر ایران را فرا گرفته است.تا زمانی که اقلیم به اولویت سیاست‌گذاری تبدیل نشود، پاییزهای ایران گرم‌تر، منابع آب کمتر، و زندگی سخت‌تر خواهد شد.

 

اخبار تاپ حوادث

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات

وبگردی